۱۴۰۰ آذر ۷, یکشنبه

تسخیر سفارت آمریکا هزینه ها و دستاوردهای ایران

 


سخنران:سمانه بیرجندی

موضوع: تسخیر سفارت آمریکا هزینه ها و دستاوردهای ایران 

مکان: نمایندگی منطقه جنوب آلمان

تاریخ :28 نوامبر 2021

ماهنامه بشریت :244

https://bashariyat.org/?page_id=28614

صفحه :23

لینکهای انتشار

https://deutsch.bashariyat.org/?p=5420

https://www.youtube.com/watch?v=0T5h_pj5yVU

https://bashariyat.org/?p=28165

http://azadegy.de/11.2021/28.11.2021.Jonoob/6.Samane.Birjandi.mp3

Eroberung der US-Botschaft und der Ausgaben und Erfolge des Iran

روز سیزدهم آبانماه ۱۳۵۸ خبرگزاری‌های جهان ازحادثه ای بزرگ در ایران خبر دادند: گروهی بنام دانشجویان پیرو خط امام به سفارت امریکا در تهران وارد شدند و کارکنان آنرا به گروگان گرفتند. این روز در ایران، هر ساله می‌¬آید و می¬‌رود اما چیزی که از آن هنوز در جامعه ایران پابرجا مانده، اثرات ویران کننده آن است. این اتفاق در تاریخ ایران، روز بسیار ملال آوری بود. روزی که نشانگر غلبه احساس بر منطق، بی اخلاقی بر اخلاق، شکستن قانون به‌¬جای پاسداری حرمت قانون و نهایتا غرور کاذب در مقابل بصیرت است. خبر چنین بود که آنان خواستار استرداد شاه واموال او هستند. واگر شاه و اموالش به ایران بازگردانده نشوند گروگانها بعنوان جاسوس محاکمه و مجازات خواهند شد. این نوع برخورد و مبادله گروگانها بسیاری را دچار شگفتی کرد و آن را تهدیدی توخالی دانستند. پرسش این بود چرا دولت ایران در حالیکه می‌توانست از روشهای منطبق با قوانین بین‌المللی برای رسیدن به مقصود استفاده کند اقدام دانشجویان پیرو خط امام را تائید می‌کند. اعلام ملی کردن اموال شاه وخانواده‌اش – اعلام قطع رابطه با امریکا در صورت بازنگرداندن شاه – تهدید به قطع صدور نفت به امریکا و طرح شکایت در مراجع جهانی راه‌هائی بود برای استرداد شاه واموالش. درحالی که گروگان‌گیری کادر دیپلماتیک سفارت آمریکا عملی مخالف موازین حقوق بین‌الملل بود. اکثر کشورهای جهان این عمل را محکوم کردند. اما درکوچه و خیابانهای تهران توده مردم تحت تاثیر هیجانات تبلیغاتی که از سوی صاحبان قدرت و احزاب و گروههای چپ اسلامی آنان که به اسلام فقاهتی باور داشتند و یا آنانکه آمیزه‌ای از اسلام و مارکسیسم را بنام جامعه بی‌طبقه توحیدی تبلیغ می‌کردند، مجاهد و فدائی و توده‌ای همگی اشغال سفارت را اقدامی ضد امپریالیستی می‌نامیدند و در ارتباط گروه خود با گروگانگیری داد سخن می‌داد ند. بنظر می‌رسد تنها گروهی که گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا را یک نوع کودتا از سوی جناحی از حاکمان برای انحصار قدرت تلقی کرد جبهه ملی ایران بود.در ابتدا باید گفت که دو فرد کلیدی که برای این بی‌¬بصیرتی مطلق برنامه ریزی کرده بودند، آقایان موسوی خوئینی‌¬ها و احمد خمینی بودند. اگر چه این دو فرد نقش¬‌های مختلفی را برای عملی کردن این طرح ایفا کرده بودند اما هرکدام نقش‌¬شان برای کاری که در این طراحی انجام داده¬‌اند کلیدی‌¬ست. آقای خوئینی‌¬ها در این طراحی نقش ایجاد یک شبکه در بین دانشجویان و افراد چپ برای عملی کردن این طرح را بر عهده داشت. آقای احمد خمینی کوشش کرده بود که آیت الله خمینی را با این عمل همراه کند. اما چرا نقش احمد خمینی در این فاجعه بسیار قابل بررسی است؟اول؛ در پاریس یکی از بحث‌ها بین آیت الله خمینی و به طور مشخص مشاور بالای او مرحوم ابراهیم یزدی این بود که در صورت توفیق انقلاب نباید اجازه داد که ایران، بعد از انقلاب با همسایگان در منطقه و یا قدرت¬‌های بزرگ وارد تنش گردد. یزدی و همراهان روشنفکر مذهبی او نهایتا کوشیدند که در مقابل کنش انحلال ارتش بایستند تا بتوانند کشور را در مقابل چالش‌¬های بزرگ امنیتی قرار ندهند. آنها همچنین تلاش کردند تا قانون اساسی کشور در پاریس تدوین یابد تا صحنه سیاست بعد از انقلاب دست‌خوش نوسانات سیاسی داخلی نگردد. وقتی اولین بار چند هفته بعد از انقلاب، سفارت آمریکا در تسخیر چپی‌ها قرار گرفت، آیت الله خمینی با مشورت مرحوم یزدی و افراد دیگری در شورای انقلاب خواست که این افراد از سفارت بیرون ریخته شوند و شدند. اینبار وقتی دکتر یزدی بعد از ورود از الجزایر به قم می‌رود، باز آیت الله خمینی قانع می‌شود که این دانشجویان باید از سفارت خارج شوند اما فردای آن روز ملاقات، رسانه ها اعلام می‌کنند که آیت الله خمینی این عمل را «انقلاب دوم» می‌نامد. احمد خمینی توانسته بود که بعد از این ملاقات، تصمیم رهبر انقلاب و پدر خود را در این رابطه تغییر دهد.در طرح اشغال سفارت بنا بوده که دانشجویان به محوطه سفارت آمریکا رفته، اعلامیه‌ای را قرائت کنند و به داخل ساختمان سفارت وارد نشوند. اما معلوم نیست که چه کسانی بعد از بالا رفتن از دیوار سفارت و رفتن به درون صحن آن،  تصمیم گرفتند که به داخل سفارت روند و دست به گروگان گیری بزنند. این سئوالی‌ست که به جز آقای موسوی خوئینی ها فرد دیگری نمی‌تواند جواب دهد. آیا این تصمیم در لحظه آخر و با توسل به جو احساس‌زده گرفته شد و یا دستی از بیرون و یا حتی بیرون از مرزهای کشور می‌خواست که دانشجویان گروگانگیری کنند.اشغال سفارت ضربات بزرگی را در ایران به صحنه سیاست بعد از انقلاب، امنیت و اقتصاد کشور وارد کرد و خرابی یک جنگ هشت ساله با عراق را تحمیل کرد. بدون شک تسخیر سفارت آمریکا را، که حول و حوش چگونگی طراحی آن سئوالات زیادی مطرح است، می‌توان بزرگترین ضربه به انقلاب دانست. کسانی‌ که دست به چنین عملی زدند، لزوما به فکر منافع ملی و کشور و در کل عمل‌¬شان یک عمل سیاسی بود که تبعات مخرب آن تا به امروز بر ایرانِ پس از انقلاب سایه افکنده است. گروگان‌¬های آمریکا را ۴۴۴ روز در ایران نگه داشتیم و بیش از ۴۰ سال است که گروگانِ این گروگانگیری شده¬‌ایم. آقای ابراهیم اصغرزاده یکی از دانشجویان گروگانگیر است؛ کسی که روزی شجاعت آن را داشت که بگوید این کارِ غلطی بود. او گفت که گروگانگیری نهایتا گروگانِ گروگانگیری شد. اما خود این واژه گروگانگیری در صحنه روابط بین الملل بسیار مشکل زاست. مفهوم گروگان (Hostage) هم ردیف اسیر(Captive)، زندانی (Prisoner) و یا اسیر جنگی (Prisoner of War) است که خود، هم بار قانونی داشته و هم در روابط بین‌-الملل بار منفی دارد. اما آنچه قابل ذکر است این است که گروگان‌گیران هم ابایی نداشتند آن¬را گروگانگیری خطاب کنند، که هم در روابط بین الملل غیر قانونی است و هم بار منفی اخلاقی دارد.جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا در برابر خواستهای گروگانگیرها گفت: « رژیم تروریست ایران باید حساب این عمل خود را پس بدهد و از یاد نبرد که حتا با آزادی گروگانها رژبم ایران از مجازات معاف نخواهد شد.» امریکا فقط تهدید نکرد بلکه سالهاست به این بهانه به مبارزه با دولت ایران ادامه می‌دهد. در عین‌حال امریکا از گروگانگیری دستاورد‌های فراوان داشت که به چند مورد آن به اختصار اشاره می‌شود: ۱- دولت امریکا پس از شکست ویتنام با بی‌اعتمادی مردم امریکا مواجه شد و مردم از اقدامات دولت حمایت نمی‌کردند. با گروگانگیری اعضاء سفارت امریکا جو مناسبی ایجاد شد که امریکائیان بار دیگر برای ورود به سیاست تهاجمی آماده شدند. با استفاده از گروگانگیری دولت امریکا در توجیه دخالت‌های خود در کشورهای دنیا موفق گردید. و فروش و ارسال اسلحه فزونی گرفت. ۲- محافظه‌کاران جمهوریخواه به تضعیف دولت دمکراتها پرداختند و در نهایت رونالد ریگان نماینده افراطی‌ترین جناح حزب جمهوری‌خواه به پیروزی دست یافت و در پی مذاکراتی که از نظر ملت ایران پوشیده بود ۴۴۴ روز گروگانگیری با انتخاب ریگان خاتمه یافت و قرارداد الجزایر در سی‌ام دیماه ۱۳۵۹ همزمان با آغاز ریاست جمهوری ریگان به امضاء رسید. ۳- بهترین فرصت برای آمریکا بدست آمد تا نیروی نظامی خود را در خلیج فارس مستقر نماید و از آن روز تا کنون دهها ناو جنگی امریکا در پهنه خلیج فارس حضور دارند و کمکهای نیروی دریایی امریکا در تجاوز عراق به ایران و نابود کردن سکوهای نفتی ایران از خاطره‌ها محو نشده است. به بهانه گروگانگیری منافع ملی ایران در خلیج فارس به کلی نادیده گرفته شد. ۴- با گروگان گیری نه فقط دولت ایران منزوی شد بلکه نگاه مردم جهان نسبت به ایرانیان ساکن در نقاط مختلف دنیا تغییر کرد و فراوان بودند ایرانیانی که مورد توهین واذیت وآزار واقع می‌شدند۵- اعتبارات و وجوه دولت ایران در بانکهای امریکا و بعضی کشورهای دیگر جهان بسته شد و امریکا توانست موافقت دولت‌های صنعتی دنیا را برای محاصره اقتصادی ایران بدست آورد. ۶- امریکا با فشارهای روز افزون پس از ۴۴۴ روز بموجب قرار داد الجزایر موفق به آزادکردن گروگانها شد وایران نتوانست به آنچه که علت گروگانگیری می‌گفت دست یابد. با اینکه نه استردادشاه عملی شد ونه دولت ایران به اموال شاه وخا نواده اش دسترسی یافتند صاحبان قدرت درایران گروگانگیری را انقلاب دوم نام دادند.روزنامه جمهوری اسلامی درشماره ۴۳۷ پیروزیهای بدست آمده در گروگانگیری را چنین خلاصه می‌کند:اولین و گرانبهاترین نتیجه ادامه مسئله گروگانهای جاسوس در محدوده مسائل داخلی این است که قدرت از دست لیبرالها و جبهه ملی خارج شد و بدست مذهبییون مخالف هرگونه سازش با غرب و شرق افتاد.یادآوری این نکته ضروریست که بعداز انقلاب هیچگاه قدرت در دست جبهه ملی نبود.روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۹ دیماه ۱۳۵۹ با تیتری درشت در صفحه اول نوشت: «امریکا تسلیم خواسته‌های ایران شد.» و این دروغی بزرگ بود. دولت ایران رسما گروگانها را جاسوس خواند آیا اینان به علت جاسوسی محاکمه شدند؟ آیا پیروزی این بود که امریکائیها دارائی‌های ایران را توقیف کنند در خلیج فارس استقرار کامل نظامی یابند و با ایران قطع رابطه سیاسی نمایند؟ و پس از ۴۴۴ روز موافقت نمایند سپرده‌های توقیف شده به اقساط و شرایط خاصی به ایران بازگردد؟ گروگانگیری سالها تنش و بحران در ایران و جهان در پی داشت.گروگانگیری مسیر تاریخ ایران را عوض نمود و در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله عر اق و ایران امریکا ازعراق حمایت کرد. آتشی که در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ با گروگانگیری شعله‌ور شد همچنان زبانه می‌کشد و تاثیر منفی گروگانگیری در روابط بین‌المللی دولت ایران همچنان برجاست. و تا روزی که اعتماد کشور‌های دنیا جلب نشود افزایش خسارت‌های اقتصادی سیاسی واجتماعی ملت ایران اجتناب ناپذیر خواهد بود.یکی دیگر از سیاست‌های غلط جمهوری اسلامی وجه‌المصالحه قرار دادن منافع ملی ایران در دریای مازندران است زیانهای جبران ناپذیری بر کشور ایران وارد می‌سازد و در صورت پذیرفتن پیشنهادات روسیه، ایران بسوی تجزیه پیش خواهد رفت.در هنگام فروپاشی اتحاد شوروی که فرصت‌های مناسبی برای کسب حقوق از دست رفته ایران بوجود آورده بود که صاحبان قدرت ازآن در راستای منافع ملت ایران بهره نبردند. دیدیم که در گروگانگیری برنده اصلی آمریکا بود و در شرایط پیش آمده در شوروی سابق هم سیاست نابخردانه حکومت ایران نه فقط جزئی از حقوق حقه ایران را باز نگرداند بلکه روسیه که بسرعت در پی دوباره به قدرت رسیدن بود. قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ را نیز نادیده گرفت وبا انعقاد قرار دادهای دوجانبه با سه کشوری که قبل از فروپاشی بخشی از اتحاد شوروی بودند حقوق ایران را در دریای مازندران پایمال نمود. روسیه می‌خواهد با دولتی درایران مذاکره کند که در مجامع جهانی به انزوا کشیده شده است قراردادهای دوجانبه روسیه با کشور‌های تازه استقلال یافته سابق اتحاد شوروی حقوق واقعی و تاریخی ایران را میان روسیه وآن سه دولت دیگر تقسیم کرده است.اما به جز نتایج داخلی این پدیده شوم در تاریخ بعد از انقلاب، نتایج خارجی آن ابتدا از جنگ بین ایران و عراق شروع شده تا اینکه کشورما تا به امروز به‌عنوان کشوری که برای قوانین و نهاده‌های بین المللی احترامی قائل نیست، شناخته شده است. شاید به‌جز گروگانگیری که یک قانون شکنی روشن در عرصه قوانین بین المللی است، مخفی کاری در برنامه هسته ای کشور، برخوردهای احمدی‌نژاد با مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد، عدم قبول FATF در طول چند سال گذشته و همچنین اکراه جمهوری اسلامی برای همکاری با سازمان بین المللی انرژِی هسته ای، نمونه های مختلفی است که جامعه بین الملل از آن زاویه جمهوری اسلامی ایران نگاه می‌کند. حمله نظامی عراق به ایران به‌طور قطع اولین نتیجه گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران است. گروگانگیران دولت معتدل کارتر را بر نتابیدند تا اینکه دولت ریگان، یک جمهوری‌خواه افراطی بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا نشست. به‌جز کمک ریگان به عراق در این جنگ، ریگانیسم منشاء قدرت بخشیدن به کنش‌های سیاسی افراطی در سراسر دنیا گردید.رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران، اقای خامنه ای، شاید یکی از بزرگترین بهره گیران از گروگانگیری در ایران باشد. با انقلاب دوم خواندن این عمل توسط آیت الله خمینی، اقای خامنه ای با تکیه بر نیروهای نظامی کشور  آرام آرام پایه گذار یک دکترین در سیاست خارجی شد که در مرکز ثقل آن آمریکاستیزی جای گرفت. اگرچه در سطح رهبری در نظام سیاسی کشور و در زمان حیات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، ایشان و روحانی بحث آمریکا ستیزی، سود و زیان آن را با آقای خامنه ای درمیان گذاشته و نظرشان این بود که این کنش نه تنها تنش افرین است که به ضرر ایران هم تمام می‌شود اما آقای خامنه ای آن‌را نپذیرفته بود. اینکه آقای خامنه ای توانسته است حرف آخر را به‌عنوان یک فرد در عرصه سیاست کشور بزند، محصول همین جو رادیکالیزه شده اشغال سفارت آمریکا ست که چپ به راست افراطی در زمین بازی سیاست ایران داده تا قدرت در دست یک فرد متمرکز شده و با تکیه بر ایدئولوژی آمریکا ستیزی نهایتا تصمیات کلی را در عرصه سیاست خارجی به خود اختصاص دهد.اشغال سفارت پس از ۴۴۴ روز به پایان رسید اما به جز زیان‌های سیاسی داخلی و خارجی،  ضررهای اقتصادی عظیمی هم برای حمهوری اسلامی در برداشته و دارد. به جز اینکه نهایتا مقابله جمهوری اسلامی با آمریکا در حیطه‌های مختلف به اعمال تحریم‌ها انجامید، که در زمان آزادی گروگان‌ها، میلیاردها دلار برای جبران خسارت و یا پرداخت وام‌های خاندان پهلوی به نهادهای مالی آمریکا در این کشور ماند. حدس زده می‌شود که جمعا حدود ده میلیارد دلار در امریکا ماند و وقتی از مذاکره کننده جناب آقای بهزاد نبوی سوال شد که چه شد که به چنین مذاکره ننگینی تن داده شد، ایشان جوابشان این بود که چرتکه نیاندازید.از ابتدا تا پایان اشغال سفارت آمریکا در ایران برای کشور ما خسارت بود. به جز ضررهای اقتصادی، اخلاق سیاسی، جمهوری اسلامی از درون لگد مال شد و فرصت طلبان جای بهترین فرزندان شایسته این کشور را در عرصه سیاست گرفتند. جو رادیکالی که اشغال سفارت در ایران ایجاد نمود، بهترین سرمایه های انسانی ایران را پایمال کرد. اشغالگران سفارت آمریکا در ایران یک بی اخلاقی بزرگتری هم مرتکب شدند که شاید در هیچ جای دنیا سابقه نداشته باشد.گروگانگیری ۴۲ سال پیش در ایران شکل گرفت اما اثرات شوم این خیانت به حقوق بسیاری و منافع ملی ایران هنوز در کشور پابرجا مانده است. قصه مذاکره برای آزادی گروگانها هم قصه شکست مردان سیاسی کشور در مذاکرات بعدی در جنگ و مذاکرات هسته ای‌ست. گویی سایه شوم این خیانت هنوز در صحنه سیاست، روابط بین المللی و مذاکره با دوست و دشمن کشور ما گستره مانده است. اشغال سفارت نمایش احساسات و یک نادانی در مقابل تعقل و اندیشه بود. هنوز زمامداران ما با احساسات بر کشور حکومت می‌کنند.ملت ایران بهیچوجه برموافقت نامه‌ها ویا قراردادهایی که در چنین شرایطی امضاء شود صحه نخواهد گذاشت . همچنانکه گروگانگیری ۴۴۴ روزه امریکایی‌ها جز زیان ارمغانی نداشت و به اعتراف گردانندگان آن جریان بمنظور تحکیم پایه‌های قدرت مذهب سالاران بود در روزگاری که برقدرت نشستگان همچنان در ایران به بقای خود می‌اندیشند و نه بمنافع ملی، انعقاد قرارداد برای آینده دریای مازندران حافظ منافع ملت ایران نبوده و مورد تایید مردم نخواهد بود.



