۱۴۰۰ اردیبهشت ۶, دوشنبه

گروگانگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از کجا آمد؟




سمانه بیرجندی
مقاله با موضوع:گروگان گیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از کجا آمد؟
نشریه آزادگی:شماره 294
صفحه: 17

https://www.azadegy.de/?page_id=25057

شبکه خبری دولچه وله آلمان در گزارشی با عنوان “سنت گروگانگیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی” اعلام کرد: گروگانگیری در جمهوری اسلامی سال ۱۳۵۸ با حمله به سفارت آمریکا مرسوم شد و با زندانی کردن و پرونده‌سازی برای گردشگران، محققان و دو تابعیتی‌ها و سپس معامله بر سر آنها ادامه یافت. شماری از پرونده‌ها در این گزارش:گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی در روز ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ تعدادی “دانشجو” که بعدا بیشتر آن‌ها دارای پست‌ و مقام کلیدی در جمهوری اسلامی شدند، به سفارت آمریکا حمله کردند و دیپلمات‌های این کشور را گروگان گرفتند. ۶۶ دیپلمات آمریکایی ۴۴۴ روز یعنی تا روز ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰ گروگان بودند. این اقدام “دانشجویان خط امام” مسیر سیاست ایران در عرصه داخلی و خارجی را کاملا تغییر داد.جیسون رضاییان، خبرنگار ایرانی-آمریکایی و مدیر دفتر تهران روزنامهٔ واشنگتن پست بود. او به همراه همسرش یگانه صالحی در ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ به اتهام جاسوسی دستگیر شدند. صالحی در ۱۴ مهر آزاد شد، ولی رضاییان در ۵ خرداد ۱۳۹۴ در دادگاهی به جاسوسی و فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم شد. رضاییان در ۲۶ دی ۱۳۹۴ به همراه سه آمریکایی دیگر در چارچوب مبادله زندانیان آزاد شد.سیامک نمازی و باقر نمازی سیامک نمازی، شهروند ایرانی- امریکایی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی استراتژیک شرکت نفتی “کرسنت” در امارات بود. او در تیرماه ۱۳۹۴ برای دیدار خانواده‌اش به ایران سفر کرد و بازداشت شد. باقر نمازی ۸۳ ساله برای پی‌گیری وضعیت فرزند بازداشت شده‌اش، در بهمن ۱۳۹۴ به ایران رفت اما او هم در تاریخ سوم اسفند همان سال بازداشت شد. این دو به اتهام “همکاری با دولت متخاصم آمریکا” به ۱۰ سال حبس محکوم شده‌اند.

تفتیش منازل ۱۳ شهروند بهائی و بازداشت ۸ تن در بهارستان اصفهان

امروز یکشنبه ۵ اردیبهشت‌ماه منازل دستکم ۱۳ شهروند بهائی در شهر بهارستان اصفهان مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت و دستکم هشت شهروند به نام‌های سارا شکیب، فیروزه راستی نژاد، ساناز راسته، آزیتا رضوانی، مژگان پورشفیع، نسرین خادمی، افشین وجدانی و همسرش نوشین همت در این رابطه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند. ماموران در جریان این بازرسی‌ها شماری از وسایل شخصی این شهروندان از جمله لپ تاپ‌، تلفن‌ همراه، کتب و جزوات مرتبط و غیرمرتبط با آیین بهائی، عکس‌های خانوادگی و مقداری سی دی را ضبط کرده و با خود برده


‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰، منازل دستکم ۱۳ شهروند بهائی در شهر بهارستان اصفهان مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت و دستکم هشت تن در این رابطه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند.

ماموران در زمان بازداشت اقدام به بازرسی منازل این شهروندان کرده و شماری از وسایل شخصی آنان از جمله لپ تاپ‌، تلفن‌ همراه، کتب و جزوات مرتبط و غیرمرتبط با آیین بهائی، عکس‌های خانوادگی و مقداری سی‌دی را ضبط کرده و با خود برده‌اند. هویت شهروندان بازداشت شده به نام‌های «سارا شکیب، ۲۳ ساله، ساناز راسته، آزیتا رضوانی، مژگان پورشفیع، فیروزه راستی نژاد، نسرین خادمی، افشین وجدانی و همسرش نوشین همت» توسط هرانا احراز شده است.

یک منبع مطلع در خصوص نحوه بازرسی منزل و بازداشت سارا شکیب به هرانا گفت: «ساعت ۶:۴۵ دقیقه صبح ماموران هنگام خروج سینا و سمیرا شکیب از منزل با دو خودروی ۴۰۵ راه آنان را سد کرده و از ماشین پیاده شان کرده و گوشی‌های تلفن‌همراه را از آنان گرفتند. رفتارشان تند و بسیار خشن بود. حتی لباس سمیرا شکیب در این بین پاره شد. بعد از اعتراض سینا شکیب به این روند او را با مشت مورد ضرب و شتم قرار دادند، به ماشین دیگری منتقل کردند و به او چشمبند و دستبند زدند. سمیرا شکیب نیز به ماشین دیگری منتقل شد و حکمی را به او را مبنی بر بازرسی منزل نشان داد و گفتند که اگر همکاری کنید کسی را بازداشت نخواهیم کرد. از خانم شکیب خواستند تا بدون آنکه خانواده متوجه حضور نیروهای امنیتی شوند زنگ در را بزنند. حتی از سینا شکیب درباره وجود دوربین مداربسته در منزل پرسیدند. ماموران مرد زمانی که سارا شکیب خواب بود، بالای سر او رفتند. با مادر خانواده نیز خشن رفتار کردند و حوله‌ای رویش پرت کردند تا حجاب را رعایت کند! نهایتا ۱۶ نفر که با ۴ ماشین آمده بودند، تمام ۳ طبقه منزل را مورد بازرسی قرار دادند و پس از بازرسی کامل حکم جلب سارا شکیب را نشان دادند و او را با خود بردند. گفتند که خانواده ساعت شش با سند غیر مشاع به دادسرای اصفهان خیابان نیکبخت مراجعه کنند. آنها همچنین حکمی برای خواهر کوچکتر وی، سمیرا شکیب، ۲۱ ساله داشتند و تهدید کردند که هر وقت تماس گرفتند باید او را معرفی کنند و در غیر این صورت با حکم جلب خواهند آمد.»

بازرسی منازل سایر شهروندان نیز از حدود ساعت ۶ صبح امروز آغاز و تا حدود ساعت ۱ بعد از ظهر طول کشیده و اغلب با خشونت همراه بوده است. گفته می‌شود که ماموران در زمان بازرسی منزل یکی از این شهروندان، در حالی که وی در خانه حضور نداشته اقدام به شکستن درب منزل کرده‌اند. هویت سایر شهروندانی که منازل آنها مورد بازررسی قرار گرفته کماکان توسط هرانا در دست بررسی است. از هویت نهاد بازداشت کننده این شهروندان و محل نگهداری آنها تا زمان تنظیم این گزارش اطلاعی در دست نیست.

روز گذشته هرانا در گزارشی از اخراج برادر خانم شکیب، سینا شکیب دانشجوی ترم ۴ رشته آمار و کاربردها از دانشکده ریاضی و کامپیوتر خوانسار دانشگاه اصفهان، به دلیل اعتقاد به آئین بهائی خبر داده بود. پیشتر در سال ۱۳۹۴ سارا شکیب، دانشجوی سابق آمار در دانشگاه سراسری کاشان، طی روند مشابهی در اولین ترم ورود به دانشگاه از دانشگاه اخراج شد. همچنین سمیرا شکیب دیگر خواهر این شهروند بهائی نیز در کنکور سراسری سال ۹۷ با پیغام نقص پرونده مواجه شده و از ادامه تحصیل محروم شد. سال ها پیش مادر این خانواده نیز به دلیل بهائی بودن از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شده است.

