من مصطفی منیری فعال حقوق بشرهستم و در کانون دفاع از حقوق بشر در ایران عضو فعال میباشم. و درباره حقوق جوان و دانشجو، حقوق ورزش و ورزشکاران ،حقوق هنر و هنرمندان و... در ایران فعالیت میکنم.
۱۴۰۰ دی ۲, پنجشنبه
اظهارات مصطفی نیلی در خصوص پرونده علی یونسی و امیرحسین مرادی/ تعیین زمان دادگاه
۱۴۰۰ آذر ۲۸, یکشنبه
هویت ملی در نوجوانان و جوانان
سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: هویت ملی در نوجوانان و جوانان
مکان: کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو
تاریخ :19 دسامبر2021
ماهنامه بشریت :244
https://bashariyat.org/?page_id=28614
صفحه :10
لینکهای انتشار
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5457
http://azadegy.de/12.2021/19.12.2021.Javan/5.Samaneh-Birjandi.mp3
https://bashariyat.org/?p=28448
Nationale Identität bei Jugendlichen
بسیاری از پژوهشهای سالهای اخیر پیرامون هویت جمعی و ملی در ایران، بهویژه در میان جوانان، به موضوع بحران هویتی اشاره میکنند. چرایی، چند و چون و دامنه این بحران موضوع بحثهای فراوانی در نوشتههای دانشگاهی است. به نظر میرسد بحران هویتی از جمله به نوع رابطه و همزیستی هویتهای گوناگون جمعی (ملی، دینی، قومی، منطقهای و فرهنگی) و نیز تجربههای فردی و جمعی هویتی، در چارچوب یک حکومت دینی (شیعه) بازمیگردد. نوشتههای پژوهشی پیرامون هویت جمعی در ایران از جمله نشان میدهند که مسائل هویتی، مانند هر کجای دیگر دنیا، فقط بحثهای انتزاعی آکادمیک، روشنفکری و یا گفتمان رسمی هویتی نیست. بخشی از این بحران به روندها و تجربههای جامعهپذیری جوانان و کسب و درونی کردن هویت جمعی مربوط میشود. هدف ما بررسی گفتمان هویتی نظام آموزشی، به عنوان یکی از اصلیترین نهادهایی که در ساخت و پرداخت هویت جمعی مشارکت میکند و نیز نوع رابطهای که جوانان با این نهاد دارند را دنبال میکند. هویت، اشارهای است به یک مرجع، چیزی که میان تخیل و واقعیت، میان زمان تاریخی (دوران) و زمان تجربه مشخص فردی و میان فرد و اجتماع واقع شده است و این واژهها، مفاهیم و نشانههای هویتی در وجه نمادین تعریف فرد را ممکن میکنند. در این نظم تخیلی است که افراد، خود و عناصری را که به آنها اجازه میدهند هویت گروهی، فرهنگی، قومی، ملی و یا منطقهای خود را در این دنیا تعریف کنند، مییابند. میزان بستگی، تعلق و وفاداری افراد به این عناصر و نمادها، نمایانگر احساس هویت ملی آنهاست. هویت ملی بخشی از هویت فردی را هم تشکیل میدهد. برای مثال ایرانی بودن در خون کسانی که به عنوان ایرانی بهدنیا میآیند نیست. ما ایرانی بهدنیا نمیآییم؛ ما در فرایند تجربههای اجتماعی و شخصی خود ایرانی میشویم. به گفته دیگر، ایرانی بودن به معنای یادگرفتن ایرانی بودن در زمان و مکان خاصی است و این یادگیری برای همگان به یک گونه اتفاق نمیافتد. ایرانیها وجود دارند به این خاطر که کشوری بنام ایران با پیشینه، جغرافیا و فرهنگ ویژه خود وجود دارد. این بدان معناست که هویت، پدیدهای پویاست و تحول آن در طول زمان، از جمله، نتیجه