۱۴۰۰ آذر ۵, جمعه

وکیل زندانی؛ “آمپولی به تو می زنیم تا راحت بخوابی”!


سمانه بیرجندی

مقاله با موضوع: وکیل زندانی؛ “آمپولی به تو می زنیم تا راحت بخوابی”!

نشریه آزادگی :شماره 300

صفحه:26

https://www.azadegy.de/?page_id=28684

سعید دهقان، وکیل دادگستری، از انتقال موکلش پیام درفشان به یکی از خانه‌های امن سپاه و شرح جزییات آزار و شکنجه جسمی او توسط ماموران امنیتی در دوران بازداشت، از جمله تزریق داروی نامعلوم، انتقال این وکیل زندانی به بیمارستان روان‌پزشکی امین‌آباد و آسیب جدی به مغز و اعصاب او خبر داده است.این وکیل دادگستری گفته است که پس از تزریق آمپول نامعلوم به پیام درفشان توسط ماموران اطلاعات سپاه، او در خواب دچار رعشه می‌شود و بر اثر شدت گازگرفتگی دندان‌هایش نیمی از زبانش قطع می‌شود. پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفه‌اش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه می‌شوند.به نظر می‌رسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بی‌پناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد”.

“آمپولی به تومی زنیم تا راحت بخوابی”!