تفتیش همزمان منزل شهروندان بهائی در ایران امری مسبوق به سابقه است، آذرماه سال گذشته هرانا در گزارشی از بازرسی منازل متعلق به ده‌ها شهروند بهائی در استان‌های تهران، البرز، اصفهان و مازندران خبر داده بود.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است

کودک آزاری؛ بازداشت عامل شکنجه و قتل کودک ۶ ساله در کرج


 یک مرد در کرج که متهم به آزار جسمی و قتل فرزند خوانده خود است، بازداشت شد. جسد کودک مذکور بهمن ماه سال گذشته در یکی از خیابان‌های سهرابیه مهرشهر کرج کشف شده و پزشکی قانونی آثار سوختگی با سیگار و اعمال ضرب و جرح را تایید کرده است.



به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، متهم به آزار جسمی و قتل پسر ۶ ساله همسرش در کرج بازداشت شد.

بر اساس این گزارش، اواخر بهمن سال گذشته مأموران پلیس آگاهی البرز از کشف جسد پتو پیچ پسری کوچک در یکی از خیابان‌های سهرابیه مهرشهر کرج باخبر شدند که پیکر بی‌جان پسربچه با دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

گزارش پزشکی قانونی نشان می‌داد روی بدن کودک آثار سوختگی با سیگار و ضرب و جرح وجود دارد و به احتمال زیاد وی بر اثر شکنجه به قتل رسیده است.

در حالی که حدود سه ماه از این ماجرا گذشته بود سرانجام پلیس توانست با استفاده از اطلاعات مردمی خانواده کودک را پیدا کند.

تحقیقات اولیه نشان می‌داد که مادر کودک پس از جدایی از همسر اولش با فرد دیگری ازدواج کرده است. وقتی مادر رسول ۶ ساله به اداره پلیس رفت مدعی شد که پسرش گم شده است. اما در ادامه با توجه به اظهارات عجیب وی، همسرش نیز تحت بازجویی قرار گرفت که خیلی زود لب به اعتراف گشود و راز این واقعه را فاش کرد.

متهم ۳۷ ساله در اعترافاتش گفت: من از همسر قبلی خود یک دختر داشتم وقتی با مادر رسول ازدواج کردم دختر من و پسر همسرم هم با ما زندگی می‌کردند. روز حادثه من برای دخترم یک گوشی تلفن خریده بودم، اما رسول سر این موضوع با دخترم درگیر شده بود و دعوا کردند البته بیشتر اوقات با هم دعوا می‌کردند، اما آن روز من خیلی عصبانی شدم و رسول را کتک زدم می‌خواستم تنبیه شود به همین خاطر با سیگاری که دستم بود او را سوزاندم، اما ناگهان از هوش رفت و بعد هم متوجه شدم نفس نمی‌کشد برای اینکه همسرم نفهمد به بهانه بیرون رفتن بچه را داخل پتو گذاشتم و از خانه بیرون رفتم و سپس جسدش را در یکی از خیابان‌ها رها کردم.

مادر رسول که تازه از ماجرای قتل پسرش باخبر شده بود در حالی که گریه می‌کرد گفت: من از همسر سابقم به خاطر اینکه به زندان افتاد جدا شدم و مدتی بعد هم با این همسرم ازدواج کردم، اما بعد از مدتی فهمیدم که او هم به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارد. من در این مدت نمی‌دانستم که او پسرم را کشته است او می‌گفت رسول گم شده و من مدت‌ها به‌دنبال پسرم گشتم، اما او را پیدا نکردم.

محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی البرز با بیان این خبر گفت: پس از اعترافات متهم، وی با قرار بازداشت برای تکمیل پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی استان البرز قرار دار


آزادی چهار نوکیش مسیحی بازداشتی در دزفول


روز چهارشنبه ۱ اردیبهشت‌‌ماه، حجت لطفی، اسماعیل نریمان‌پور، محمدعلی ترابی و علیرضا ورک شاه نوکیشان مسیحی، به صورت موقت از اداره اطلاعات دزفول آزاد شدند. این شهروندان روز دوشنبه ۳۰ فروردین‌ماه، توسط نیروهای امنیتی در دزفول بازداشت شده بودند.



به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از محبت نیوز، روز چهارشنبه

۱ اردیبهشت‌ ماه ۱۴۰۰، حجت لطفی، اسماعیل نریمان‌پور، محمدعلی ترابی و علیرضا ورک شاه نوکیشان مسیحی، به صورت موقت از اداره اطلاعات دزفول آزاد شدند.

در این گزارش آمده است، از این نوکیشان تعهدی مبنی بر اعلان حضور به موقع آنها در اداره مذکور در صورت احضارشان گرفته شده است.

گفته می‌شود ۱۰ الی ۱۵ نفر دیگر از نوکیشان مسیحی در دزفول تا روز پنجشنبه دوم اردیبهشت‌ماه به اداره اطلاعات این شهر احضار و بدنبال اخذ تعهد از آن‌ها آزاد شده اند.

در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است: اسماعیل نریمان‌پور طی مدت زمان بازداشت و چند تن دیگر از نوکیشان مسیحی که به اداره اطلاعات دزفول احضار و سپس بدنبال اخذ تعهد از آنها آزاد شده بودند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

روز دوشنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۰، اسماعیل نریمان‌پور، محمدعلی ترابی، علیرضا ورک شاه و حجت لطفی خلف، توسط نیروهای امنیتی در دزفول بازداشت شدند. ماموران در هنگام بازداشت، اقدام به تفتیش منزل آقایان نریمان‌پور، ترابی و لطفی خلف کرده و برخی از وسایل شخصی آنها را ضبط و با خود بردند.

لازم به اشاره است علیرغم اینکه طبق قانون مسیحیان به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت شناخته می‌شوند، دستگاه‌های امنیتی مسئله‌ی گرویدن مسلمانان به مسیحیت را با حساسیت خاصی دنبال می‌کنند و برخورد قهرآمیزی با فعالان این عرصه دارند.

برخورد با نوکیشان مسیحی در ایران در حالی صورت می گیرد که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.




۱۴۰۰ فروردین ۲۶, پنجشنبه

حقوق کودکان

 

سمانه بیرجندی

مقاله: موضوع:حقوق کودکان

ماهنامه بشریت شماره 232

صفحه 65

 