رابطه دیالکتیکی است که میان نهاد هویت جمعی و تجربههای شخصی و ذهنیتی وجود دارد. ازهنگام پیدایی دولت-ملتها، آموزش رسمی به عنوان نهاد کنترل اجتماعی در همه دنیا، به یکی از اصلیترین بازیگران روندهای هویتیابی نسل جدید تبدیل شده است. مدرسه و دانشگاه، تاریخ و جغرافیای کشورها، میراث فرهنگی و زبان، شخصیتهای مهم، ساختار سیاسی و حقوقی، و نشانههایی که از گذشتههای دور و نزدیک وجود دارند را در قالب برنامه درسی به نسل جوان میآموزد. یکی از نخستین کتابها نامه خسروان به قلم جلالالدین فرهاد میرزا قاجار (۱۸۶۷) نام داشت که در بمبئی چاپ شده بود. نویسنده در دیباچه کتاب که داستان پادشاهان پارس است، انگیزه خود از نوشتن آن را آشنایی نسل جوان با گذشتههای دورترمیداند. تاریخ سلاطین ساسانی یکی دیگر از کتابهای منتشر شده پیش از انقلاب مشروطیت است. این کتاب بخش مربوط به ساسانیان (کتاب هفتم) مجموعه “پادشاهیها بزرگ دنیای قدیم” نوشته جرج رالینسون بود که محمد حسین فروغی، پدر محمد علی فروغی، آن را به زبان فارسی برگردانده بود. خود این واقعیت تاریخی نشان میداد که تاریخ نگاری در شکل امروزی و آکادمیک آن در ایران پیش از نیمه دوم قرن نوزدهم وجود نداشت. اولین کتاب درسی تاریخ به معنای واقعی کلمه را محمد علی فروغی با عنوان “دوره ابتدایی از تاریخ عالم [جلد اول] تاریخ ایران” برای تدریس در مدرسه علوم سیاسی که به تازگی بنا شده بود نوشت. این کتاب بعدها برای استفاده دوره ابتدایی، ساده نویسی شد و با عنوان “تاریخ مختصر ایران” (سوم و چهارم ابتدایی) و “تاریخ مختصر ایران و عالم” (پنجم و ششم ابتدایی) در دسترس دانش آموزان قرار گرفت. همه این کتابها در آن زمان بسیار تازگی داشتند، چرا که به جز آثار ادبی مانند شاهنامه، متن آموزشیای برای آشنایی با تاریخ گذشته ایران وجود نداشت. دوران رضا شاه را باید زمانه نهادی شدن رمان ملی ایران و گفتمان هویت ملی در نظام آموزش در حال گسترش با تکیه بر تمدن ایرانی دوران باستان نامید. پژوهشها بر روی کتابهای درسی دوره رضا شاه، همگی بر جایگاه هویت ملی و تاریخ ایران باستان تکیه میکنند نشان میدهد که داوری کتابهای درسی پیرامون حمله اعراب به ایران و خلافت اسلامی نه دین اسلام و مشروعیت قدسی آن، که به نوع رابطه حاکمان خلافت اسلامی با ایرانیان و منافع آنها بستگی داشته است. در کتاب فارسی سال چهارم دبستان (۱۳۴۹، ص۱۶) در درسی بنام گنج نامه از سفر آموزشی گروهی از دانش آموزان یاد میشود که برای دیدن سنگ نوشتههای هخامنشیان به کوههای الوند در اطراف همدان میروند. معلم با اشاره به متن سنگ نوشته ” منم داریوش، پسر ویشاب هخامنشی، پادشاه بزرگ، پادشاه پادشاهان، پادشاه کشورهای فراوان، کشورهایی با مردمان گوناگون” به دانشآموزان یادآوری میکند که در هر گوشه از خاک وطن ما از این قبیل آثار و یادگارهای باستانی وجود دارد : “آین آثار پدران ماست. گفتمان نظام آموزشی در سالهای پس از ۱۳۵۷ پیرامون هویت جمعی شاهد چرخش مهمی است که بیشتر به رابطه آن با هویت دینی بازمیگردد در بازنویسی کتابهای درسی، هویت دینی (اسلامی-شیعی) جایگاه برتری پیدا میکند و در برابر، هویت ملی مورد بیمهری قرار میگیرد. در گفتمان حکومت اسلامی، هویت ایرانی به عنوان یک واقعیت و داده تاریخی-سیاسی پذیرفته شده، ولی همزمان کوشش میشود تا تعلق به سرزمینی به نام ایران، با هویت اسلامی-شیعه ادغام شود. به عبارت دیگر، برخلاف سالهای پیش از ۱۳۵۷، هویت مستقل ایرانی، جدا از هویت اسلامی یا وجود ندارد و یا به گونهای منفی معرفی شده است. از همین رو، به نظر میرسد که کتابهای درسی با وسواس فراوان خواستهاند با فرهنگ و ذهنیت سالهای پیش از ۱۳۵۷ در برخورد با هویت ملی فاصله بگیرند. هجوم اعراب به ایران در دوران صدر اسلام و از هم پاشیدن امپراطوری ساسانی از جمله رویدادهای تاریخی حساسی است که برخورد با آن، نحوه نگرش به هویت ملی را تا حدود بسیاری آشکار میکند. در حالیکه در کتابهای درسی پیش از ۱۳۵۷ هجوم اعراب به ایران بهعنوان یک تراژدی ملی قلمداد میگردید، در کتابهای تاریخ پس از ۱۳۵۷، پیروزی اعراب به گونهای مثبت ارزیابی میشود: “خسرو پرویز مردی خودخواه بود. پیامبر بزرگ اسلام (ص)، نامهای برای او نوشت و او را به دین اسلام دعوت فرمود، امّا خسروپرویز نامه پیامبر را پاره کرد” (تاریخ سال چهارم دبستان، ۱۳۷۳ ص۱۲۴). در ادامه درس به سقوط ساسانیان و علل آن، بیآنکه سخنی از حمله “اعراب” به میان آید، اشاره میشود: “هنگامی که یزدگرد سوم به پادشاهی رسید، اوضاع کشور آشفته بود. جنگهای طولانی ساسانیان و رومیان سبب ناتوانی دولت ساسانی شد و جز فقر، بیماری و گرسنگی نتیجهای برای مردم نداشت. در همین هنگام کمکم خبر ظهور اسلام به گوش ایرانیان نیز رسید. سرانجام در جنگی که ساسانیان با مسلمانان کردند، مسلمانان پیروز شدند، زیرا ایمان اسلامی به آنها قدرت زیادی داده بود. مسلمانان وقتی که ایران را فتح کردند، برای مردم یگانهپرستی، آزادی و برادری را به ارمغان آوردند”. (ص۱۲۶). مقایسه تاریخ نویسی پیش و پس از سال ۱۳۵۷ نشان میدهد که قهرمانان و شخصیتهای مثبت و منفی رمان ملی ایران گاه بسیار متفاوتند و چند و چون بیان رویدادها هم دستخوش دگرگونی شده است. کتابهای درسی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نگاه منفی خود به دوره پیش از اسلام را پنهان نمیکنند و روایت جدیدی از تاریخ ایران باستان و نقش شخصیتهای اصلی آن طرح میشود: “سران مادها، مانند بسیاری از پادشاهان دیگر، هنگامی که به پیروزی رسیدند به مردم ستم کردند. مردم نیز از کمک به آنها خودداری کردند. پارسها از این ضعف استفاده کردند و به جنگ با مادها برخاستند و آنها را با رهبری شخصی به نام کوروش شکست دادند” (تاریخ سال چهارم دبستان، ۱۳۷۳، ص۱۰۷). در درس بعدی همین کتاب درباره انوشیروان گفته میشود: “انوشیروان به وضع کشور، آن طور که خود میپسندید، سر و سامان داد. دانشگاه جندیشاپور را برای شاهزادگان و درباریان تأسیس کرد. از بناهای معروفی که به دستور انوشیروان ساخته شد، طاق کسری است. او هزینه زیادی برای ساختن این بنا، صرف کرد. وی از مردم این هزینه را به زور میگرفت” (ص۱۲۳).