ملت بزرگ‌ ایران. پیام درافشان،وکیل هم میهن کمترشناخته شده، نیزمی توانست “به راحتی”به سرنوشت بهنام محجوبی، شاهین ناصری، یاسرمنگوری و… ایران دوستانی که در بند رژیم‌ کشته شدند دچار شود!آنچه بر پیام درافشان، وکیل هم میهن که مدتی دربند رژیم اسلامی بود، در ماه های اخیر در بند گذشت:وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغ‌های پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد!در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعب‌انگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و ‌مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش می‌برد اما دچار رعشه در خواب می‌شود و زبان بین دندان‌ها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته می‌شود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب می‌شود خون در حلق‌اش بریزد و تمام لباسهایش خون‌آلود شود.صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیه‌الله منتقل و ابتدا زبانش جراحی می‌شود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری می‌شود. در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که در دادسرای اوین مستمر حاضر می‌شدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمی‌شود. در حالیکه پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مامورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمی‌دهد مگر اینکه خودت کتبا مسئولیت را بر عهده بگیری. پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب می‌کند اما مامورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقت‌فرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت! برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه می‌برند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهین‌آمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یک طرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار می‌گرفت! پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا می‌شد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را به جای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امین‌آباد (مختص بیماران روانی) منتقل کردند! در آنجا به او شوک‌های الکتریکی می‌دهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری می‌شود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش می‌شوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه می‌شوند که بخاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندان‌ها قرار می‌گرفت!با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲/۵سال حبس و ۲سال محرومیت از وکالت محکوم‌ شد که با تایید در تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و‌ جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان -که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی می‌کرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبت‌های انسانی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد.سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یک‌سوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است.به نظر می‌رسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بی‌پناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد”.جزئیات جدیدی از بازداشت و اعمال فشار بر پیام درفشانخبرگزاری هرانا – سعید دهقان، وکیل و از همکاران پیام درفشان، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود جزییات بیشتری در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است. آقای دهقان در این یادداشت از جزئیات نحوه بازداشت این وکیل دادگستری پرده برداشته و از انتقال پیام درفشان به یکی از خانه‌های امن، تزریق داروی نامشخص منجر به بروز رعشه، قطع شدن زبان، انتقال به بیمارستان روانپزشکی امین آباد، استفاده از شوک الکتریکی و ضرب و شتم این فعال حقوق بشر توسط سربازان سازمان زندان‌ها خبر داده است. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید دهقان، وکیل و از همکاران پیام درفشان، وکیل و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود جزییات بیشتری در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است.آقای دهقان در این یادداشت از بازداشت پیام درفشان با حضور ۱۷ مامور امنیتی در دفتر کار او و انتقالش به یکی از خانه‌های امن و سپس به سلول انفرادی فاقد امکانات بازداشتگاه دو الف و تزریق دارویی نامعلوم و بروز تشنج در این وکیل دادگستری خبر داده و جزئیاتی از آن ارائه کرده که در ادامه می آید:پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفه‌اش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه می‌شوند. ۱۸ خرداد پارسال ۱۷مامور امنیتی به دفتر وکالت پیام درفشان در تهران یورش بردند و با تجسس کامل دفتر و ضبط کامپیوترهای دفتر و پرونده‌های موکلین او، عملاً حوزه وکالتی‌اش از جمله صیانت از حقوق موکلین را نقض کردند. تاکید بازجوهای اطلاعات سپاه از بدو ورود به دفترش این بود که چرا وکالتِ کاووس سید امامی را پذیرفت! در ادامه نیز در بازجویی‌ها بیشترین زمان و فشار به آن اختصاص پیدا کرد.علاوه بر انتقال این وکیل حقوق بشری با چشم‌بند به یکی از خانه‌های امنیتی و نه بازداشتگاه قانونی و ممنوعیت حق تماس و اطلاع به خانواده و وکلا، نگهداری او‌ نیز در اتاقی کاملا تاریک و فاقد پنجره در فصل تابستان، نشانه‌ی آغاز پروژه تخریب با حداکثر فشار روانی و جسمانی بود. انتقال به سلولی در بند ٢الف سپاه با لامپ‌های پرنور همیشه روشن در سقف و صدای بلند ۳هواکش و توالت کثیفی که بوی بسیار متعفن آن به خاطر تنگی فضا چند برابر به مشام می‌رسید و انجام بازجویی‌های طولانی برخلاف موضوع پرونده که علت آن نشر اکاذیب طی مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی درباره وضعیت نامناسب زندان زنان شهرری بود؛ اما در مورد سایر پرونده‌های وکالتی مانند پرونده فوت مشکوک مرحوم کاووس سید امامی و همچنین چرایی انجام وکالت خانم نسرین ستوده و … . وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغ‌های پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد!در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعب‌انگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و ‌مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش می‌برد اما دچار رعشه در خواب می‌شود و زبان بین دندان‌ها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته می‌شود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب می‌شود خون در حلق‌اش بریزد و تمام لباسهایش خون‌آلود شود.صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیه‌الله منتقل و ابتدا زبانش جراحی می‌شود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری می‌شود. در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که در دادسرای اوین مستمر حاضر می‌شدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمی‌شود. در حالیکه پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مامورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمی‌دهد مگر اینکه خودت کتبا مسئولیت را بر عهده بگیری پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب می‌کند اما مامورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقت‌فرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت!برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه می‌برند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهین‌آمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یک طرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار می‌گرفت! پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا می‌شد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را به جای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امین‌آباد (مختص بیماران روانی) منتقل کردند! در آنجا به او شوک‌های الکتریکی می‌دهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری می‌شود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش می‌شوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه می‌شوند که بخاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندان‌ها قرار می‌گرفت!با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲/۵سال حبس و ۲سال محرومیت از وکالت محکوم‌ شد که با تایید در تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و‌ جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان -که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی می‌کرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبت‌های انسانی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد.سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یک‌سوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. به نظر می‌رسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بی‌پناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد!» پیام درفشان در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ توسط نیروهای امنیتی در دفتر کار خود بازداشت و در مکان نامعلومی مورد بازجویی قرار گرفت، آقای درفشان نهایتا اوایل تیرماه و با پایان مرحله بازجویی به قرنطینه بند ۴ زندان اوین منتقل شد. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات پیام درفشان، روز دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۹ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد. آقای درفشان به دلیل بیماری و ادامه درمان در جلسه دادگاه حضور نداشت. آقای درفشان نهایتا توسط توسط این شعبه از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” تبرئه و از بابت اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و حمل افشانه و شوکر غیر مجاز” به ۲ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد. این حکم مطابق قانون جدید کاهش مجازات حبس به ۲ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. او پس از حکم قطعی، به مرخصی اعزام شد و پس از سپری شدن یک‌سوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. پیام درفشان پیشتر نیز در پرونده‌ای دیگر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج از بابت اتهام “توهین به رهبری” به ۲ سال حبس تعزیری و ۲ سال محرومیت از وکالت محکوم شد و این حکم در مرحله تجدید نظر به ۱ سال حبس و ۲ سال محرومیت از وکالت کاهش پیدا کرد. این محکومیت به مدت ۲ سال به حالت تعلیق در آمده است. با قطعی شدن حکم آقای درفشان در پرونده جدید، مشخص نیست که محکومیت وی در این پرونده نیز اجرا خواهد شد یا خیر.پیام درفشان، تاکنون وکالت بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی ازجمله محمد نجفی، ویدا موحد، نسرین ستوده، خانواده کاووس سیدامامی، فاطمه خویشوند (سحر تبر)، سکینه پروانه و شماری از بازداشت‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸ را برعهده داشته است


۱۴۰۰ آذر ۲, سه‌شنبه

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: هدف آمریکا جلوگیری دائمی از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است


ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفت که آمریکا و اسرائیل در نهایت یک هدف مشترک دارند و آن جلوگیری قابل راستی‌آزمایی، پایدار و دائمی، از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است.

پرایس افزود که دولت آمریکا بر این باور است که دیپلماسی در هماهنگی با متحدان و شرکا که شامل اسرائیل نیز می‌شود، بهتری راه برای رسیدن به این هدف یعنی مسدود کردن دستیابی دائمی ایران به سلاح هسته‌ای است. این بهترین راه است چون ما را در مسیری قرار می‌دهد که قابل راستی‌آزمایی، پایدار و دائمی است و این یکی از مزایای کلیدی برجام است.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره گزارش روز یکشنبه نیویورک تایمز مبنی بر اینکه مقام‌های آمریکا به اسرائیل هشدار داده‌اند که حملاتش علیه برنامه هسته‌ای ایران نتیجه معکوس دارد و به تهران فرصت بازسازی سیستم غنی‌سازی به شکل کارآمدتر را می‌دهد، گفت: «من به طور کلی می‌گویم که ما در تماس منظم و دائمی با متحدان اسرائیلی خود هستیم.»

پرایس با اشاره به سفر هفته گذشته رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، به تل‌آویو، گفت که او سفر بسیار خوبی اسرائیل داشت، با همتایان اسرائیلی خود و با مقام‌های ارشد اطلاعاتی اسرائیل در آستانه از سرگیری مذاکرات وین، دیدار و 
مشورت کرد

پدر روح‌الله زم می‌گوید 'شرکای واقعی' اعدام پسرش 'شورایعالی امنیت ملی، روحانی و شمخانی هستند'





محمدعلی زم در "دومین" یادداشت درباره پسرش در اینستاگرام نوشت یکی از "شرکای واقعی" در اعدام روح‌الله زم، "شورایعالی امنیت ملی" ایران است که ریاستش با "حسن روحانی" و دبیرش "علی شمخانی" بوده است.
او ۲۹ آبان در یاداشتی در همین باره در اینستاگرام با عنوان "قسمت اول" نوشته بود که این یادداشت‌ها را ادامه می‌دهد.
در یاداشت دوم محمدعلی زم نوشت از "تحقیقات" خانواده، دوستان، شاهدان و وکیل روح‌الله زم در فرانسه و از "لابه‌لای اشارات و گفته‌های" او در "چهار ماه آخر حیات"، چنین فهمیده که "عامل اصلی فریب و کشاندن روح‌الله به عراق"، دو نفر به نام‌های "وفا نیکفر" در استرالیا و "شیرین نجفی" در ترکیه بوده‌اند.آقای زم نوشت شورایعالی امنیت ملی ایران "ستاد ویژه‌ای" برای رصد 
آمدنیوز، رسانه روح‌الله زم تشکیل داده بود، "با عضویت ٩ یا ١٢ نهاد (بنا به گفته معاون وزیر اطلاعات)".
او در تایید حرف خود به گفته "محمد تولایی معاون اشراف دفتر فرماندهی کل قوا" در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم استناد کرد که گفته بود "روح‌الله زم از دو سال پیش در تور اطلاعاتی سپاه قرار داشت."آقای زم در بخشی از یادداشت خود با اشاره به "نمایشی بودن" دادگاه‌ پسرش نوشت: "روح‌الله در یکی از ملاقات‌ها در حضور مسئول پرونده، مأموران و دوربین‌ها، گفت از چندروز مانده به هر جلسهٔ دادگاه با من تمرین می‌کردند که چه چیزی بگویم و چگونه بگویم."آقای زم خود از مقام‌های جمهوری اسلامی بوده و سمت‌هایی مثل ریاست حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را بر عهده داشته است.روح‌الله زم که به فرانسه پناهنده شده بود و در محافظت پلیس این کشور بود در سال ۱۳۹۸ به عراق سفر کرد. در آنجا دستگیر و به ایران منتقل و تقریبا یک سال بعد اعدام شد.

یکی از مقام‌های امنیتی عراق در آن زمان به بی‌بی‌سی فارسی گفته بود دستگیری روح‌الله زم با کمک دستگاه اطلاعاتی عراق انجام شده بود.اما اخیرا اکبرخوش‌کوشک، مامور سابق وزارت اطلاعات ایران که متهم پرونده قتل‌های زنجیره‌ای بود، به یک رسانه داخل ایران گفت این کار با کمک دستگاه اطلاعاتی فرانسه و برای مبادله با یک افسر اطلاعاتی فرانسوی انجام شده است.محمدعلی زم در یادداشت اول خود درباره "قتل مظلومانه و عجولانه" و "غیرقانونی" فرزندش، به این اتهام‌ها واکنش نشان داد و نوشت این "عنصر سوخته امنیتی" برای "فریب افکار عمومی و شریک‌تراشی برای تخفیف این اعمال مجرمانه‌"، به "قصه‌سرایی دروغین" روی آورده است.او در ادامه نوشت "از دولت فرانسه انتظار دارد که عوامل فریب و تسهیل سفر او در خاک خود اعم از مسئولان سفارت وقت عراق" را بازجویی کند.محمدعلی زم همچنین از دولت فرانسه انتقاد کرد که برای جلوگیری از خروج روح‌الله زم از این کشور، اقدامات کافی انجام نداده است.دولت فرانسه به اتهام اکبرخوش‌کوشک واکنش رسمی نشان نداد، اما یک منبع دیپلماتیک در وزارت خارجه فرانسه به بی‌بی‌سی فارسی گفت این اتهام‌ها "بی‌پایه و اساس" هستند.روح‌الله زم در سال ۱۳۹۰ از ایران خارج شد. در آن زمان، محمدعلی زم از پسرش خواست "توبه" کند و به کشور بازگردد.روح‌الله زم بی‌توجه به خواسته پدرش بعد از مدتی به فرانسه پناهنده شد و در آنجا با راه‌انداختن کانال تلگرامی آمدنیوز خبرهایی منتشر می‌کرد که می‌گفت از منابع امنیتی داخل کشور به دستش می‌رسند.آمدنیوز در اعتراض‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ به اوج شهرت رسید.از همان زمان حکومت ایران آمدنیوز را به تحریک معترضان و برنامه‌ریزی اعتراض‌ها متهم کرد. وزارت ارتباطات ایران هم آن را به اتهام "دعوت به مبارزه مسلحانه" فیلتر کرد.خانواده روح‌الله زم در این مدت زیر فشار نیروهای امنیتی ایران بودند و دو خواهرش در مقاطع مختلف دستگیر شدند.روح‌الله زم ۲۲ آذر ۹۹ اعدام شد. اعدام او اعتراض‌های زیادی را در نقض حقوق بشر، روال قضایی و اعدام برای "کار رسانه‌ای" برانگیخت.حکومت ایران که از دستگیری روح‌الله زم برای تبلیغ توان اطلاعاتی خود نهایت استفاده را کرد تمام اتهام‌ها را رد می‌کند و اعدام روح‌الله زم را عادلانه می‌داند.

وکیل امیرحسین حاتمی: علت فوت را قتل می‌دانیم نه برق‌گرفتگی

 

امیرحسین حاتمی‌، شهروند ۲۲ ساله اهل ایلام که به اتهام نزاع به ۹ ماه حبس محکوم شده بود، چند روز پس از حضور در زندان بزرگ تهران جان خود را از دست داد. قوه قضاییه مدعی شده که علت مرگ برق‌گرفتگی است اما وکیل مدافع حاتمی تاکید کرده که فوت او ناشی از درگیری بود.وبسایت "امتداد" به نقل از علی مجتهدزاده می‌نویسد: «بر اساس صحبت‌های صورت گرفته بین حاتمی و خانواده‌ا او را در زندان کتک زده بودند و از قرار معلوم بین حاتمی و افسرنگهبان نیز درگیری صورت گرفته است. ما فوت امیرحسین حاتمی را قتل می‌دانیم.»مجتهدزاده گفته که خانواده حاتمی از رئیس سابق سازمان زندان‌ها، رئیس زندان و افسر نگهان شکایت کرده‌اند: «از نظر ما این موضوع کار یک نفر نیست. باید به ابهامات رئیس سابق سازمان زندان‌ها رسیدگی شود. تغییر رئیس نباید مانع رسیدگی به ابهامات رئیس قبلی شود.»محمدمهدی حاج محمدی، رئیس ساق سازمان زندان‌ها دو هفته قبل و پس از انتشار فیلم‌هایی که بدرفتاری با زندانیان و آزار آنها را نشان می‌داد، برکنار شد.پس از مرگ این جوان ایلامی، شماری از شهروندان استان همراه با خانواده او در برابر زندان بزرگ تهران تجمع کرده و خواهان پاسخگویی در خصوص "مرگ مشکوک" او شده بودند.یکی از بستگان امیرحسین حاتمی، پیشتر به وبسایت حقوق بشری "هه‌نگاو" گفته بود که این زندانی قبل از مرگ، در تماس کوتاه تلفنی با پذرش از ضرب و شتم ماموران و امکان انتقال به بیمارستان خبر داده بود.احمدرضا حائری، فعال سیاسی و زندانی سابق در توییتی نوشته است: «بازبینی فیلم دوربین های مداربسته زندان تهران بزرگ برای یافتن قاتلین امیرحسین حاتمی و سپردن آنها به دست قانون کفایت می‌کند. خانواده امیرحسین حاتمی جوان ایلامی که مظلومانه در زندان کشته شد، چشم امیدشان به شماست تا صدای دادخواهی‌شان شنیده شود.»شماری از کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز از کم توجهی رسانه‌ها و افکار عمومی به پرونده و سرنوشت امیر حسین حاتمی گلایه کرده و گفته‌آند او و خانواده‌اش، چون زندانی سیاسی نبود یا ربطی به سیاست نداشت، "مورد کم‌لطفی" قرار گرفته‌اند.