 https://bashariyat.org/?page_id=26529


تمام کودکان حق دارند که نیازهای اساسی آنها برآورده شود، که نه تنها شامل نیازهای لازم برای بقا و امنیت که شامل حقوقی است که به آنها امکان دهد تا حد توانایی خود به رشد جسمی و ذهنی رسیده و با توجه به سن و میزان رشد خود به عنوان عضوی از جامعه عمل نمایند و به یک شهروند بزرگسال مسئول و علاقمند به امور جامعه تبدیل شوند. به عبارت دیگر، تعمیم دادن مفاد اعلامیه حقوق بشر به کودکان بنابر نیازهای آنان انجام گرفته است-نیازهایی که باید برای کودکان برآورده شوند تا آنها از دوران کودکی شاد و غنی لذت برده و بتوانند به بزرگسالانی قدرتمند، مستقل، نیک اندیش و مسئول مبدلل شوند.بقا :اولین و مهمترین حق هر کودک، حق بقاست که به معنای برطرف نمودن نیازهای او به غذا، سرپناه، امنیت و مراقبت از سلامتی اوست.محافظت :کودکان نیازمند حفاظت شدن در مقابل صدمات و آزارهای جسمی و روحی هستندپیشرفت :آنهابه تمام آنچه به رشد و پیشرفتشان کمک میکند نیاز دارند. آنها نیازمند خانواده و دوست، عشق و شادی هستند. آنها به هوای تازه و مکانهای امن برای بازی احتیاج دارند. آنها به داستان، موسیقی، مدرسه، کتابخانه م تمام لوازمی که موجب برانگیختن ذهن و قوه یادگیریشان شود نیازمندند. کودکان باید فرهنگ و مذهب خود را بشناسند و آنرا به کاربردند و بیاموزند که نسبت به مظاهر زندگی و طبیعت دچار شگفتی و احترام شوند.مشارکت :کودکان باید در زندگی خانواده، مدرسه، جامعه و ملت خود سهیم باشند، مسئولیتهایی بر عهده داشته و بتوانند نظریات خود را بر زبان آورند.اصولی برای درک حقوق کودکان از مطالب فوق چنین نتیجه میگیریم که حقوق کودک، برابر با برآوردن نیازهای او است و برای رسیدن به چنین هدفی، اصول و قوانینی به وجود آمده اند که از این قرارند : نیازهای کودکان باید با توجه به کل وجود کودک، به طور خاص و همراه با رشد و بالندگی او برطرف شود. کودکان از هر نژاد، فرهنگ، مذهب، جنسیت، مقام اجتماعی، توانایی یا سن، باید از تمامی حقوق خود برخوردار باشند.این قوانین باید با توجه به یگانه بودن هر کودک و نیازهای خاص او و بنابر شرایط سنی، شخصیت و درجه رشد جسمی و ذهنی او انجام شده و مطابق با رشد او تغییر نمایند.نیازهای کودکانی که محتاج به توجه و رسیدگی ویژه بوده، از جمله دچار ناتوانیهای جسمی و ذهنی یا توانایی های بیش از حد عادی هستند، باید برآورده شود. دیگر مواردی که شامل این بند میشوند، کودکانی هستند که در شرایط ناگوار از جمله حضور در مناطق جنگی، کمپ آوارگان، تبعیدیان بوده یا مورد آزار قرار گرفته، آسیب دیده یا داغدار هستند، آن دسته از کودکانی که از فقر شدید رنج میبرند یا درگیر بهره کشی و سوء استفاده جنسی بوده، به بیماریهایی نظیر ایدز و مانند آن مبتلا هستند و مواردی از این دست نیز از جمله کودکان نیازمند به توجه خاص به شمار می آیند.حقوق رشد و بالندگی در مراحل مناسبک کودکان در طی روند رشد و پرورش خود، به امکانات پرورشی متناسب نیاز دارند و باید در هر مرحله از زندگی خود، وظایفی را در راه رسیدن به آن درجه از رشد جسمی و ذهنی به پایان رسانده باشند. آنها در هر مرحله از رشد خود به امکانات و فرصتهای خاص نیاز دارند تا به یادگیری زبان، مهارتهای ارتباطی و حرکتی و توانایی شناخت و درک جهان اطراف خود بپردازند. اگر یک توانایی خاص در آنها وجود ندارد، باید برای جبران آن یاری شوند.برای مثال  یک کودک ناشنوا نیز باید تا قبل از رسیدن به 5 سالگی ، چه به شکل زبان اشاره باشد یا با آموختن تکلم با ابزارهای کمک آموزشی و مانند آن، زبان مادری خود را بیاموزد زیرا این دوره، بهترین سن آموختن زبان به شمار میرود و مغز تمام ارتباطات مورد نیاز برای درک زبان و به کارگیری آن را به وجود می آورد. اگر این دریچه به سوی آموختن بسته باشد، کودک نیازمند توجه ویژه برای رسیدن به درجه دانش همسالان خود است.  بسیاری از کودکان در دنیا از داشتن ابتدایی ترین امکانات محروم هستند.حقوق، مسئولیتها و شراکت کودکان : حقوق کودکان معمولاً با مسئولیت پذیری آنها همراه میشود اما حق، چیزی نیست که شخص آنرا در اثر انجام وظیفه کسب کند، حق، امری ذاتی و مستقل است و ما نمیتوانیم حقوق کودکی را به خاطر ناخشنودی از بعضی رفتارهای وی، نادیده گرفته و کودک را از آن محروم نماییم.رعایت حقوق، امری دو جانبه است :آنچه کودکان باید بیاموزند این است که رعایت حقوق، بخشی از الگوی روابط بشر است و هر کس دارای حقوقی است که ما باید آنرا رعایت کرده و بیاموزیم که هنگام ناسازگاری حق دو طرف، به گفتگو و مذاکره بپردازیم. برای مثال، کودک حق اظهار نظر دارد، اما باید گوش دادن به نظریات دیگران را هم بیاموزد. همانطور که در مقدمه آیین نامه سازمان ملل آمده است ، رشد در محیطی آرامش بخش که منجر به روحیه صلح طلب و حسی از وقار، بردباری، آزادی، برابری و همبستگی میشود، حق هر کودک است. سن و توانایی  :    در نظر گرفتن نظر و تصمیم کودک، حق مسلم اوست که باید با توجه به سن و میزان پختگی او مورد مطالعه قرار بگیرد اما کودک نباید با باری از مسئولیت هایی که حمل آن خارج از حد توانایی اوست، مواجه شود. به عبارت دیگر، کودک حق دارد که در انجام امور خانه و مدرسه و مسئولیت های گروهی با دیگران سهیم باشد، اما میزان این شراکت باید در حد توانایی او باشد. کودکانی که به حقوق آنها احترام گذاشته شده و از آن حمایت شده باشد، به احتمال بسیار زیاد در بزرگسالی برای حقوق دیگران ارزش قائل خواهند بود. .حقوق کودکان در ایران یکی از مسائلی که همواره مورد بحث و چالش جدی قرار گرفته و صاحب نظران با برگزاری میزگردها و سمینارهای مختلف و نوشتن مقالات به واکاوی آن می پردازند تا نواقص و کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد را تا حدودی کاهش دهند، حقوق کودک است. کودکان به علت عدم تکامل رشد بدنی و فکری نیاز به مراقبت های خاص دارند. به ویژه آنکه کودکان به خاطر نداشتن رشد کامل فیزیکی و ذهنی محتاج مراقبت و حمایت های حقوقی هستند.

از دیگر سو به دلیل پیچیدگی های جوامع در کشورها به خصوص در کشورهای توسعه نیافته با توجه به فضای فرهنگی جدید و به دلیل اینکه این جوامع در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند، نگاه سنتی هنوز ارجحیت دارد و فرزندان به دلیل نگاه های جدید، روش های تربیتی گذشته را نمی پذیرند. به همین دلیل است که صاحب نظران معتقدند علاوه بر رفع خلأها و نواقص موجود در زمینه حقوق کودک باید از بعد فرهنگی نیز آسیب شناسی صورت گیرد.در واقع باید گفت حقوق کودک نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان همواره با چالش های زیادی روبه رو بوده است. در حالی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ تصویب شده بود، کنوانسیون حقوق کودک پس از وقفه ۴۰ ساله یعنی در سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید و این خود مشکلات زیادی را در راه تحقق این حقوق ایجاد کرد اما بعد از جنگ جهانی دوم که تقریباً ۱۳ میلیون کودک در این جنگ کشته شدند رفته رفته جهانیان به اهمیت حقوق کودک پی بردند.از همین رو بود که کشورها کنوانسیون حقوق کودک را به تصویب رساندند تا مسائل و موانع زیادی که پیش روی تحقق این حقوق بود تا حدودی مرتفع شود و جایگاه خاص خود را پیدا کند، اما کشورها با اعمال حق شرط هایی به این کنوانسیون پیوسته اند. کنوانسیون حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ به تصویب بسیاری از کشورها رسیده است، در ۵۴ ماده نوشته شده که همه ابعاد حقوق کودک را مورد تاکید قرار داده است. اما با اینکه نزدیک به سه دهه از تصویب کنوانسیون حقوق کودک می گذرد، دولت ها هنوز در رابطه با کودکان، مشکلات آنان و دورنمای آینده آنان در فراهم ساختن شرایط عادلانه به موفقیت چندانی دست نیافته اند. ایران نیز در اسفندماه سال ۱۳۷۲ به موجب ماده واحده یی که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید به کنوانسیون حقوق کودک ملحق شد.