از دهه ۱۳۸۰ کتابهای درسی تا حدودی در برخورد خود با هویت ایرانی پیش از اسلام تعدیل کردند بی آنکه این بازبینی به معنای بازگشت به گفتمان ناسیونالیستی سالهای پیش از ۱۳۵۷ باشد. هویتی اسلامی در همهجا حضوری پررنگ دارد وهویت ایرانی بیشتر در وجه فرهنگیاش مورد توجه قرار میگیرد: “پس از ورود اسلام به ایران، عقاید و ارزشهای اسلامی دگرگونی بزرگی در فرهنگ ایرانیان پدید آورد. البته دستهای از رسوم و آیینهای ایرانیان مانند جشن نوروز که مغایرتی با تعالیم اسلام نداشتند، بر جا ماندند و ادامه یافتند. پذیرش اسلام، ایران را به جهان اسلام پیوند زد و ایرانیان با بهرهگیری از تعالیم اسلام در شکوفایی و گسترش ایرانیان از دین اسلام نیرو و حیات گرفتند” (تعلیمات اجتماعی، سال نهم، ۱۳۹۶، ص ۱۲۴). آثار باستانی پیش از اسلام بار دیگر در کتابهای درسی مورد توجه قرار میگیرند:”پاسارگاد در حدود ۱۳۰ کیلومتری شیراز قرار دارد. وقتی اتومبیل به پاسارگاد رسید، همه پیاده شدند. پویا به اطراف نگاهی کرد و گفت: ببینید، آرامگاه کوروش در اینجا قرار دارد… علیرضا پرسید: کوروش که بود؟ پویا جواب داد: کوروش مردی از قوم پارس بود. او پس از جنگهای فراوان با مادها آنها را شکست داد و حکومت قدرتمند هخامنشیان را به وجود آورد. کوروش پادشاهی خردمند و باهوش بود. او با مردم سرزمینهایی که فتح میکرد با احترام و مهربانی رفتار میکرد” (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم، ۱۳۹۶، ص۵۱). توجه به هویت ایران باستان، در همه جا همراه است با یادآوری تعلق به هویت اسلامی: “بازدید از موزه تازه تمام شده بود که صدای اذان از بلندگوها به گوش رسید. سپس همگی به نمازخانهای که در نزدیکی موزه بود، رفتند و در آنجا نماز خواندند” (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم، ۱۳۹۶، ص۴۹).نسل جدید کتابهای درسی با وجود برخورد معتدلتر با تاریخ ایران باستان، همان نگاه دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ را به حمله اعراب، شکست نظامی ساسانیان و فتح ایران دارند: ” در اواخر حکومت ساسانی، مردم روز به روز ناراضیتر میشدند؛ زیرا مجبور بودند مالیات زیادی بپردازند تا هزینههای جنگ با رومیها تأمین شود. از سوی دیگر، پادشاهان به فکر خوشگذرانی بودند و به مردم توجّهی نداشتند و یا پیام دین اسلام برادری و برابری بود. وقتی عربهای مسلمان به قلمرو ایران حمله کردند و سپاه ساسانی را شکست دادند، مردم نواحی مختلف ایران به تدریج اسلام را با آغوش باز پذیرفتند (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم، ۱۳۹۶، ص۶۲). یکی دیگر از نکاتی که در پژوهشها بر روی کتابهای درسی مورد توجه قرار گرفته است، کمتوجهی به تاریخ پیش از اسلامِ ایران است. به نظر صالحی عمران، عابدینی بلترک و منصوری، کتابهای درسی کمتر به قهرمانان قبل از اسلام میپردازند. یکی از دلایل این امر میتواند ناشی از جهتگیری سیاسی برنامهریزان درسی و همچنین جهتگیری دینی آنها باشد. بنابراین به عنوان نمونه؛ به ندرت جشنهای ملی از جمله عید نوروز و آداب و رسومی چون هفتسین و سیزده به در، که در شکل دادن به هویت ملی نقش اساسی دارند، در کتابهای مورد بررسی بحثی به میان آورده شده است (صالحی عمران، عابدینی بلترک و منصوری،۱۳۹۷، ص۳۰).