گزارش ماهانه از نقض حقوق بشر در ایران: ۱۸ مورد حکم اعدام در آبان‌ ۱۴۰۰ اجرا شد


 

گزارش ماهانه هرانا از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران حاکی است که در آبان ماه، ۱۸ مورد اعدام در ایران صورت گرفته که همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است.

 
این شبکه حقوق بشری نوشت که بنا بر گزارش نهادهای بین‌المللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد. از مهمترین رویداد ها در این باره می‌توان به اجرای حکم سه زندانی که پیشتر از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود، در زندان مرکزی زاهدان اشاره کرد.
 
در ماه سپری شده، حکم اعدام منوچهر کاظمی ورمله در زندان رجایی شهر کرج، یک زندانی در زندان مشهد از بابت اتهام قتل، احمد مکران دوست و یاسر گرگیج از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر در زندان زاهدان به اجرا در آمد.
 
به علاوه، دو شهروند زن و مرد در تهران به اتهام رابطه خارج از ازدواج تحت عنوان “زنای محصنه”، یک محیط بان در کرمانشاه، به اتهام قتل یک شکارچی غیرمجاز و یک متهم در کاشان از بابت اتهام مواد مخدر به اعدام محکوم شدند.
 
همچنین به نوشته هرانا، یک متهم در مشهد از بابت اتهام آدم ربایی و تجاوز توسط دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به اعدام در ملأعام محکوم شد.
 
بیش از ۷۵ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمی‌شوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” می‌خوانند.
 
همچنین وضعیت نقض حقوق بشر در ماه گذشته در ایران همچنان وخیم بود. در آبان ماه، یک دختر جوان در خوزستان توسط اعضای خانواده‌اش با انگیزه ناموسی به قتل رسید.
 
همچنین، یک زن باردار پس از آنکه جنسیت جنین او در پی انجام سونوگرافی دختر تشخیص داده شد، توسط همسرش به آتش کشیده شد. با این حال فرماندار و رئیس شورای تامین ماکو با بیان این ادعا که این زن به دلیل اختلاف خانوادگی اقدام به خودسوزی کرده است از آزادی همسر وی خبر داد.
 
در ماهی که گذشت، دو زن در کرمانشاه و اسدآباد همدان، به دلیل “رد درخواست ازدواج” توسط خواستگارانشان به قتل رسیدند.
 
علاوه بر این، یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه‌ ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جانش را از دست داد. این رخداد انتقاد بسیاری از فعالین زنان در خصوص حجاب اجباری و پیامدهای آن در محیط کار را در پی داشته است.
 
از سوی دیگر، مردی در تهران که متهم است دو زن جوان را با خودرو خود به اطراف شهر برده و آنها را مورد آزار جنسی قرار داده بازداشت شد.
 
به علاوه، در پی انتشار ویدیوی تکخوانی بازیگر زن در یک نمایش سنتی در یکی از تالارهای تهران، رئیس شورای ارزش‌یابی و نظارت اداره‌کل هنرهای نمایشی، از احضار کارگردان و بازیگر این نمایش به شورای ارزشیابی و نظارت این اداره خبر داد.
 
رئیس اداره تبلیغات اسلامی ملکان، طی نامه ای خطاب به مدیران چاپخانه ها و دفاتر خدمات کامپیوتری، نوشتن اسامی زنان در «اطلاعیه های مجالس ترحیم» را ممنوع اعلام کرد.
 
هرانا نوشت در ماهی که سپری شد ۹۲ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط و شرایط کار در اقصی نقاط کشور دچار حادثه شدند. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده ‌که رتبه بسیار پایینی است.
 
در آبان ماه، عدم رعایت ایمنی کار ۶۲ کارگر را مصدوم و ۳۰ تن دیگر را به کام مرگ کشاند.
رادیو فرانسه



یک شهروند دیگر بهائی در شیراز بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد

 

در ادامه اعمال فشار حکومت جمهوری اسلامی بر بهائیان ایران، «پدرام عبهر» شهروند بهایی در شیراز، روز یکشنبه ۳۰ آبان توسط ماموران امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.

پدرام عبهر متولد ۱۳۶۳ و مدرس خصوصی زبان انگلیسی است. او که به قصد سفری تفریحی از شیراز با خودرو شخصی‌اش راهی بوشهر بود، برای دقایقی استراحت در دشت ارژن توقف می‌کند.



آقای عبهر پیش از حرکت و سوار شدن به خودرو، توسط چند اتوموبیل ناشناس در محاصره قرار می‌گیرد و آن‌ها او را
 به شیراز و به منزل والدینش باز می‌گردانند.

گزارش‌های دریافتی رادیو فردا حاکی است که دوازده مامور امنیتی به نوبت در منزل والدین آقای عبهر حاضر شده و اقدام به تفتیش و جستجوی خانه می‌کنند. آن‌ها سپس از او و خانواده‌اش بازجویی می‌کنند.

نیروهای امنیتی در ادامه، شناسنامه، کارت ملی، گذرنامه‌های اعصای خانواده را همراه با گوشی، لپ‌تاپ و چند هارد درایو پدرام را ضبط کرده و با خود می‌برند. این شهروند بهایی نیز بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل می‌شود.

گزارش‌ها حاکی است که ماموران قصد داشتند مدارک شخصی پدر و مادر پدرام عنبر را نیز ضبط کنند که بعد از اصرار زیاد خانواده،‌ از این کار منصرف می‌شوند.

پدرام عنبر هجدهمین شهروند بهائی است که از ابتدای سال جاری در شیراز دستگیر می‌شود.

پیش از این هم، ماموران امنیتی ارسلان یزدانی و ایرج شکور، دیگر شهروندان بهایی را پس از ضبط برخی از وسایل شخصی و مذهبی آن‌ها بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

طبق آمار دیده‌بان حقوق بشر، دست کم ۳۰۰ هزار بهایی در ایران زندگی می‌کنند. بهائیان از بزرگترین اقلیت‌های دینی در ایران‌ هستند که جمهوری اسلامی آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد.

۱۴۰۰ آبان ۳۰, یکشنبه

گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان آذرماه 1400

  جدول آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان در آذر ماه 1400

ماهنامه بشریت: شماره 243

https://bashariyat.org/?page_id=28463




بررسی کنوانسیون منطقه ای تایید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

 


سخنران:سمانه بیرجندی

موضوع: بررسی کنوانسیون منطقه ای تایید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران 

مکان: کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو

تاریخ :21 نوامبر 2021

ماهنامه بشریت :242

https://bashariyat.org/?page_id=28349

صفحه :29

لینکهای انتشار

https://deutsch.bashariyat.org/?p=5339

http://azadegy.de/11.2021/21.11.2021.Javan/3.Samaneh-Birjandi.mp3

https://www.youtube.com/watch?v=dXWsxwaB-rw

https://bashariyat.org/?p=28218

Überprüfung der regionalen Konvention, Ratifizierung und Anerkennung von Hochschuldiplomen und Vergleich mit der Verfassung der Islamischen Republik Iran