جایگاه هنر و هنرمندان در ایران

  



سخنران:سمانه بیرجندی

موضوع:جایگاه هنر و هنرمندان در ایران 

مکان: کمیته دفاع از حقوق هنروهنرمندان

تاریخ: 15 اپریل 2021

ماهنامه بشریت :233

https://bashariyat.org/?page_id=26863#jalaseye  

صفحه :29

لینکهای انتشار:

https://deutsch.bashariyat.org/?p=4506

http://azadegy.de/04.2021/15.04.2021.jalase.honar/5.samaneh-birjandi.mp3 

   

Die Position von Kunst und Künstlern im Iran

نیاز انسان امروز به هنر از جمله نیازهای است که احتیاج به استدلال ندارد هنر به معنای علم و معرفت و دانش و فضل و فضیلت کمال و کیاست زیرکی و لیاقت صنعت و حرفه تعریف شده است امری است که از اعماق وجود انسان و دل او برآورده و به شکل‌های مختلف جلوه می‌کند و بر همه اثر می‌گذارد هنر یک سرگرمی یا مشغولیت بی‌ثمر نیست بلکه یک حوزه از زندگی انسان است که شعور و عقل را در حوزه احساس وارد می‌کند و یک راهنما و هدایتگر انسان است هنر آنچنان توانایی دارد که فراتر از زمان و مکان است و عمر آن جاویدان و اثر آن ماندگار است و مهمتر از همه اینکه برای همه مردم با زبان ها و فرهنگ ها و سنت های مختلف و حتی میزان آموزش و سواد مختلف قابل فهم و درک است و مشاهده شده است آنچه توسط هنرمندی آن را به جلوه درآمده ماندگار تر بوده و یکی از رمزهای توسعه و پیشرفت قرار گرفته است هنر نه تنها یک کشف و شهود بلکه اثری برای تفسیر جامعه است. از این رو برای شناخت رخ دادهای دوران های مختلف تاریخی نگاه به هنر آن سامان و بسترهای شکل گیری آن در جامعه بسیار حائز اهمیت است. بنابراین در یک اثر هنری نه همیشه به وضوح، ولی می توان رد پای جامعه را دید. زیرافرهنگ، نظامی است از باورها و ارزش¬ها و رفتارها و نمادهایی که در یک جامعه از گذشته تا امروز برای تعامل افراد آن جامعه وجود داشته است. بنابراین، فرهنگ در هر حالتی و برای هر فردی از افراد جامعه وجود دارد و در شئون مختلف زندگی او مؤثر و برای حیات جامعه ضروری است. همچنین فرهنگ، پدیده¬ای پویاست و همواره در تحول و تکامل و از منابع مختلفی تغذیه می¬کند و بخصوص نخبگان جامعه در بارور شدن آن، نقش مهمی دارند. هنرمندان بخشی از نخبگان هستند و تأثیر آن¬ها در فرهنگ جامعه، به دلیل اینکه با احساسات و عواطف افراد سر و کار دارند، بارزتر و سریع¬تر است. آحاد جامعه از بدو تولد در معرض فرهنگ پیرامون خود قرار می¬گیرند و ابتدا از خانواده و سپس از جامعه تأثیر می¬پذیرند و آموزش می¬بینند. در این مسیر، تولیدات هنری متنوع در قالب¬های مختلف که از طریق حواس با مخاطب ارتباط برقرار می¬نمایند، بخشی از فرآیند فرهنگ¬سازی را انجام می¬دهند حال اگر جامعه در کلیت خود رویکردی ارزشی و انسانی داشته باشد، می¬توان انتظار داشت که آثار هنری آن هم حاوی ایده¬هایی از این دست باشند. عکس این موضوع هم تا اندازه¬ای درست است؛ یعنی اگر محتوای آثار هنری هنرمندان یک جامعه، رویکرد ارزشی و انسانی داشته باشند، می¬توان گفت که فرهنگ مردم آن جامعه، واجد چنان ویژگی¬هایی است هنر در پایداری رشد فرهنگ یک جامعه تاثیر بسزایی دارد و ایفا کننده این نقش هنرمندان جامعه می باشد که می تواند هر چیزی را در قالب شعر کتاب موسیقی تابلونقاشی تئاتر سینما و غیره خلق کنددر واقع هنرمند نیز مانند هر انسانی در جامعه زندگی می کند و با بقیه مردم به زندگی روزانه اش مشغول می شود و فرقی با دیگر افراد ندارد اما دو تفاوت اساسی در این موضوع وجود دارد که هنرمند را از دیگر افراد جامعه شاخص تر می کند. یکی ابزار کار و زبان بیانی او و دیگری حساسیتش نسبت به پدیده ها و اتفاقاتی که دور و برش می افتد و نسبت به آن واکنش و رویکردی متفاوت با دیگر افراد دارد. و با استفاده از عوامل دیداری، شنیداری و نوشتاری واقعیت های بیرونی را تبدیل به اثر هنری می کند و وقتی که این مسائل و موضوعات در قالب هنر جای گرفت می تواند تاثیرش از خود واقعیت زیباترو بیشتر و بهتر باشداما در این میان، بیان هنرمند و آنچه می¬خواهد بیان کند اگر با واقعیات ـ امکانات، نیازها، و… ـ و یا مختصات جامعه ـ قوانین، عرف¬ها، شرعیات، پیشینه، جغرافیا، و… ـ انطباق و هماهنگی نداشته باشد، ارتباط مذکور ضعیف می¬شود و هر چقدر هم که هنرمند متعهد باشد، باز هم اثر هنری او مقبول جامعه نمی¬افتد و بر فرهنگ جامعه تأثیر نمی¬گذارد و در نتیجه نقش هنرمند در ارتقای فرهنگ جامعه خود تنزل خواهد کردهنر مند می باید از هنرش به عنوان وسیله ای کارآمد و موثر، در جهت ترویج و تبلیغ اندیشه ها و رفتار ها استفاده شده و می شود. وباید بتواند جامعه را به سوی رشد و آگاهی سوق بدهد در برابر هر واقعه و رویداد تلخ اجتماعی واکنش نشان دهد تا در آثار اوبازتاب یازدهم به شکل عمیق و ریشه ای ویژه موقع. هنرمند در پرداختن به معضلات اجتماعی از سطح به عمق نفوذ کرده و بر اساس یافته‌های پژوهشی و ظرافت‌های هنری، اثری را خلق می‌کند که از تأثیرگذاری بسیار بالایی برخوردار است و مردم و مسئولان را نسبت به خطرات بالقوه و حتی بالفعل موجود در جامعه حساس‌تر نموده و به تکاپوی بیشتری وا می‌دارد. ببینید برای مثال، مدت‌هاست که ما با آماری در مطبوعات و گزارش‌های رسمی مسئولان روبه‌رو هستیم که بیانگر رشد سریع اعتیاد و حتی پایین آمدن سن اعتیاد در جامعه است. خب! خیلی‌ها این آمار را می‌بینند و می‌خوانند و آسان از کنار آن می‌گذرند. شاید خواننده‌ای که این مطلب را در یک صفحه از روزنامه می‌خواند با ورق زدن همان روزنامه و دیدن یک خبر ورزشی داغ و یا رسیدن به جدول کلمات متقاطع، آن خبر و آمار را به کلی فراموش کند، اما اگر همان آمار و حتی نه به آن شکل شدید، در یک فیلم یا سریال مطرح شود، چنان تأثیر عمیق و تکان دهنده‌ای بر مردم و خانواده‌ها و نیز مدیران و متولیان امور خواهد گذاشت و میزان حساسیت‌ها را افزایش خواهد دهد که ممکن است به یک نهضت اجتماعی برای برخورد با آن بحران و معضل اجتماعی منجر گردد. در حقیقت هنرمند می‌تواند نقشی اساسی در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و یا جلوگیری از گسترش آن داشته باشد که البته باید متولیان مربوطه نیز این نقش را درک کرده و به رسمیت بشناسند، نه اینکه تا یک هنرمند به سمت بیان یک مشکل اجتماعی پیش رفت، او را متهم به سیاه نمایی کند. درهمین قضیه اخیر، هنرمندان می‌توانند با گذر از سطح و پوست ماجرا به ریشه اصلی پرداخته و معضلات بسیار خطرناکی همچون روند رو به رشد اختلافات طبقاتی و شکاف‌های شدید اجتماعی که جامعه را تهدید می‌کنند، دستمایه ساخت آثاری هنری نموده و به این وسیله با ایجاد حساسیت و نقد هنرمندانه، قدمی برای بهبود وضع جامعه بردارند. فراموش نکنیم هنرمندان در بسیاری از مواقع می‌توانند نقش دیده‌بان را در جامعه ایفا نمایند. اما در جامعه کنونی ما گاهی برخی مدیران در برخورد با بعضی آثار هنری که به مسائل و مشکلات اجتماعی می‌پردازند، به آنها انگ سیاهنمایی می‌زنند و بدتر از آن در روند تولید یا نمایش این آثار سنگ‌اندازی می‌کنندعلتش هم آن است که نگاه هنرمند نگاهی خیرخواهانه، دلسوزانه و چاره‌جویانه است و پرداختن هنرمندانه به معضلات، قدمی اساسی برای نشان دادن درد و در نتیجه حرکت بسوی درمان است. مدیران جامعه باید توجه کنند که نپرداختن به یک مشکل اجتماعی به معنای نبودن آن مشکل نیست، بلکه گاهی با پنهان کاری‌های بیجا، یک زخم به ظاهر ساده به یک عفونت شدید و ویرانگر تبدیل خواهد شد. در حقیقت به جای پاک کردن صورت مسأله باید به فکر حل آن بود و متأسفانه بعضی مدیران در بخش‌های مختلف جامعه می‌خواهند کم‌کاری‌ها و ندانم کاری‌های خود را در پشت تعابیری همچون «سیاهنمایی» و برچسب زدن به بعضی آثار هنری پنهان سازند. اینگونه مدیران به جای اینکه دلسوز مردم و جامعه باشند، نگران میز خود هستند. به علاوه چرخه هنر در کشور ما دچار مشکل بوده و هنرمند خود مامور ارسال و عرضه هنر خود نیست، بلکه در کنار آن صنف هایی مشخص شده اند که هنرو هنرمند را به جامعه معرفی کنند و در کنار آن اداره فرهنگ و ارشاد و دیگر دستگاه ها نیز در این مورد سهیم هستند. ایران امروز چه شباهت عجیبی به اروپای غربی دوران اقتدار کلیسا (سده پنجم و ششم میلادی) پیدا کرده است. در آن دوران جامعه اروپایی به سه دسته تقسیم شده بود: دسته اول گروه کثیری از زارعین بودند که زمین را شیار می زدند، دو دسته دیگر دو نوع ارباب، یکی غیر دینی و دیگری وابسته به کلیسا است. جامعه امروز ما هم به سه دسته تقسیم شده است: دسته اول کارگر زحمتکشی است که شب و روز در حال دویدن برای پیدا کردن لقمه ای نان بی انتظار امید به پیشرفتی است. دسته دوم سرمایه دار مذهبی است که سرمایه اش را از دید دسته اول پنهان نگه داشته است و ظاهراً خیرخواهانه با آنهاست، اما پنهانی سرگرم تفریح و ازدیاد اندوخته خودش است و دسته سوم سرمایه دار غیر مذهبی است که بی هیچ پرده پوشی به تفریح و ازدیاد سرمایه اش مشغول است. در این میان هنر و هنرمند پایگاهی عاریتی دارند. دسته اول چنان درگیر مشکلات زندگی اش شده که فکر کردن به مقوله هنر حتی برایش مضحک به نظر می رسد، چه رسد به اینکه سراغی از آن میان تالارهای تنگ و تاریک بگیرد. دسته دوم اگر از فیلتر فهم اش به سلامت بگذرد بنا به دلایل اعتقادی شخصی اش با آن مخالف است. در واقع هنر برای سیستم زندگی این آدم از آنجا که ویژگی افشاگری دارد- به موی دماغ می ماند، پس