بررسی دو دوره تاریخی (پیش و پس از ۱۳۵۷) در ایران قرن چهاردهم خورشیدی، بهروشنی نشان میدهد که چینش هویتی در گفتمان رسمی، نوعی تصمیم سیاسی-ایدئولوژیک نهادهای حکومتی است و آنها هستند که میخواهند از بالا به روندهای هویتپذیری جوانان سمت و سو دهند. مطالعه موردی رابطه جوانان با نهاد آموزش در آنچه به هویت ملی مربوط میشود، نشان از وجود شکاف میان هویت انتصابی از سوی نهادهای رسمی (آموزش) و تجربههای هویتی شخصی جوانان در سالهای پس از ۱۳۵۷ دارد. این شکاف، همانگونه که در شماری از پژوهشهای میدانی هم بهروشنی به آن اشاره شده، یکی از منابع اصلی تنشها و سردرگمی هویتی در میان جوانان هم به شمارمیرود. بازخوانی ادبیات پژوهشی پیرامون هویت جوانان حکایت از این میکند که روندهای هویتپذیری آنها در جامعه امروز ایران، بر بستر سه تنش مهم شکل میگیرد. تنش اول، بیاعتبارشدن نسبی نهادهای رسمی مانند آموزش است که در روندهای هویتیابی جوانان نقش فعالی به عهده دارند. کاهش مشروعیت این نهادها بهویژه به فلسفه و سمت و سوی گفتمان آنها، تلاش برای تحمیل یک هویت بسته و عبوس از بالا، روشهای سختگیرانه و آمرانه مربوط میشود. تنش دوم به بحران هویت جمعی در کشوری با یک حکومت دینسالار مربوط میشود. حضور دین حداکثری در همه عرصههای اجتماعی از آموزش تا حوزههای دیگر فرهنگی و اجتماعی و نیز در رسانههای جمعی، سبب شکلگیری شکافهای آشکار و پنهان میان جوانان و دین دولتی و گفتمان دینی میشود. حکومت دینی در عمل رابطه با امر قدسی و معنویت را آسیبشناسانه کرده است چرا که همه این مقولهها از وجه شخصی، معنوی و اخلاقی تهی شدهاند و به صورت امری هنجاری و تحت نظارت دولت درآمده و گاه شکل تحمیلی و اجباری به خود گرفتهاند. دولتی شدن دین و دینِ دولتی با تحولات ذهنیتی جامعه ایران و تنوع روزافزون رابطه با امر قدسی، معنویت و دین و دینداری (و بیدینی) همسو نیست و خود این موضوع در بدبین کردن و سرخوردگی جوانان از نظام آموزشی مؤثر است. تنش سوم به آشفتگیها و سردرگمی در رابطه میان منابع و مراجع (رفرنسهای) اصلی هویتی در گفتمان رسمی باز میگردد. اگر در دوران پیش از ۱۳۵۷ نوعی انسجام گفتمانی در نظام آموزشی ایران و سایر نهادهای رسمی پیرامون هویت ملی وجود داشت، در چهار دهه گذشته، این انسجام در شکل و محتوا جای خود را به نوعی اغتشاش و ابهام گفتمانی داده است. نظام آموزشی در وجه گفتمانی و نیز در فعالیتهای جمعی، هویت دینی را وجه اصلی هویت جمعی به شمار میآورد، برای هویت ملی نقشی تکمیلی و ثانوی قائل است و هویتهای قومی را به حاشیه میراند. در درک و فلسفه نظام آموزشی هویت جمعی از نوعی مشروعیت دوگانه (شیعه و ملی) برخوردار است و هویت ملی جدا از هویت دینی وجود ندارد. مشروعیت دوگانه هویتی به معنای تعادل و همسنگی میان این دو هویت نیست، چرا که دو رفرنس بهگونهای نامتعادل مطرح میشوند، ناپیوستهاند و همواره سمت و سوی یکسانی ندارند. گاه