شش کنوانسیون در خصوص تائید و به رسمیت شناختن مدارک و گواهی نامه های آموزش عالی که با حمایت یونسکو به تصویب رسیده اند، به اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بر می گردد. شش سند هنجارساز برای اعتباربخشی و قانونمند سازی ارزیابی تحصیلات و مدارک کسب شده در حوزه آموزش عالی به تصویب رسید که اولین آن ها، کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب( ژوئن ۱۹۷۵) بود. متعاقب آن، پنج کنوانسیون مشابه که همه نقاط جهان را در بر می گرفت ظرف ده سال به تصویب رسید. کنوانسیون بین المللی درخصوص تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در کشورهای غربی و اروپایی واقع در حوزه دریای مدیترانه ( کنوانسیون مدیترانه ۱۹۷۶)، کشورهای عربی (۱۹۷۸)، اروپا(۱۹۷۹)، آفریقا(۱۹۸۱)، و آسیا و اقیانوسیه (۱۹۸۳).کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، در جریان کنفرانس بین المللی کشورها که در شانزدهم دسامبر ۱۹۸۳ در بانکوک تایلند برگزار شد، به تصویب رسید. هدف از این کنوانسیون، تضمین به رسمیت شناختن هر چه بیشتر مدارک و مدارج آموزش عالی، با توجه به تنوع فراوان نظام های آموزشی منطقه آسیا و اقیانوسیه و غنای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی، مذهبی و اقتصادی این منطقه است.از سال ۱۹۸۳، تغییرات چشمگیری در آموزش عالی اتفاق افتاد. تغییراتی از قبیل رشد تصاعدی تامین کنندگان آموزش عالی خصوصی و دولتی، افزایش ارائه دهندگان خدمات آموزش عالی فرامرزی، افزایش فناوری اطلاعات و ارتباطات و افزایش تقاضا برای آموزش عالی که به شکل چشمگیری به بروز عوامل یادشده همچنین به تغییر در سطح توانمندی های کسب شده از طریق آموزش از راه دور، تمرکز بیشتر بر تضمین کیفیت، ایجاد و توسعه چارچوب های ملی کیفیت بخشی، ترویج یادگیری مادام العمر و توسعه ابزارهایی برای سنجش دستاوردهای یادگیری، منجر شده اند.این عوامل موجب فشار مضاعف بر کشورها شد تا تضمین شود که صلاحیت و مدرک کسب شده در یک کشور درکشورهای دیگر هم به رسمیت شناخته شود و این امر بر ضرورت بازبینی کنوانسیون های مرتبط برای ادغام عوامل ذکر شده در آن ها افزود. بر این اساس، توصیه شد که کنوانسیون ۱۹۸۳ منطقه آسیا و اقیانوسیه در نهمین نشست منطقه ای کمیته که در تاریخ ۲۲ تا ۲۳ می ۲۰۰۷ در کره برگزار شد، بازبینی شود.فرآیند بازبینی:به دنبال توصیه های نهمین نشست کمیته منطقه ای، یک گروه کاری تشکیل شد که فرآیندی را برای بازبینی (کنوانسیون) تعریف کرد. راهبری این گروه کاری و فرآیند یادشده به عهده یک گروه کاری تخصصی گذاشته شد که این گروه راهبر از کمک های دو مشاور بهره می گرفت.اهداف کنوانسیون منطقه ای آسیا و اقیانوسیه به شرح زیر بودند-تسهیل استقرار سازوکارهایی برای به رسمیت شناختن تحرک دانشگاهی، به عنوان راهبردی مهم برای ترویج تفاهم متقابل و انسجام در منطقه آسیا و اقیانوسیه.-تقویت هویت فرهنگی با هدف دستیابی به همکاری های موثر منطقه ای در حوزه آموزش عالی.- به رسمیت شناختن ماهیت بی نظیر و تنوع برنامه های دانشگاهی ارائه شده درکشورهای مختلف منطقه و توجه به پیچیدگی ها در مقایسه با توانمندی ها و قابلیت های  کسب شده برای ترویج یادگیری مادام العمر.در صد وهشتاد و یکمین نشست شورای اجرایی یونسکو( ۱۴ تا ۳۰ آوریل ۲۰۰۹)، موضوع بازبینی کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ در تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی آسیا و اقیانوسیه، مورد بررسی قرارگرفت و در نهایت تصویب شد.پیش نویس کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده در اختیار دهمین نشست کمیته منطقه ای قرار گرفت. این کمیته با اصلاحاتی جزئی، مفاد پیش نویس را پذیرفت و توصیه کرد که پیش نویس فوق به کنفرانس عمومی سال ۲۰۰۹ یونسکو تسلیم شود. در این راستا، و در سی و پنجمین کنفرانس عمومی یونسکو تصمیم گرفته شد یک کنفرانس با مشارکت کشورهای منطقه برای بررسی و تصویب اصلاحیه های ارائه شده بر کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ در تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی منطقه  آسیا و اقیانوسیه، در دوره دو ساله ۲۰۱۱-۲۰۱۰ برگزار شود.کنوانسیون بازبینی شده:کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه در بازبینی ها، بر موارد زیر تاکید دارند:توانمندی های مسئولین، اصول پایه مربوط به ارزیابی مدارک و مدارج، دوره های تحصیل، به رسمیت شناختن مدارک و گواهینامه های پناهندگان، به رسمیت شناختن مدارک و توانمندی های افراد دور از وطن ( به نوعی پناهنده) و اطلاعاتی در مورد ارزیابی موسسه ها و برنامه های آموزش عالی و سازوکارهای اجرایی آن. این بازبینی مستلزم شفافیت و ارائه اطلاعات موثق در مورد به رسمیت شناختن گواهینامه ها و صلاحیت ها و تضمین کیفیت است. علاوه بر این، بازبینی کنوانسیون به کشورهای منطقه این امکان را خواهد داد تا آثار جهانی شدن را بر آموزش عالی در حوزه آسیا و اقیانوسیه بررسی کنند و راه حلی موثر برای رویارویی با آن بیابند.دولت های عضو یونسکو در منطقه آسیا و اقیانوسیه ( ۴۸ کشور)، به علاوه دو عضو وابسته- به شکل خودکار- مجاز به تصویب و امضا و مشارکت در کنوانسیون فوق هستند. در حال حاضر، تنها ۲۱ کشور عضو به کنوانسیون ملحق شده و آن را امضاء کرده اند و باقی مانده این کشورها در انتظار اصلاحاتی از کنوانسیون هستند که بار حقوقی کمتری برای کشورها ایجاد کند.در واقع، کنوانسیون بازبینی شده منطقه آسیا و اقیانوسیه، چارچوبی حقوقی است که رهنمودهای کلی برای تسهیل همکاری های منطقه ای در مورد تائید و به رسمیت شناختن تحصیلات و مدارک از طریق سازوکارهای ملی، دوجانبه، زیرمنطقه ای  و منطقه ای که هم اکنون موجود هستند و در اصل برای این منظور تدوین شده اند، ارائه می کند. چنین تصور می شود که کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده آسیا و اقیانوسیه، ابزاری پویا است که باید متعاقب تحولاتی که در آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه و در سطح بین المللی رخ داده است، اصلاح شود.ارتباط کنوانسیون حاضر با کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ماده ۴٫ ۱۰، از کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده، بیانگر ارتباط میان این کنوانسیون و کنوانسیون قبلی یونسکو در مورد به رسمیت شناختن مدارک کسب شده آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه (۱۹۸۳) است. در بند یادشده، عملکرد کنوانسیون بازبینی شده، به عنوان یک کنوانسیون جایگزین تعریف شده است. به این معنی که هر یک از اعضای کنوانسیون حاضر از کاربرد کنوانسیون ۱۹۸۳ که عضو آن بوده است انصراف داده، اما مجاز است این کار را فقط در قبال سایر کشورهای الحاقی به کنوانسیون حاضر انجام دهد. اعضای کنوانسیون ۱۹۸۳ فقط در قبال کشورهایی که عضو کنوانسیون ۱۹۸۳ بوده اند، متعهد به اجرای مفاد کنوانسیون هستند، اما هیچ تعهدی نسبت به اجرای کنوانسیون ۱۹۸۳ در قبال کشورهای عضو کنوانسیون بازبینی شده جدید، ندارند. بنابراین هر چه بر تعداد کشورهای الحاقی به کنوانسیون بازبینی شده افزوده شود، به همان اندازه کنوانسیون ۱۹۸۳ کمتر اجرا می شود. امید است که به مرور زمان، کنوانسیون بازبینی شده جایگزین کنوانسیون ۱۹۸۳ شود. علاوه بر این، اعضای کنوانسیون بازبینی شده از عضویت در کنوانسیون ۱۹۸۳ پرهیز می کنند.کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیاو اقیانوسیه. تحت تاثیر اراده ای مشترک مبنی بر تقویت روابط اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و جغرافیایی میان خود:با یادآوری آنچه که در اساسنامه یونسکو آمده است، ” هدف از ( تاسیس) سازمان یونسکو مشارکت در برقراری صلح و امنیت میان ملت ها از طریق ترویج همکاری های علمی، فرهنگی و آموزشی میان آنان است” با به رسمیت شناختن تنوع وسیع و پر اهمیت موجود در سنت ها، نظام ها و ارزش های آموزشی منطقه آسیا و اقیانوسیه؛با قبول این مطلب که تنوع فرهنگ ها و نظام های آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، منبعی استثنائی است؛ با ایجاد تعهد برای تقویت و گسترش همکاری های میان خود به منظور استفاده بهینه از پتانسیل های انسانی به منظور کمک به پیشرفت دانش و همچنین با هدف بهبود مداوم کیفیت آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه؛ با امید به لزوم توانمند سازی مردم منطقه آسیا و اقیانوسیه برای بهره برداری هر چه بهتر و کامل تر از منابع فرهنگی منطقه از طریق تسهیل دسترسی مردم کشورهای عضو کنوانسیون، به ویژه دانش آموزان، دانش جویان و دانشگاهیان به منابع آموزشی سایر کشورهای عضو کنوانسیون، با رعایت و احترام خاص به قوانین و مقررات ملی کشورها؛ با اعتقاد به اینکه در چارچوب همکاری هایی از نوع یادشده، به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج اخذ شده در آموزش عالی، امکان تحرک راحت تر و آزادتر را برای دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهیان فراهم می