خطرناک محسوب می شود. دسته سوم آنقدر سرگرمی های رنگارنگ دور و برش را گرفته که سلیقه اش را تنزل داده است، که حال و حوصله وقت گذاشتن به شکافتن لایه های مفهومی اتفاقات هنری با نگاه روشنفکری پیش رویشان را ندارد. از آنجا که تفکر غالب بر جامعه امروز متعلق به دسته دوم است، هنر دوران سختی را درحال سپری کردن است. میان متولی و مخاطب هر دو غریب مانده است. بین بودن و نبودن دست و پا می زند جامعه دارد به قطعات پراکنده تقسیم می شود. این به کنار داریم در این گیر و دار هر که به حال خود، ارتباط با جهان آزاد را از دست می دهیم. در سیستم تفکری که هر کس کلاه خویش را چسبیده که مبادا باد ببرد، رسیدن به چنین اتفاقی دور از ذهن نیست. برگردیم به وضعیت هنر و هنرمند در جامعه کنونی خودمان. تنها مجموعه ای است که هنوز واحد صنفی مستقلی برای خودش ندارد تا بعنوان مرجعی قانونی مدافع حقوقش باشد. انگار خودش هم نیازی به بودنش حس نکرده که تا به امروز جز گاه گاهی شکوه و ناله قدم مهمی در باب این مسئله بنداشته است. هنرمند در این وضعیت به موجودی مطرود و بی قابلیت می ماند. از نظر دو دسته دیگر نه زحمتکش است، نه از چنان قدرت مالی برخوردار است که بدون نیاز به آنها خودش بتواند هنرش را عرضه کند. پس به هر سازی که زدند باید برقصد تا از حمایت آنان برخوردار شود. به سراغ دسته دوم برود وسیله ای می شود برای تبلیغ و تثبیت قدرتش به سراغ دسته سوم برود آنقدر درگیر جوانب تبلیغاتی و بازاری صاحب سرمایه می شود که چیزی از اندیشه اش باقی نمی ماند. البته این هنرمند بهتر است در این میان جایش همین باشد که هست. مدتهاست که دیگر چشم بیدار جامعه نیست. به سوژه ای اجرایی این سالهای به ظاهر هنرمندانه بنگرید… کجای جامعه اند؟ به کدام زخم مرحم گذاشته اند؟ پرده از کدام راز برداشته اند؟ هنر برای هنر زمانی خوب است که جامعه یکدست در رفاه باشد وهنرمندتامین. هنرمند امروز به لحظ سوژه از جامعه بریده است و در عالم خودش سیر میکند. تا وقتی در راستای اهداف دو دسته ذکر شده حرکت می کند، چگونه توقع دارد حمایت جامعه را برانگیزد؟ هنر و هنرمند با این اوضاع تا به مسیر حقیقی اش برنگشته مقبولیتی نزد توده (جامعه، مخاطب) به عنوان یک عامل اثر گذار نخواهد یافت. اتفاقی که برای هنرمند اروپایی بعد جنگ جهانی رخ داد. تا هنرمند امروز ما به آن هوشیاری لازمه دریافت و خلق دست نیافته، اثرش می شود همین اتفاق ابتری که فقط خودش و زیر مجموعه اش، دلخوشک وار همدیگر را تغذیه و تزریق می کنند. بهتر است با توجه به موضوعات مطرح شده وضعیت کنونی جامعه هنرمندان ناگفته باقی نماند علاوه بر شرایط ذکر شده آنها نیز مانند مردم عادی که در شرایط سخت فعلی زندگی می‌کنند دچار مشکلات معیشتی چه بسیار بیشتر از افراد معمول جامعه باشند با توجه به گفته های قبلی متاسفانه هنرمندان نه از لحاظ مادی و نه از لحاظ معنوی جایگاهی نداشتند و اکثر و منزوی فقیر و بی آینده هستند که این گروه به فراموشی سپرده شده و نیز کسی به فکر آینده آنها نیست هنرمندان برای آینده هنر خود چشم‌اندازی متصل نیستند زیرا که هنر و هنرمند برای دولت جایگاه و منزلتی ندارد و هزینه هم برایش نمی کند در واقع حمایت از سوی مسئولان برای آنها خواب و داستان تلخی در واقع مشکلات عرصه هنر نسبت به دیگر شغل ها و حرف‌ها ملموس تر است در حقیقت وضعیت شغلی هنر هنرمندان تاکنون شکل منسجم و حقوقی و قانونی نداشته کاری که هنرمندان انجام میدهند به عنوان شغل شناخته نشده است پس طبیعتاً از امنیت شغلی هم برخوردار نبوده و حتی حقوق بیکاری به آنها تعلق نمیگیرد.اگربه طور مثال سراغ هنرمندان درحوزه سینما و تئاتر برویم خواهیم دانست که این دسته زمانی که پروژه کاری آنها تمام می‌شود رسماً بیکار می‌شود البته به جز عده محدودی که دارای شغل دوم هستند و بقیه آنها تنها راه امرار معاش شان همین بازی در تئاتر و سینما از شغل دیگری و درآمد دیگری ندارند افرادی که بر اساس قرارداد در جایی مشغول به کار هستند می‌توانند از نظر حقوقی و قانونی مورد حمایت قرار بگیرد ولی برای هنرمندان حقوق قانونی در نظر گرفته نشده است در عرصه تئاتر پیش از ایجاد شرایط جدید هم بازدهی مالی کارخانه نمی‌توان زندگی هنرمندان را از نظر مالی تامین کند و آنها مجبور بودند در کنار کار و تئاتر به کارهای دیگری بپردازند تا گذران زندگی میسر شود موقعیت جدید باعث شده که همان آب باریکه نیز قطع شود هنرمندان حوزه های دیگر نیز مشکلات خاص خودشان را دارند اما از آنجایی که تئاتر هنر زنده است با کارهای دیگر تفاوت دارد خانه هنرمندان ایران خود با مشکلات زیادی روبرو است و هیچگونه امکاناتی ندارد که بتواند از تشکل های هنری حمایت کند در واقع خانه هنرمندان ایران حتی حقوق پرداخت کارکنان خود را ندارد این در حالی است که خانه هنرمندان ایران در زمینه فرهنگ و هنر هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین‌المللی از جایگاه و ارزش های ویژه برخوردار است این کانون علاوه بر تلاش هایی که کرده است نتوانستند از طریق وزارت ارشاد و شهرداری و شورای شهر و نه تنها صندوق اعتباری هنر کمکی دریافت کند و دولت نیز به رغم مشکلاتی که دارد درحوزه فرهنگ و هنر بخش خصوصی ایفای مسئولیت قابل توجه و مثبتی نداشته است و نشان داده است که در بخش‌های مختلف از جمله اقتصاد کم توان است و فقط حرف می‌زند و تماشا می‌کند معضل بیکاری هنرمندان و نداشتن بیمه بیکاری در اولویت دولت قرار ندارد گفته شده است از ۸۰ هزار هنرمند و فعال هنری که نسبت به جمعیت کشور بسیار کم می باشد که با خانه موسیقی و تئاتر و سینما و غیر در ارتباط هستند فقط ۳۸ هزار نفر از بیمه برخوردارند و همچنین بعضی از آنها با سابقه ۳۰ سال کار حقوق بازنشستگی آنها در این شرایط تورم گرانی وکرونا ۲. ۲۰۰ میلیون تومان و حتی نهصد هزار تومان بوده است متاسفانه هنرمندان از تمام حقوق شهروندی برخوردار نیستند در انتها اشاره می کنم به متن بیانیه خانه طاعات و انجمن های ۱۷ گانه به مجلس شورای اسلامی لحظات مرگباری بر ملت بی پناه ایران می گذرد. بانگ شیون و عزا لحظه ای فروکش نمی کند. مرگ مبتذل و ارزان بی امان در کار تباهی و قلع و قمع مردمانی است که ولی نعمتان شما هستند. کودکان سوال می کنند که چرا پدرشان شرمگین می میرند. مادران برای نجات جان فرزندان خود از فردای تیره ای که برایشان رقم خورده به انتظار تیری از غیب نشسته اند. گویی کاوه آهنگر و رستم دستانشان آرزوست چرا که تا این لحظه از دولتمردانشان کاری بر نیامده است این اشکنامه بی داد، فریاد اعتراض و دادخواهی هزاران خانواده هنر شریف تئاتر ایران است.می‌دانیم کمتر کسی از شما تابه حال برای دیدن نمایشی ارزشمند و عالی به تئاتر آمده است. شما هنرمندان تئاتر را نمی شناسید حال آنکه آنان اهل این سرزمین‌اند نه دشمن و اجنبی! اگر نشان و اعتباری از آنها می جوئید از مردمان کوچه بازار بپرسید، از کارگران رنج دیده و کسبه کوچه و بازار، از جامعه مهندسان و پزشکان، از عالیجنابانِ ادب و شعر و موسیقی، از نویسندگان و اساتید دانشگاه ها، از فلاسفه و اندیشمندان، ما پاسبانان زبان و فرهنگ ایران زمینیم که اینک نه به گدایی که به پرسش از شمایان برخواسته ایم. به ما بگوئید برای شکوفائی زبان و شعر و داستان و رُمان این سرزمین چه کرده اید؟برای تئاتر و سینما چه تگام بلند و ارزشمندی برداشته اید؟حال و روز موسیقی و نقاشی و مجسمه سازی این روزگار ما را چگونه یافته اید؟آیا می دانید سرانه مطالعه مردم ایران چقدر است؟آیا می دانید شمارگان چاپ یک جلد کتاب به چند عدد رسیده است؟اگر شما نمایندگان خانواده تئاتر هم هستید، بگوئید که در این نیم قرن، کدام برنامه ریزی با مدیریتِ کارآمد و موثر را برای سرنوشت و حیات این هنر رقم زده اید؟ هر بار بی تفاوت از کنار بیانیه ها و تظلم خواهی های این بخش از میراث زنده ایران زمین گذشته اید، همانگونه که بی تفاوت و ساکت از کنار دزدان و شبگردانی گذشتید که میراث ما را به تارج برده اند و به نام خود ثبت کرده اند! دریغ از یک اعتراض دریغ از یک پیشگیری! ملت های دیگر، رسوم باستانی و نیاکان ما را به نام خود ثبت کرده اند، امتیازهای جهانی می گیرند، از شانه های آبا و اجدادی ما بالا می روند و برای خود اعتبار کسب می کنند؛ گوئی ما لیاقت داشته های خود را نداریم. ما نمی دانیم برای فردای تاریخ چه پاسخی خواهیم داشت آن گاه که فرزندان ما از ماسوال کنند ساز تار ما کو؟ افتخار چوگان ما کجاست؟ نظامی و مولانا و رودکی ما را چه شد؟ هزاردستان، شاهنامه، پنج گنج، منطق الطیر، بوستان و گلستان و مثنوی معنوی ما کجا است؟ما اکنون با خشم و زخم، بخشی از مطالبات کوچک و نه کلان و زیرساختی مان را از شما می خواهیم. چرا که برآورده کردن آن از وظایف شما در برابر حقوق شهروندی این بخش که فراموش شده جامعه است سینه همه هنرمندان فرهیختگان و نخبگان کشور مالامال از درد و رنج است درد و رنجی حاکی ازسالها بی‌اعتنایی به فرهنگ و هنر، حبس خلاقیت، رویا پردازی و نقد اجتماعی در ذهن و روح هنرامیدوارم این گسست عمیق بین هنرمندان و سیاستمدراران فرهنگی که منجر به ایجاد دره عمیق بین مردم و آثار فرهنگی و هنر شده است به فضای مشحون از احترام به فرهنگ و هنرمنتهی شود.به امید روزی که هنر و هنرمند در جامعه و زندگی ما ایرانی ها که از دیرباز صاحب فرهنگ و هنر بوده ایم، جایگاه واقعی اش را به دست بیاورد.