سازد؛ با تمایل به ترویج همکاری های پویای بین المللی در سطح جهانی با کشورهای عضو و سایر کنوانسیون های (‌مرتبط) منطقه ای یونسکو؛ با آگاهی بر اینکه از زمان تصویب این کنوانسیون ها، تغییرات گسترده ای که در آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه صورت گرفته، منجر به تفاوت های بسیاری در درون و میان نظام های ملی شده است که ضرورت همساز نمودن اسناد و اقدامات حقوقی با تحولات صورت گرفته را مطرح می سازد؛ با آگاهی از ضرورت یافتن راه حل های مشترک برای چالش هایی که در عمل، در فرآیند به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج اخذ شده در مقطع آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه پیش می آید؛ با آگاهی از لزوم بهبود روش های جاری ارزیابی مدارک، مدارج و تحصیلات به منظور شفاف سازی هرچه بیشتر و همساز نمودن این روش ها با وضعیت جاری حاکم بر آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه؛ با توجه به این که به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک، گواهی نامه های تحصیلی و مدارج اخذ شده در یکی از کشورهای عضو کنوانسیون، توسط همه کشورهای عضو، عاملی مهم در ترویج تحرک دانشگاهی بین اعضای کنوانسیون به شمار می آید. با احترام به حق هر یک از کشورهای عضو برای ایجاد و پیشنهاد نظامی برای سنجش کیفیت و با احترام به خود مختاری موسسه های آموزش عالی در این کشورها؛ بر موارد زیر به توافق رسیدند: بخش ا. تعریف مفاهیم ماده ۱:تعریف واژگان در این کنوانسیون به شرح زیر است:کنوانسیون ۱۹۸۳   کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه (مصوب بانکوک در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۳، از سری پیمان نامه های سازمان ملل به شماره ۳۲۰۲۱) دسترسی ( به آموزش عالی)حق کاندیداهای واجد شرایط برای ارائه درخواست و درنظر گرفته شدن برای پذیرش در دوره های آموزش عالی.اعتبارسنجی:فرآیند ارزیابی که به موجب آن یک برنامه یا یک موسسه آموزش عالی، به عنوان برنامه یا موسسه ای که دارای استانداردهای مناسب است، به رسمیت شناخته می شود.ارزیابی ( برنامه ها یا موسسه ها) فرآیند تعیین کیفیت آموزشی یک موسسه آموزش عالی و یا برنامه های آموزش عالی.ارزیابی مدارک و  قابلیت ها ی فردی: تائید کتبی یا ارزیابی قابلیت ها و توانمندی های کسب شده توسط افراد در خارج از کشور ازطرف منبعی ذیصلاح.منبع ارزیابی ذیصلاح .ارگانی دولتی یا غیر دولتی که به طور رسمی به عنوان مسئول تصمیم گیری در مورد به رسمیت شناختن مدارک، قابلیت ها و توانمندی های کسب شده در خارج از کشور، انتخاب شده است.بخش های مختلف کشور عضوارگان های دولتی یا خصوصی در سطح ملی، استانی، فدرال یا منطقه ای که برای تصمیم گیری در خصوص به رسمیت شناختن  مدارک و قابلیت ها، ذیصلاح هستند.شرایط عمومی دسترسی به آموزش عالیشرایطی که باید در هر حالتی برای دسترسی به آموزش عالی عملی شوند و وجود داشته باشند.آموزش عالی:مقطعی از تحصیل به شکل آموزش یا پژوهش که پس از دوره متوسطه، انجام می شود و مسئولین کشور عضو، آن را متعلق به نظام آموزش عالی آن کشور می دانند.موسسه آموزش عالی:مکان و تشکیلاتی که در آن آموزش عالی ارائه می شود.برنامه آموزش عالی:برنامه ای تحصیلی که به تشخیص مسئولین مرتبط کشور عضو، متعلق به نظام آموزش عالی آن کشور است و تکمیل و به پایان رساندن آن به منزله کسب مدارک و قابلیت های آموزش عالی برای دانشجو است.گواهینامه و مدرک آموزش عالی:هرگونه درجه، مدرک و یا گواهی نامه ( تحصیلی) صادر شده از طرف یک موسسه آموزش عالی در تائید اتمام و تکمیل موفقیت آمیز یک برنامه آموزش عالی.واژه ای لاتین و در اینجا به معنی” با توجه به تفاوت های مربوط”.توضیح مترجم: این واژه در لغت به معنی” با تغییراتی”، ” کمابیش” یا ” به نسبت” است.)مهارت ها، مدارک و گواهینامه های غیر سنتی روشی برای کسب مدارک و قابلیت های آموزش عالی که لزوما از طریق شرایط عمومی آموزش عالی کسب نمی شود، مانند روش های نیمه وقت، روش های مختلط، برنامه هایی که به کسب مدرک منجر نمی شود و برنامه های پلکانی.دوره تحصیل هر جزئی از یک برنامه آموزش عالی که ارزیابی و مستند سازی شده باشد و با وجود اینکه خود یک برنامه کامل تحصیلی نیست، به تنهایی نمایانگر کسب دانش یا مهارتی چشمگیر باشد مدارک و قابلیت هایی که دسترسی به آموزش عالی را ممکن می سازند.ماده۱- کشورهای عضوی که مسئولین و سازمان های اصلی برای تصمیم گیری در خصوص به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک، و مدارج دارند، کنوانسیون برای آن ها لازم الاجرا شناخته شده و موظف می شوند اقداماتی را اتخاذ کنند تا از اجرای مفاد این کنوانسیون در قلمرو خود اطمینان حاصل نمایند. ۲-در کشورهای عضوی که صلاحیت تصمیم گیری در ارتباط با امور مرتبط با به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج به بخش های مختلف کشور ( بخش های دولتی یا خصوصی) واگذار می شود، باید توضیحی مختصر از ساختار یا شرایط قانونی را در مدارک تسلیمی خود، در زمان امضای کنوانسیون و یا به هنگام تسلیم سند تصویب، پذیرش، تائید یا الحاق و یا در هر زمانی پس از این مراحل، ارائه دهند. در چنین مواردی، مسئولین و ارگان های ذیصلاح در بخش های مختلف کشور عضو موظف به اخذ اقداماتی برای کسب اطمینان از اجرای مفاد کنوانسیون در قلمرو کشو عضو، می شوند۳- درکشورهایی که صلاحیت تصمیم گیری برای به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج به موسسه های آموزش عالی یا سایر ارگان های مرتبط واگذار می شود، موظف هستند که مطابق با ساختار یا شرایط قانونی خود، متن این کنوانسیون را در اختیار موسسه ها یا ارگان های تعیین شده قرار دهند و از هر اقدامی برای ترغیب و تشویق به استفاده مناسب از کنوانسیون و اجرای مفاد آن کوتاهی نکنند۴- مفاد بندهای ۱، ۲، و ۳ از این ماده و نیز تعهدات دولت ها بر اساس بندهای بعدی این کنوانسیون مطابق با شرایطشان برای همه کشورهای عضو قابل اجرا است، ماده ۲٫۲٫کشورهای عضو در زمان امضای کنوانسیون و یا هنگام تسلیم سند تصویب، پذیرش، تائید یا الحاق به آن و یا هر زمانی پس از این مراحل باید نسبت به اطلاع رسانی درمورد سند کنوانسیون به افراد و ارگان های ذیصلاح خود برای تصمیم گیری در رابطه با امور مرتبط با به رسمیت شناختن  تحصیلات، مدارک و مدارج، اقدام نمایند. ماده ۲٫۳٫پذیرش این کنوانسیون به معنی بی اهمیت شمردن و نادیده انگاشتن قوانین مربوط به ارزیابی و به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت های آموزش عالی که هریک از کشورهای عضو کنوانسیون بر مبنای پیمان نامه های موجود یا آنچه که در آینده به عضویت آن درخواهند آمد برای خود تدوین کرده اند، نمی باشد.بخش ۳: اصول پایه مرتبط با سنجش گواهینامه ها، مدارک و صلاحیت ها.ماده ۳٫۱٫۱-دانش آموختگانی که  مدارک صادر شده توسط یکی از کشورهای عضو کنوانسیون را دارا می باشند، باید هنگام نیاز و هر زمان که درخواست کنند، امکان دسترسی به موقع به ارگان های مناسب ارزیابی را داشته باشند۲- به منظور تضمین دستیابی به این حق برای دارندگان مدارک کسب شده در هر یک از کشورهای عضو کنوانسیون، هریک از اعضاء باید امکانی فراهم کند تا ارزیابی ها با تاکید بر دانش و مهارت های کسب شده انجام شوند.ماده ۳٫۲٫لازم است کشورهای عضو از شفافیت، انسجام، قابل اطمینان بودن، عادلانه و به دور از تبعیض بودن روش ها و شاخص های به کار رفته در ارزیابی و به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت های آموزش عالی اطمینان حاصل نمایند.ماده ۳٫ ۳٫۱تصمیم گیری در مورد به رسمیت شناختن ( تحصیلات، مدارک و مدارج) باید بر مبنای اطلاعاتی مناسب در مورد مدارک و قابلیت هایی که قرار است مورد ارزیابی قرار بگیرند، انجام شود. ۲- در وهله اول، مسئولیت ارائه اطلاعات کافی به عهده فرد متقاضی است. فرد متقاضی باید این اطلاعات را درکمال صداقت و درستی به نهاد مسئول ارزیابی تقدیم کند. ۳- علیرغم مسئولیتی که به عهده فرد متقاضی است، موسسه های صادر کننده مدارک و مدارج ارائه شده برای ارزیابی نیز وظیفه دارند که به موجب درخواست متقاضی و در یک چارچوب زمانی معین، نسبت به ارائه اطلاعات مربوطه به متقاضی ( دارنده قابلیتی ویژه)، به موسسه ( ارزیابی کننده) و یا به مسئولین یا موسسه های واجد شرایط کشوری که عمل ارزیابی و به رسمیت شناسی در آن در حال انجام است، اقدام نمایند. ۴- کشورهای عضو باید به گونه ای مناسب، موسسه های وابسته به نظام آموزشی خود را مطلع کنند و آنان را تشویق نمایند که درخواست های منطقی برای ارائه اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی مدارک و قابلیت های کسب شده در آن موسسه ها را ( به شکلی درخور) پاسخ دهند. ۵- مسئولیت تشخیص اینکه تقاضای ارسالی و اجد شرایط لازم نمی باشد، برعهده نهاد ارزیابی کننده است.ماده۳٫۴٫هر کشور عضو باید به منظور تسهیل به رسمیت شناختن مدارک و توانمندی ها، دسترسی به اطلاعات کافی و شفاف در مورد نظام آموزشی اش را تضمین کند.