۱۴۰۰ فروردین ۱۸, چهارشنبه

صدور یک حکم اعدام همزمان با رهایی دو زندانی از چوبه دار

 

تصویر لینک

یک متهم در تهران از بابت اتهام تجاوز توسط دادگاه کیفری این شهر به اعدام محکوم شد. همچنین دو متهم در شهرهای تهران و ارومیه که پیشتر در پرونده هایی جداگانه از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بودند، با گذشت اولیای دم از چوبه دار رهایی یافتند. بنا بر خبری دیگر، ۲۱ زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر کرج، با رضایت اولیای دم از مجازات اعدام رهایی یافتند. یک متهم به تجاوز توسط دادگاه کیفری تهران به اعدام محکوم شد.



بر اساس این گزارش، مرد جوانی با تهدید چاقو، دختری به نام سارا را سوار خودرو خود کرده و پس از تعرض به وی او را در خیابان رها میکند. با اطلاعاتی که سارا در اختیار پلیس قرار داد مأموران موفق شدند راننده خودرو را شناسایی و بازداشت کنند. بررسی‌ها نشان داد متهم چندین سابقه کیفری دارد و آخرین سابقه کیفری او مربوط به آزار و اذیت یک دختر است که به‌دلیل ثابت نشدن موضوع تجاوز، وی از اعدام تبرئه و به شلاق محکوم شده بود.