 










جمعی از مادران قربانیان آبان سال ۹۸، با انتشار ویدئویی خطاب به حسن نوروزی، نایب رییس کمیسیون قضایی مجلس، گفتند اگر او از «لانه‌اش» و بدون محافظ، اسحله و باتوم و شوکر برقی «وسط میدان بیاید»، آماده محاکمه او هستند.


این مادران به این نماینده مجلس گفتند که از «زندان و مردن نمی‌ترسند» و مانند بچه‌هایشان که دست خالی در اعتراض‌های آبان شرکت کرده‌اند، دست خالی در حال اعتراض به حکومت هستند.


حسن نوروزی، نماینده مجلس، روز گذشته با اشاره به حوادث آبان ۹۸ گفت: «یکی از آن‌هایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند.» او در گفت‌وگو با سایت‌ دیدبان ایران و در واکنش به برگزاری دادگاه بین‌المللی مردمی آبان، بدون اشاره به فرد خاصی گفته است یک معترض در آبان ۹۸ « بانک را آتش زده و ما هم او را کُشتیم».


۱۴۰۰ آبان ۲۷, پنجشنبه

هنر ودوات رئیسی



 سخنران:سمانه بیرجندی

موضوع: هنر ودوات رئیسی 

مکان: کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان

تاریخ :18 نوامبر2021

ماهنامه بشریت :242 

https://bashariyat.org/?page_id=28349

صفحه :25

لینکهای انتشار

https://deutsch.bashariyat.org/?p=5335

http://azadegy.de/11.2021/18.11.2021.Honar/5.Birjandi.mp3

https://www.youtube.com/watch?v=LOQ7VBxIqy8

https://bashariyat.org/?p=28211

Kunst und Raisi Regierung

انتخابات 1400 با یک حرکت مدنی بزرگ مردمی صورت گرفت به طوری که بسیاری آن را نپذیرفته ودرآن شرکت نکردند. اما از آنجا که شخص مورد تایید رهبری انتخاب شده بود و مشارکت مردم در این امر چندان حائز اهمیت نبود آقای رئیسی ریاست جمهوری خود را آغاز کرد.در این میان طبق معمول همیشه عده ای از مردم باز هم نگاهشان به قول و وعده های داده شد بود و در دل آرزوی این را داشتند که شاید که شاید این فرد هرچند که بسیار بی پایه و اساس بود بتواند شرایط نا به سامان اقتصادی و معیشتی کشور را به سمت بهبودی ببرد. حال پس از گذشت بیش از 100 روز اول شروع به کار دولت جدید میتوانیم با نگاهی کوتاه کارنامه آن را به خصوص در حوزه هنر بررسی کنیم.در این بخش لازم است به دو مورد مهم که یک مربوط به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و دوم به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است بپردازیم.در اولین روزهای کار با مطرح شدن طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی روبرو شدیم.این مسئله با وجودی که پر از ابهامات بود در آن روزها شاید یکی از پررنگترین موضوعات گفتمان مردمی به شمار میرفت.آقای محمود احمدی‌نژاد در واکنش به این طرح گفت: در خبرها شنیدم که مجلس طرحی درست کرده که فضای مجازی را محدود کنند. اجازه تجمع که نمی‌دهید، مردم رسانه‌ای هم ندارند، در انتخابات هم که می‌آیند و حرفشان را با رای ندادن یا رای باطله و یا رای دادن می‌زنند، آن را هم گوش نمی‌کنید، حالا می‌خواهید فضای مجازی را هم ببندید!؟ شما کوچکترین حقی را برای مردم قائل نیستید و بعد انتظار دارید مردم برای شمااعتبار قائل باشند؟ خدا برای شما اعتبار قائل باشد؟ من نمی‌دانم این دستگاه ذهنی و این معادلات از کجا آمده! این‌ها جز القائات شیطانی نیست. من به شما بگویم که این طرح‌ها شکست خورده است. مگر می‌توانید با ۸۰میلیون جمعیت مقابله کنید؟ این‌همه فیلتر کردید چه شد؟ خودتان از فیلترشکن استفاده می‌کنید و به فضاهایی می‌روید که خودتان فیلتر کرده‌اید! خنده‌دار است.بعد از آن چند تن از مسئولین شروع به انتقاد از حجاب و پوشش هنرمندان کردند و آنان را به عنوان هنجارشکن مورد خطاب قرار دادند. در بسیاری از مصاحبه ها حتی گفته شد صدا و سیما هم خود باعث این موضوع است و در نهایت با تصویب یک طرح خواستار لغو همکاری صدا و سیما با این هنرمندان شد.زیرا که آنان با تصاویر نامناسب از خود و رعایت نکردن شئونات اخلاقی موجب دلخوری اهالی فرهنگ و هنر شده اند.نوبت رسید به سانسور و توقیف سریالهایی که در پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی که اولین آنها سریال زخم کاری بود که بسار مورد انتقاد و سانسور قرار گرفت.در پی آن بسیاری از کارگردانان دست به انتقاد زده و گفتند:گویی قرار نیست فعالان حوزه فیلم و سریال و همچنین هنرمندان عرصه موسیقی خیال راحتی از بابت سانسورها و نظارت‌های سفت و سخت و اغلب بی منطق صدا و سیما داشته باشند، به صدا و سیما پشت کردند حالا صدا و سیما در پلتفرم‌ها و تلویزیون‌های خانگی دست از سر آنها و اعمال سانسور و نظرات سختگیرانه خود برنمی‌دارد .اخیرا شهرام ناظری کنسرت آنلاینی را برگزار کرد که در پلتفرم‌ها و تلویزیون‌های اینترنتی پخش شد. نکته جالب درباره این کنسرت آن بود که آلات موسیقی در این برنامه ها سانسور شد، دقیقا سیاستی که صدا و سیما در چهار دهه اخیر در پیش گرفته و موجب رنجش و دوری بخش عظیمی از جامعه هنری از این رسانه شده است. سیدمجتبی محفوظی، نماینده آبادان در مجلس، در نشست علنی (دوشنبه 28 تیر) قوه مقننه و در تشریح سؤال خود از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: چرا وزارت فرهنگ و ارشاد نه توجّهی به فرهنگ دارد و نه هرگونه برنامه‌ای برای ارشاد اسلامی؟ آیا وزارت متبوع، برنامه‌ای برای مهار ولنگاری فوق تصور شبکه نمایش خانگی که در حال حاضر اقدام به گسترش فحشا و عادی سازی آن و نیز ترویج و تبلیغ فرهنگ غرب‌گرایانه کرده است، متصور بوده یا معتقد است این مهم جزو وظایفش نیست؟ مدیر گروه آموزشی روابط عمومی دانشکده خبر، در مورد چبزهای عجیبی که در تلویزیون ایران ممنوع است، در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: در تلویزیون ایران پخش آگهی چایی ریختن مرد برای زن، نشان دادن هر نوع نوشیدنی قرمز، دستکش چرم برای زنان، مرغ بریونی، خوردن ساندویچ و پیتزا، پوشیدن لباس آستین کوتاه ، نشان دادن مرد و زن تنها، نشان دادن دو پسر تنها در منزل» ممنوع است!بیش از ۳۰۰ تن از هنرمندان، پژوهشگران علوم انسانی، نویسندگان، سینماگران و روزنامه‌نگاران با صدور بیانیه‌ای اعمال سانسور را محکوم کردند.صدها هنرمند، پژوهشگر، نویسنده، سینماگر و روزنامه‌نگار در بیانیه‌ای اعمال سانسور را محکوم کردند و اینکه هر نقدی به ساختارها «اقدام علیه امنیت ملی» تلقی شود را فاقد «مبنای علمی» و «مغایر حق آزادی بیان و مصداق سانسور» دانستند و یادآور شدند که «سانسور و کنترل محتواست که امنیت ملی را به خطر می‌اندازد».در این بیانیه امضاکنندگان نسبت به فروپاشی بزرگ اجتماعی ایران هشدار داده و نوشته‌اند: در شرایطی که با این همه ناکارآمدی و فسادِ ساختاری روبرو هستیم، چنانچه مقامات ارشد در بدنه نظام، «اصول مهم آزادی‌های مدنی» از آن جمله، ازادی بیان را نادیده بگیرند و پیوسته با رویکردی «تمامیت‌خواهانه» راه هرگونه انتقاد و پرسشگری را به بهانه‌ی اقدام علیه امنیت ملی مسدود کنند، «تصلب و خام‌اندیشی در قالب جهل مقدس» به نهادینه شدن فساد می‌انجامد و بیش از پیش موجبات ناامیدی مردم ایران فراهم می‌شود. بی‌گمان این‌ همه به فروپاشی بزرگ اجتماعی خواهد انجامید.اولین روزهای وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اینگونه آغاز شد محمدمهدی اسماعیلی گفت: در این برنامه ۸۳ صفحه‌ای، وضع موجود در حوزه‌هایی همچون هنرهای نمایشی، موسیقی، سینما، کتاب، مطبوعات، فرهنگ عمومی و … توصیف و راهبردها و راهکارهایی ارائه شده است.وضعیت موجود در سینما : عدم برنامه‌ریزی صحیح برای مخاطب سازی و توجه به علاقه مخاطبان، وجود مفاسد در سیستم توزیع در سینما و خارج از سینما، کمبود سالن‌های سینما با توجه به پراکندگی جنس و جمعیت، عدم برنامه‌ریزی صحیح برای اکران فیلم در خارج از کشور، بدسلیقگی در شورای پروانه ساخت و شورای پروانه نمایش، تولید فیلم‌های ضدارزش، غیر انقلابی و غیراخلاقی با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد، عدم اتخاذ موضع شفاف و برخورد در برابر فعالیت محکومین امنیتی و چهره‌های سینمایی همسو با اهداف دشمنان، اثرگذاری زیاد جشنواره‌های خارجی بر تولیدات سینمایی داخلی، اعطای کمک‌های مالی به تولیدات سینمایی ناهمسو با انقلاب اسلامی و همچنین اعطای کمک‌های مالی به خانه سینما که فاقد وجاهت قانونی بوده و معدل فعالیت‌های آن در جبهه فرهنگی معارض انقلاب اسلامی دیده می‌شود، عدم نظارت و رهاسازی ارائه کنندگان فیلم و سریال‌های خارجی (VOD)، عدم برخورد با رفتار‌های ساختارشکنانه برخی مدیران، وجود سرمایه‌گذاری مشکوک در تولیدات سینمایی، کارگردان محوری در تولیدات سینمایی، و گفتند که وضعیت کنونی موسیقی ایران موارد زیر را دارد:ـ افزایش هولناک ورود گروه های خارجی افزایش هولناک دارد وفضای غالب برای گونه های وارداتی با حمایت برخی سفارتخانه های بیگانه ایجاد کرده است؛ از موسیقی شریف اقوام حمایت جدی نشده است و مجوز به گونه های ضد تبلیغ موسیقی غربی به ویژه راک و متال داده شده است.در خانه ی موسیقی به عنوان مهم ترین مرکز تولید بحران انحصار ایجاد شده و هنرمندان متعهد و انقلابی در شوراهای موسیقی حضور ندارند.بر آموزشگاه‌های موسیقی نظارت نیست ومجوز فعالیت به هنرمندان ایرانی ضدارزش ساکن خارج از کشوراعطا میشود و برگزاری رویدادهایی منجر به احیای هنر و هنرمندان پیش از انقلاب اسلامی شده است.اعطای مجوز به گروه های موسیقایی و یا خوانندگان ترکیه ای (که توسط جریان فاسد تهیه کنندگان حاکم بر موسیقی کشور در حال پیگیری است).غالب شدن شبکه فاسدی از تهیه کنندگان بر موسیقی کشور که به راستی علاوه بر ایجاد احساس نیاز کاذب، در فرسایش زبان فارسی و تغییر گنجینه ی واژگان مخاطبین، از بسیاری محرمات و ادبیات مبتذل نیز قبح زدایی کرده و می‌کنند..بعد ازآن روزهای قیام خوزستان بود و در پی آن درخواستهای پی در پی مردم و هنرمندان به پایان دادن سکوبها و خشونت آغاز شد. در همین روزها بود که بسیاری از فعالین رسانه ای روزنامه نگاران و خبرنگارن معترض و حتی کسانی مثل توماج صالحی و شیدا همدانی دستگیر شدند و اخبار زیادی احضار و بازجویی وجود داشت. حکمت کارگردان مطرح سینمای ایران از توقیف فیلم جدید خود خبر داد: سانسور را نمی پذیرم و خبر توقیف را اعلام می کنم. منیژه حکمت اعلام کرد که وزارت ارشاد دلیل سانسور ۴۰ دقیقه از ۸۰ دقیقه فیلم «۱۹» به کارگردانی او را امضا بیانیه‌هایی در حمایت از «هموطنان مظلوم و محروم» ذکر کرده است. سحر زکریا: به دلیل درخواستم برای واکسیناسیون ممنوع الکارشده ام. سارا معصومی، روزنامه نگار با انتشار ویدئویی از هنرنمایی خانم نجم الدین، نوشت: کلیه تصاویر ساز زدن یاسمین نجم‌الدین از برنامه «شب آهنگی» به دستور ساترا حذف شد. از اختلاس، ظلم، فساد، زنان و کودکانِ تا کمر خم‌شده در سطل زباله و گورهای چندطبقه قربانیان بی‌کفایتی خود نمی‌ترسند اما از صدا و تصویر این زن وحشت دارند.دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از ابلاغ هفت مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی آیت الله رئیسی خبر داد و گفت: ابلاغ «لغو سند یا بیانیه آموزش ۲۰۳۰» یکی دیگر از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است که با همین نگرش مراحل مصوبه ای آن طی شده است. در سند لغو آموزش ۲۰۳۰ آمده است؛ هر نوع سند بین المللی و بالادستی که سیاست های تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع قرار دهد، قابل پذیرش نخواهد بود.فرزاد فرزین خواننده پاپ به دستور ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) ممنوع الکار شد.به گزارش تازه نیوز، بهمن بابازاده، خبرنگار حوزه موسیقی در توییتر نوشت: «‏با نامه خیلی محرمانه ساترا، فرزاد فرزین در همه پلتفرم ها ممنوع الکار شد.» گفته شده بود که فرزاد فرزین در تمامی پلتفرم‌ها ممنوع‌الفعالیت شده است ولی با پخش قسمت جدید سریال “ملکه گدایان” با بازی او، حالا مشخص است که مشکل نه با شخص فرزاد فرزین که با تیتراژ سریال “میدان سرخ” به نام “زخم” با صدای اوست.ساترا، نهاد وابسته به صدا و سیما، پخش تبلیغاتی که مشوق خروج ارز باشد را ممنوع کرد.وزارت ارشاد، ناشران دیجیتال را از ذکر نام پلتفرم‌های فیلترشده در محصولاتشان منع کردهیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه امروز خود، مجوز انتشار روزنامه کلید را لغو کرد. دلیل لغو مجوز این روزنامه، ترسیم طرح خط فقر است که به دست آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و انگشتر وی، شباهت دارد. به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، روزنامه کلید لغو امتیاز شد.دستگیری گردانندگان یک پیج اینستاگرامی ضدامنیتی توسط وزارت اطلاعات بازداشت مریم ابراهیم وند توسط نیروهای امنیتی در تهرانبازداشت امیرعباس آزرم وند توسط نیروهای امنیتی در تهران.ازداشت عباس واحدیان شاهرودی توسط نیروهای امنیتی.وزارت ارشاد عوامل یک نمایش سنتی را به دلیل انتشار ویدیوی تک‌خوانی بازیگر زن احضار کرد.گزارشی از بازداشت یک خبرنگار به دلیل اطلاع رسانی یک قتل ناموسی. کافه قنادی فرانسه در تهران به دلیل طرح روی جعبه های شیرینی .حذف رشته‌های هنر و زبان خارجی از برخی دانشگاه‌هاسریال قبله عالم» توقیف شد.وزیر ارشاد دولت رئیسی چند روز قبل گفته بود آثار نمایشی و فیلم‌ها در ایران از “زن بی‌حیا” تصویر مثبتی ارائه می‌کنند. ظاهرا اتفاقی نبود که خبر تعطیلی رشته نمایش در هنرستان دخترانه سوره روز رای اعتماد به همین وزیر اعلام شد. خبر تعطیلی رشته تئاتر در هنرستان دختران سوره  (چهارشنبه سوم شهریور) ابتدا از سوی برخی روزنامه‌نگاران و فعالان هنرهای نمایشی منتشر شد.این هنرستان زیر نظر حوزه هنری، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت می‌کند و تنها هنرستانی است که دختران می‌توانند در آن در رشته نمایش تحصیل کنند. اما نوبت به آقای ضرغامی که زمان اعلام نام ایشان به عنوان وزیر گردشگری موج انتقادات صورت گرفت. به گفته احمد بیغش: مهم‌ترین شاخص و برجستگی برای حوزه گردشگری که امروز یکی از قدرت‌های درآمدزایی ملی به شمار می‌آید، داشتن وجاهت ملی و اعتبار بین‌المللی فردی است که می‌خواهد در مسند وزارت بنشیند؛ این در حالی است که شما نه به جهت ملی، از چهره‌ای معقول و شایسته برخوردارید و نه فرد خوشنامی در سطح بین‌الملل هستید؛ لذا تردیدی ندارم که اگر چنین کسی در راس این وزارت قرار بگیرد حوزه گردشگری در حوزه بین‌المللی و گردشگری از هم خواهد پاشید.وبعد وزیر گردشگری جمهوری اسلامی که گفته بود: قوانین حفظ حریم پاسارگاد باید تغییر کند تا کشاورزان چاه بزنند! {ولی حریم این امام و آن امام عرب باید محفوظ بماند* وزیر گردشگری جمهوری اسلامی می‌گوید که مردم پاسارگاد به‌دلیل مقبره کوروش نمی‌توانند کشاورزی کنند و چاه بزنند.قبر کوروش کبیر، اولین و قدیمی‌ترین مقبره با این ابعاد در جهان است. وجود چنین سرمایه ارزشمند فرهنگی، زمانی ارزش خواهد یافت که متولیان آن، قدرش را بدانند. قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری. متاسفانه فردی به مانند ضرغامی به هیچ عنوان، قدر و ارزش فرهنگی اولین مقبره بر روی کره زمین را نمی‌داند.در صورت توجه به ظرفیت‌های منطقه‌ای، مردم پاسارگاد با درآمد توریسم از کشاورزی بی‌نیاز می‌شونداین استاد برجسته دانشگاه، تصریح کرد: اگر توجه و اهتمام ویژه و شایسته به ظرفیت‌های منطقه‌ای صورت بگیرد، مردم پاسارگاد می‌توانند از راه درآمد توریسم که ظرفیت وجود این مقبره و بنای تاریخی و فرهنگی در آن منطقه به یادگار گذاشته از انجام فعالیت‌های کشاورزی بی‌نیاز شوند. منتها مشروط بر اینکه، تولی‌گری در این منطقه بر عهده کسانی باشد که ارزش این میراث ارزشمند فرهنگی را دانسته و درک کنند.


۱۴۰۰ آبان ۲۵, سه‌شنبه

 


بررسی هدف دوم از سند 2030 یونسکو


هدف دوم از اهداف ۱۷ گانه ی سند 2030 یونسکو عبارت است از:پایان دادن به گرسنگی، تحقّق امنیّت غذایی و تغذیۀ بهتر و توسعۀ کشاورزی پایدار.  و اما مهم ترین اقداماتی که دولت ها باید برای تحقق این هدف انجام دهند به این شرح است- 1: پایان دادن به فقر و تضمین دسترسی همه؛ به ویژه فقرا و اقشار آسیب پذیر از جمله نوزادان به غذای سالم، مغذی و کافی در طول سال، تا سال ۲۰۳۰. ۲: پایان دادن به همۀ اشکال سوء تغذیه تا سال ۲۰۳۰ و دسترسی به اهداف مورد توافق بین المللی تا سال ۲۰۲۵ در مورد کاهش رشد (رشد قدی نسبت به سن و رشد وزنی نسبت به قد) در کودکان زیر پنج سال و پاسخگویی به نیازهای غذایی دختران نوجوان، زنان باردار و مادران شیرده و افراد سالمند. 3- افزایش دوبرابری درآمد و بهره‌وری تولیدکنندگان کوچک مواد غذایی؛ به ویژه زنان، افراد بومی، کشاورزان خانوادگی، دامداران و ماهیگیران از جمله از طریق: دسترسی امن و آسان به زمین و سایر منابع حاصلخیز و همچنین دسترسی به درآمد، دانش، خدمات مالی، بازارها و فرصتهایی برای ارتقای ارزش افزوده و اشتغال در مکانی غیر از مزرعه تا سال ۲۰۳۰. 4 : تضمین استقرار نظامهای پایدار تولید مواد غذایی و اتخاذ روشهای انعطاف‌پذیر در کشاورزی تا سال ۲۰۳۰ ، که باعث افزایش بهره‌وری و تولید میشوند و به حفظ بوم‌سازگانها کمک میکنند. بوم‌سازگان ها، ضمن تقویت ظرفیتهای سازگاری با تغییر اقلیم، شرایط حاد آب و هوایی، خشکسالی، سیل و سایر بلایا، به تدریج به بهبود کیفیت زمین و خاک کمک میکنند- 5:- حفظ تنوع ژنتیکی دانه‌ها، گیاهان پرورشی، حیوانات پرورشی و اهلی‌شده و گونه‌های وحشی مربوطه از جمله از طریق: ایجاد بانک‌های متنوع دانه و گیاه در سطوح مختلف ملّی، منطقه‌ای و بین‌المللی که به صورت خردمندانه مدیریت شود و همچنین به اشتراک‌گذاری و ترویج دسترسی به مزایای ناشی از استفاده از منابع ژنتیکی و دانش سنتّی وابسته به آن مطابق با توافق‌های بین‌المللی تا سال ۲۰۳۰. ۲ الف- افزایش سرمایه‌گذاری، از جمله از طریق: تقویت همکاری‌های بین‌المللی در حوزه‌های مربوط به زیربنای روستایی، خدمات پژوهشی در کشاورزی و تربیت کشاورز به منظور به‌کارگیری دانش جدید و فعالیت‌های پژوهشی در کشاورزی، توسعۀ فناوری و استقرار بانک‌های ژنوم برای گیاه و دام با هدف ارتقای ظرفیت بهره‌وری کشاورزی در کشورهای در حال توسعه؛ به ویژه در کشورهای دارایِ پایین‌ترین سطح توسعه یافتگی.۲ ب- تصحیح و پیشگیری از محدودیت‌ها و هرگونه تحریف تجاری در بازارهای کشاورزی جهانی، از جمله از طریق: حذف موازی همۀ انواع و اشکال یارانه‌های کشاورزی در حوزۀ صادرات و اصلاح همۀ قوانین حاکم بر صادرات اقلام کشاورزی که تأثیر مشابهی با مورد یارانه‌ها دارند. اصلاحات یادشده، در راستای دستورکار توسعۀ دوحه (سند نهایی دور مذاکرات سازمان تجارت جهانی در دوحه) انجام خواهد شد.۲ ج – انجام اقدامات لازم برای تضمین عملکرد درست بازارهای اقلام غذایی و مشتقات آنها و تسهیل دسترسیِ به‌موقع به اطلاعات بازار، از جمله در ارتباط با ذخایر غذایی، به منظور محدود کردن نوسان شدید و تزلزل قیمت‌های مواد غذایی. پرواضح است که غذا، از ابتدایی‌ترین نیازهای انسانی و بلکه تمام موجودات زنده است و گرسنگی بزرگ ترین خطر دنیا برای سلامتی انسان هاست. طبق آمار منتشره توسط سازمان ملل متحد ، هرساله تعداد کسانی که از گرسنگی و نبود ایمنی غذایی جان خود را از دست می دهند از مجموع قربانیان ایدز و مالاریا بیشتر است.ایمنی غذایی یعنی اطمینان از اینکه غذایی که مردم جامعه استفاده می‌کنند، بطور کامل سالم و فاقد هرگونه آلودگی باشد؛ این آلودگی می‌تواند شامل آلودگی میکروبی، انگلی یا شیمیایی باشد. بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که در دهه‌های اخیر با گسترش تکنولوژی و افزایش مصرف افزودنی‌ها، آفت‌کش‌ها، آنتی‌بیوتیک‌ها و هورمون‌ها در تولید مواد غذایی در کشورهای در حال پیشرفت، اثرات سوء و انکارناپذیری بر سلامت انسان‌ها به وجود آمده‌است. این آلودگی‌ها و بیماری‌ها شامل بروز انواع ناهنجاری‌های مادرزادی و ایجاد سونامی انواع سرطان‌های مختلف و افزایش چشمگیر بار بیماری‌ها در دهه گذشته است. طبق اصول ۳، ۴۴ قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران، دولت  موظف به تامین امنیت غذایی برای شهروندان خود بوده و همجنین مطابق با اصل  ۴۸ همین قانون باید توزیع برابر و عادلانه غذا و محصولات و امکانات کشاورزی را تضمین کند. حق  تغذیه مناسب در  ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک مورد تاکید قرارگرفته است. همچنین، بر اساس ماده ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مواد ۲ و۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، توزیع برابر و عادلانه غذا یکی از شروط الزامی تضمین حق بر تغذیه مناسب محسوب می شود.  و اما ببینیم در ایران ما که رهبرش با اجرای این سند مخالفت کرده و آنرا دخالت کشورهای غربی در امور داخلی ایران میبیند چه میگذرد.  آمارهایی که الان خدمتتون میخونم چیزهایی است که تو خود سایت های رسمی ایران منتشر شده و همه ما میدونیم که هیچوقت این آمارها دقیق و قابل اعتماد نیستند و همیشه این ارقام خیلی کمتر از آنچه که در واقعیت هست منتشر میشود.بنا به گفته رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی استان اصفهان، رتبه امنیت غذایی ایران در بین 125 کشور جهان، 82 است و یکی از دلایل کسب این رتبه، هدر رفت بیش از حد محصولات کشاورزی در ایران است. وی همچنین یادآور شد: در زنجیره تولید محصولات کشاورزی در مراحل کاشت تا برداشت، انبار، فرآوری و بسته‌بندی، از 130 میلیون تن تولید، بیش از 25 میلیون تن ضایعات ایجاد می‌شود که همگی ناشی از روش‌های نادرست استحصال، نگهداری و فرآوری این محصولات است. مدیر دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به اینکه ۸ استان در ناامنی غذایی قرار دارند گفت: استان‌های ناامن غذایی شامل سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، هرمزگان، ایلام، کرمان، خراسان جنوبی و بوشهر هستند. جمله ای از یکی از گزارش های خبرگزاری ایسنا خوندم  که واقعا حرف سنگینی بود و مفهومش این بود که .متاسفانه  شرایط زندگی در برخی از مناطق جنوب استان کرمان به حدی ناگوار هست که «"کلمه محرومیت" هم از توصیف این شرایط عاجز است. اما ناامنی غذایی فقط شامل استان های محروم و فقیر کشور نیست. بررسی ها در ایران نشان داده که ۸۶ درصد زنان باردار، ۷۶ درصد بزرگسالان و ۶۱ درصد از کودکان زیر شش سال در ایران دچار کمبود ویتامین د هستند. بیش از ۲۰ درصد نوزدان به کم خونی مبتلا هستند و ۲۷ درصد از زنان باردار ید کافی دریافت نمیکنند. رژیم غذایی نامناسب، سواد تغذیه ی پایین جامعه و ضعف دولت در رصد وضعیت سلامت و تغذیه در کشور سبب شده که کمبود ریزمغذی ها در سبد غذایی خانوار، امنیت تغذیه ی ایرانیان را در نیمه ی از کشور به مخاطره اندازد. کمبود ویتامین های آ، د، کلسیم، کمبود ید، کم خونی و فقر آهن از جمله شاخص های نامنی تغذیه هستند. مردم ایران در استفاده از گوشت قرمز سال به سال محتاط‌تر شده‌اند. علت کاهش مصرف اما نه دلایل پزشکی و سلامتی بلکه گرانی و کاهش قدرت خرید است. . گرانی کالاهای اساسی و درآمد ناکافی، شرایطی را به جمعیت کم‌درآمد تحمیل کرده که ناچار شده‌اند بخشی از کالاها را از سبد مصرف خود کنار بگذارند. محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی  در مهرماه 1400 اعلام کرد که نرخ فقر در ایران ۱۰ درصد افزایش یافته است. بررسی‌های ما می‌گوید مصرف برخی اقلام غذایی مانند گوشت و مرغ، لبنیات و حتی میوه‌ها به دنبال افزایش قیمت تا حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است  وی افزود: گرانی منابع اصلی غذایی پروتئینی و ریزمغذی‌ها، مردم و اقشار کم‌درآمد را به سمت مصرف بیشتر نان و برنج و نشاسته‌ای که ارزان‌تر و فاقد ارزش غذایی کافی است، سوق داده تا تنها شکم‌شان سیر شود و سیری سلولی برایشان اتفاق نمی‌افتد. در چنین شرایطی چاقی ناشی از فقر رخ می‌دهد که خود نوعی سوءتغذیه محسوب می‌شود. این در حالی است که کاهش تحرک مردم به دنبال کرونا عاملی مضاعف برای افزایش چاقی شده که خود عامل خطر ابتلا به دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی و سرطان است. وضعیت فقر و گرانی در ایران به اندازه ای واضح و آشکار در شبکه های اجتماعی نشان داده شده هست که مسیولین دولت نمیتوانند ان رو انکار کنند اما موقع صحبت کردن درباره علت و راهکار حل مسیله از سیاست بازی با کلمات استفاده  میکنند. مدیرکل فرآورده‌های غذایی و آشامیدنی سازمان غذا و دارو ایران گفته است و در واقع بهتره بگم اعتراف کرده است که مردم ایران دچار فقر مواد غذایی مغذی هستند، اما او به جای برجسته‌سازی بن و ریشه این وضعیت که در شرایط اقتصادی ایران همیشه باید دولت و راس هرم قدرت را نشان کرد، تغییر فرهنگ غذایی و از جمله جایگزینی فست‌فودها بجای لبنیات را یکی از دلایل این وضعیت برشمرده است.و آنجایی که ناچار از اشاره به این واقعیت است، با کلمات آمیخته به شک و ابهام تنها می‌گوید که بخشی از جمعیت ایران ممکن است به دلیل مسائل اقتصادی امکان خرید مواد غذایی مغذی را نداشته باشند.ولی در مورد دلیل عدم امکان خرید هیچ صحبتی نمیکنه. در واقع این کار همیشگی دولت جمهوری اسلامی ایران  هست که وضعیت خط فقر و جمعیت زیر خط فقر را پنهان می‌کند. ریاست جمهوری وقت ایران برای نشان دادن دست و دل بازی دولت و تلاشش برای رفع این وضعیت، دستور داده که در قالب طرح « حمایت معیشتی به مناسبت ۲۲ بهمن» به دریافت کنندگان یارانه ۱۰۰ هزار تومان پرداخت شود. که معادل قیمت فقط یک کیلو برنج است.

۱۴۰۰ آبان ۲۴, دوشنبه

بیانیه اعتراضی جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشر به تداوم بازداشت آرش کیخسروی، مهدی محمودیان و مصطفی نیلی و ضرورت آزادی فوری آنان

 

نزدیک به سه ماه از بازداشت دو وکیل و یک فعال مدنی میگذرد. آرش کیخسروی، مهدی محمودیان و مصطفی نیلی به همراه تعدادی دیگر از وکلا و فعالان مدنی تصمیم داشتند تا شکایتی را در قوه در خصوص تعلل در خرید واکسن ثبت کنند اما بازداشت شدند. از این رو تعدادی از فعالان مدنی و سیاسی در بیانیه‌ای نسبت به ادامه بازداشت غیرقانونی آنان اعتراض کرده و خواستار آزادی فوری آنان شده‌اند. در بخش‌هایی از این بیانیه آمده است:

اکنون و سه ماه پس از این واقعه، ما جمعی از شهروندان، فعّالان سیاسی و مدنی، وکلا و حقوقدانان، فرهنگیان، اهالی رسانه و هنرمندان ضمن محکوم کردن بازداشت غیرقانونی دادخواهان سلامت، با تکیه بر اصل سی و چهارم قانون اساسی که‌دادخواهی را حق مسلم هر فرد دانسته و مطابقِ آن “هر کس می‌تواند به منظور دادخواهی به دادگاه‌های صالح رجوع نماید و همه‌ی افراد ملت حق دارند این گونه دادگاه‌ها را در دسترس داشته باشند و هیچ‌کس را نمی‌توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد”، خواستار آزادی فوری آقایان آرش کیخسروی، مصطفی نیلی و مهدی محمودیان هستیم که از سر دلسوزی و احساس مسئولیت در فکر اقدام از مجاری قانونی بوده‌اند.

روایت‌های هولناک از تجاوز در زندان؛ زنان زندانی قرص ضدبارداری می‌خواهند

مقاله با موضوع: روایت‌های هولناک از تجاوز در زندان؛ زنان زندانی قرص ضدبارداری می‌خواهند سمانه بیرجندی نشریه Bashsariyat شماره: 267 صفحه:23 h...