با تکمیل اطلاعات اولیه، پرونده به شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی، ابتدا سارا خواستار اشد مجازات برای متهم شد. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با تأکید بر اینکه در زمان وقوع جرم حالت عادی نداشته، گفت: از کاری که کردم پشیمانم و از شاکی و دادگاه درخواست گذشت و بخشش دارم. با پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند و متهم را به مجازات اعدام محکوم کردند.

رهایی از اعدام یک زندانی در تهران
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، یک زندانی زن در تهران با گذشت اولیای دم پس از ۱۰ سال از اعدام رهایی یافت.

بر اساس این گزارش، زنی که به اتهام مشارکت در قتل عمد همسر خود، از اواخر خرداد ماه سال ۱۳۹۰، حدود ۱۰ سال در حبس به سر می‌برد و حکم اعدام او صادر شده بود؛ با گذشت اولیای دم از چوبه دار رهایی یافت و از زندان آزاد شد.

رهایی از اعدام یک زندانی در ارومیه
به گزارش خبرگزاری میزان، یک متهم در شهر ارومیه که از بابت اتهام قتل در زندان بود پس از تحمل بیش از ۱۳ سال حبس، با گذشت اولیای دم از چوبه دار رهایی یافت.

هادی صمدی معاون قضائی و رئیس شورا‌های حل اختلاف استان آذربایجان غربی در این خصوص گفت: پرونده قتل عمد مذکور که در سال ۱۳۸۶ به وقوع پیوسته بود با درخواست محکوم علیه و پس از تحمل ۱۳ سال حبس، با تلاش شبانه روزی اعضای شعبه ۱۹ ویژه زندان شهرستان ارومیه و برگزاری چندین جلسه در محل شعبه و منزل شخصی اولیای دم و انجام اقدامات سازشی و استفاده از ظرفیت خیرین، با اخذ رضایت از اولیای دم پرونده منجر به سازش شده و موجب رهایی متهم از مجازات اعدام شد.

رهایی از اعدام ۲۱ زندانی در کرج
به گزارش خبرگزاری رکنا، ۲۱ زندانی در زندان رجایی شهر کرج که از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بودند، با گذشت اولیای دم از چوبه دار رهایی یافتند.

بر اساس این گزارش، ۲۱ تن از زندانیان زندان رجایی شهر کرج که به اتهام قتل، سال‌های زیادی را در این زندان به سر می‌بردند، با کمک نیکوکاران، ‌توانستند دیه مقتولان را پرداخت کرده و از اعدام رهایی یابند.
منبع




۱۴۰۰ فروردین ۱۴, شنبه

مخالفت فیلمسازان ایرانی با سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین: 'فاقد وجاهت و مشروعیت' است


جمعی از فیلمسازان ایرانی سند همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را خلاف منافع ملی دانسته و آن را رد کرده‌اند.

در بیانیه کوتاه فیلمسازان ایرانی که نام محمد رسول‌اف، جعفر پناهی، کیومرث پوراحمد و مجید برزگر در میان امضاکنندگان آن دیده می‌شود، گفته شده که این همکاری چین و ایران "فاقد وجاهت و مشروعیت" است.

در متن بیانیه که خبر آن را آقای رسول‌اف منتشر کرده، آمده است: "ما فیلم‌سازان با آگاهی از چهار دهه سیاست‌های پنهان‌کارانه جمهوری اسلامی، سند همکاری‌های راهبردی ۲۵ ساله میان ایران و چین را که مفاد آن از ما مردم ایران پنهان شده است، در راستای منافع ملی ندانسته و آن‌را فاقد وجاهت و مشروعیت می‌دانیم."

مهوش شیخ‌الاسلامی، مجتبی میرتهماسب، علی مصفا، عبدالرضا کاهانی، ناصر صفاریان، محمد شیروانی، علیرضا رئیسیان، مصطفی آل‌احمد، خسرو معصومی و عزیزالله حمیدنژاد از دیگر امضاکنندگان بیانیه هستند. 




معاون سپاه پاسداران: سعید محمد 'به دلیل تخلف از فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا برکنار شد'


سعید محمد

منبع تصویر، TASNIM

توضیح تصویر، 

اسفند سال پیش آقای محمد با هدف حضور در انتخابات ریاست جمهوری ایران از سمت خود استعفا کردمعاون سیاسی سپاه پاسداران می‌گوید سرتیپ سعید محمد، فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیا به دلیل "تخلف" و "رعایت نکردن" مقررات از مسئولیت فرماندهی این قرارگاه برکنار شد.اسفند سال پیش سعید محمد با هدف حضور در انتخابات ریاست جمهوری ایران از سمت خود استعفا کرد و در نامه‌ای به فرمانده کل سپاه با اشاره به احتمال حضورش در این انتخابات گفت "در راستای صیانت" از سپاه، از سمت خود استعفا می‌دهد.یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته است سپاه با ورود پاسداران و از جمله سعید محمد به عرصه انتخابات "بدون طی مراحل و فرآیندهای قانونی تعریف شده مخالف است."آقای جوانی گفته است "منفک کردن" آقای محمد از مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم "به دلیل همین تخلف و رعایت نکردن مقررات" بوده است. آقای جوانی گفته است سپاه پاسداران "نه از سعید محمد و نه از هیچ کاندیدای دیگری در انتخابات حمایت نمی‌کند و نخواهد کرد."دفتر سعید محمد در واکنش گفته است این خبر "با شیطنت رسانه‌ای" منتشر شده است. در بیانیه دفتر آقای محمد گفته شده او "هیچگونه تخلفی" در مورد فعالیت‌های انتخاباتی نداشته است.این دفتر گفته است آقای جوانی، سخنگوی سپاه نیست و او این اظهارات را بر مبنای "تحلیل شخصی" خود بیان کرده است.


نه به جمهوری اسلامی



۴۲ سالگی همه‌پرسی جمهوری ‌اسلامی بیش از آنکه رویداد تاریخی و مناسبت آئینی نظام را بازتاب دهد، آئینه‌ایبرای بازتاب ناکامی نظام و رشد تقاضا برای همه‌پرسی جدید درباره استمرار و یا تغییر نظام سیاسی است. 

جمهوری اسلامی بعد از آنکه یک همه‌پرسی غیردموکراتیک و مغایر با موازین انتخابات آزاد و منصفانه را با بازسازی مفهوم سنتی"بیعتبرگزار کرد، دیگر فقط در تصویب نسخه‌های اولیه و تجدید نظر شده قانون اساسی از مراجعه مستقیم به آراء عمومی استفادهکرد وعملاَ پرونده این روش تصمیم‌گیری را بستحکومت حتی در سطوح پایین‌تر سیاستگذاری حاضر نشده است همه‌پرسی برگزار کنددر دو دهه گذشته تقاضا برای رفراندوم رشد چشمگیری داشته است تا اصل بقا یا دگرگونی اساسی نظام به رأی مردم گذاشته شود.

سیاست | 08.09.2020

طرح جدید مجلس؛ "خودی‌ترکردنرئیس‌جمهور و "ترس از رفراندوم"

19290153_303.jpg

چهل و دو سال قبل آیت‌الله خمینی با مداخله غیر قانونی، تحکمی و اراده‌گرایانه گزینه‌های رأی را محدود به آری یا نه به جمهوری اسلامیایران کرد در حالیکه این نظام نه سابقه‌ای در گذشته ایران داشت و نه تعریف مشخصی را در بر می‌گرفتغلط نیست اگر گفته شوداکثریت کسانی که به جمهوری اسلامی ایران رأی دادند، به حرف‌ها و وعده‌های آیت‌الله خمینی اعتماد کردند که خیلی زود معلوم شد،بی‌پشتوانه و بر اساس خدعه طرح شده بودندکاهش آراء در دوره‌های بعدی انتخابات‌ و رفراندوم‌های بعدی گواه این مدعا است کهبخشی از رأی‌دهندگان بعدا متوجه اشتباه خود در خوشبینی شدند.

آیت‌الله خمینی مخالفان جمهوری اسلامی و مدافعان جمهوری ملی و یا دموکراتیک را "مخالفان اسلامو "صاحبان قلم‌های مسمومنامیدبا این سخنان آیت‌الله خمینی و بسیج تمام نهادها و منابع دولتی برای ترویج جمهوری اسلامی دیگر رفراندوم بی‌معنا شددر واقعانتخاب از قبل صورت گرفته بود و بنیانگذار جمهوری اسلامی پیشاپیش ردای جمهوری اسلامی را بر قامت کشور ایران پوشانده بودهمه‌پرسی از دید او معنای بیعت داشتاو انتظار نداشت مردم انتخاب کنند بلکه از آنها می‌خواست تا اراده و تصمیم وی را تایید کنندطبیعی بود وقتی انقلابی شده است و مردم بر علیه حاکمان نظام پیشین قیام کرده‌اند، مدافعان آلترناتیو جمهوری محور جمهوری اسلامینیز "خائن و صاحبان قلم‌های مسمومخوانده می‌شوند و انتخابات تبدیل به رویارویی اسلام و کفر می‌شود، دیگر جایی برای انتخابباقی نمی‌ماند و گزینه جمهوری اسلامی با رأی‌های بالا از صندوق بیرون می‌آید.

سیاست | 31.03.2021

روحانیدر مسائل پیچیده راه حلی جز رفراندوم وجود ندارد



از اینرو این همه‌پرسی شرایط لازم برای یک انتخابات مشروع را نداشتحتی در حالی که قرار بود تکلیف نظام سلطنتی در همه‌پرسیمشخص شود، در برگه‌های رأی در مقابل "نهنوشته شد: "رژیم سابق"!! این نکته خود معرف ماهیت نمایشی و تشریفاتی رفراندوم فوقبود.

حال با گذشت ۴۲ سال، از ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ تا کنون، مجاری مشارکت سیاسی بر خلاف روح انقلاب بهمن ۵۷ و سمت‌گیری ضداستبدادی آن محقق نشده است و نظام سیاسی اقتدارگرا با مداخلات بیشتر در حوزه عمومی شکل گرفته و تثبیت شده استعلاوه براین انسداد ساختاری ابربحران‌های بزرگی کشور را فرا گرفته استوضعیت موجود و سازوکارهای متعارف پاسخگوی حل مشکلاتنیست؛ حتی بخشی از حاکمیت نیز متوجه بن‌‌بست شده استحسن روحانی بارها پیشنهاد همه‌پرسی در سطح محدود و سیاست‌هایحاکمیتی داده است که با پاسخ منفی هسته سخت قدرت و نهاد ولایت فقیه مواجه شده‌ استالبته خود روحانی نیز به صورت شعاریبحث همه‌پرسی را طرح کرده و اراده جدی برای پیشبرد آن نداشته‌ است.

ابرچالش‌های کلان کشور را می‌توان به سطوح کوچک‌تر تقسیم کرد که بحران های متعددی چون، بیکاری، رونق اقتصادی، مرکز-پیرامون،کارآمدی، نقدینگی بالا، کم آبی، اقتدار،  مدیریت بحران، روابط خارجی، خروج سرمایه انسانی، اعتماد، شکاف حکومت – ملت،نارضایتی زنان، اختلاف طبقاتی گسترده، تقابل فرهنگی، نظام آموزشی ناکارآمد، فساد سیستماتیک، مدار بسته گردش قدرت، اخلال درنظام اطلاع رسانی، ارادت سالاری (فقدان شایسته سالاری)، نهادهای موازی، حاشیه‌نشینی، پوچ‌گرایی، تشدید خشونت در رفتارهایاجتماعی، مصرف بالای انرژی، افزایش فقر و محرومیت، گسترش اعتیاد به مواد مخدر، حضور نظامیان در سیاست، آسیب‌پذیری دربرابر زلزله، فرسایش خاک، کهنه‌گی زیرساخت های توسعه‌ای، رونق پولشویی و فقدان شفافیت را دربرمی‌گیرد.

جمهوری اسلامی ناتوان از مهار و درمان این ابرچالش‌ها استپایه اصلی این بحران ها ممانعت نظام از گشایش‌های سیاسی و بازکردن محدوده مشارکت سیاسی استبه عبارت دقیق‌تر بحران خودساخته نظام تمایل و اراده نهاد ولایت فقیه پشتوانه اصلی مشکلاتاست که وجود سطحی از بحران کنترل‌شده را برای بقا و فرادستی خود بایسته ارزیابی می‌کنداین اراده فصل مشترک ولی فقیهمداخله‌گر و نیروهای حامل و فعال در نهاد ولایت فقیه و زیرمجموعه‌های آن استدر شرایط عادی بوروکراسی و نهادهای مدرنکارویژه‌های خودشان را انجام داده و به مرور تثبیت می‌شوند و دیگر جایی برای مداخله ولی فقیه و ارتش نمایندگانش ایجاد نمی‌شودهمچنین نارسایی‌ها و کمبودها مشخص شده و امکان انداختن مسئولیت بی‌کفایتی‌ها بر دوش دشمن خارجی دشوار می‌شودبحران وشرایط بحرانی که گویی خطری بزرگ در کمین است،  لازمه دعوت ولی فقیه به " تداوم انقلاببرای پیروانش استدر این پارادایمقانون، عرف و قاعده ارزش نداشته و به راحتی زیر پاگذاشته می‌شودارتش ولایت فقیه مجوز دارد تا در قالب گرگ تنها و " گروه هایانقلابیآتش به اختیار عمل کرده و اجازه ندهد سامان‌دهی سیاسی و اداری کشور بر اساس روال ها و فرایندهای عادی و عقلانیمتعارف و تثبیت‌شده مدیریت شود که از دید هسته سخت قدرت در نهایت به "سازش با غرب کشیده می‌شود".

50056272_303.jpg



تنگناهای ساختاری که رویکردهای انتخابات محور در حوزه‌های راهبردی و تاکتیکی را به بن‌بست کشانده است، افکار عمومی را به سمتتمایل به راهبردهای ساختارشکن متمایل ساخته استنجات کشور نیازمند مراجعه به آراء عمومی برای تعیین تکلیف بر سر ساختار کلانقدرت استدر چارچوب نظام جمهوری اسلامی امکان بهبودهای مستمر و پایدار وجود ندارد.

برون‌داد سیستم حکومتی جمهوری اسلامی تنش درونی است و بخشی از توان آن صرف حل اصطکاک‌ها و کنترل نهادهای انتخابی درمسیر مورد نظر ولی فقیه و مجموعه‌های تحت نظر او قرار می‌گیرداین دوگانگی که بر پایه تعارض بین دو بعد "جمهوریتو "ولایتقراردارد، ابعاد مختلفی دارد اما شاید ملموس‌ترین وجه آن ثبات یا تاثیرپذیری از تحولات جامعه برای بقای نهاد ولایت فقیه وحفظ موقعیتمسلط آن در ساختار قدرت است.

"ولایتو "جمهوریتبه دو حوزه کاملا متفاوت تعلق دارند ومقصد نهایی آنها متفاوت استاین دو مستقیما قابل تلفیق در زمانه جدیدنیستند؛ بنابراین تعارض فوق در بافت قدرت جمهوری اسلامی تداوم یافته و بحرانی همیشگی را بر آن تحمیل کرده استاین بحران راهحل نیز ندارد و باید مناقشه به نفع یکی از دو نهاد با حذف دیگری حل شود.

تجربه منفی همه پرسی سال ۵۸ دلیلی نمی‌شود که آن را به اصل همه‌پرسی تعمیم دادهمه‌پرسی یک روش و رویه اصولی برایتصمیم‌گیری بر اساس مشارکت مستقیم و همگانی است و ویژگی پوپولیستی فی‌نفسه نداردازاینرو همه‌پرسی جدید این بار پیرامونماندگاری یا تغییر جمهوری اسلامی رویکردی موثر و کارگشا برای درمان ابرچالش‌های متعدد کشور و شکست انسداد ساختاری است.

روایت‌های هولناک از تجاوز در زندان؛ زنان زندانی قرص ضدبارداری می‌خواهند

مقاله با موضوع: روایت‌های هولناک از تجاوز در زندان؛ زنان زندانی قرص ضدبارداری می‌خواهند سمانه بیرجندی نشریه Bashsariyat شماره: 267 صفحه:23 h...