هویت دینی برجسته و اصلی میشود و زمانی هر دو هویت در کنار یکدیگر وجود دارند. همزمان مصداقها و نشانههای این دو هویت به یکسان مورد توجه قرار نمیگیرند چرا که موضوعات دینی حضوری نظاممند (سیستماتیک) در برنامه آموزشی دارند و در همه جا حتی در کتابهای علمی هم مطرح میشوند. تکیه بر هویت دوگانه همراه است با نادیده گرفتن و یا به حاشیه راندن کامل هویتهای جمعی دیگر بهویژه در آنچه به هویت قومی و یا اقلیتهای دینی باز میگردد.تنشهای هویتی در تجربه جوانان، هم ریشه در تناقضات و تضادهای درونی نهادی مانند آموزش دارد و هم به این موضوع مهم مربوط میشود که گفتمان آموزشی بهجای حرکت از نیازها، مطالبات هویتی و واقعیتهای جامعه بیشتر به دغدغههای ایدئولوژیک و سیاسی حکومت توجه میکند. نتیجه این چینش و سلسله مراتب هویتی نوعی بلاتکلیفی و آشفتگی هویتی در میان جوانان است که به اشکال گوناگون در تجربههای هویتپذیری آنها بازتاب مییابد. بازخوانی پژوهشهای گوناگونی که پیرامون موضوع هویت جمعی (ملی، دینی و قومی) صورت گرفته نشان میدهد که نسل جدید در تجربههای هویتیابی خود با مجموعه این تنشها دست و پنجه نرم میکند. تنشهای هویتی گوناگون که در پژوهشهای بر روی جوانان از آن سخن به میان میآید نشان میدهند که هویت ملی و یا سایر هویتهای جمعی، موضوعات انتزاعی و جدا از تجربههای مشخص جامعه نیستند. نهادهای رسمی هویتساز از بالا نمیتوانند بهگونهای آمرانه و یکسویه، جامعه را به پذیرش و درونی کردن نوع خاصی از هویت وادار کنند. هویت جمعی نتیجه نوعی کنش ارتباطی متقابل و “بده بستان” مداوم میان نهادها، گفتمانها و کسانی است که بطور مشخص در تجربههای هویتی شرکت میکنند. اگر در جامعه مقاومت هویتی در برابر خوانش رسمی هویت جمعی شکل میگیرد، برای درک آن باید به سراغ شکافهایی رفت که در تجربههای روزمره و مشخص وجود دارند.
۱۴۰۰ آذر ۲۱, یکشنبه
اطلاعیه مربوط به حقوق اشخاص متعلق به پیروان ملی، قومی، دینی وزبانی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: اطلاعیه مربوط به حقوق اشخاص متعلق به پیروان ملی، قومی، دینی وزبانی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
مکان: کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان
تاریخ :12 دسامبر 2021
ماهنامه بشریت :244
https://bashariyat.org/?page_id=28614
صفحه :32
لینکهای انتشار
http://azadegy.de/12.2021/12.12.2021.Adyan/3.Samaneh.Birjandi.mp3
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5442
https://www.youtube.com/watch?v=DqsOQ9h6X4o
Bekanntmachung über die Rechte von Personen, die nationalen, ethnischen, religiösen und sprachlichen Anhängern angehören. Vergleich mit der Verfassung der Islamischen Republik Iran
مجمع عمومی، با تاکید بر این که یکی از هدف های اساسی سازمان ملل متحد، همچنان که در منشور اعلام شده، ترویج و تشویق احترام به حقوق بشر و به آزادی های بنیادی برای همه، بدون تمایز از نظر نژاد، جنسیت، زبان یا دین است، با تکرار اعتقاد به حقوق بشر بنیادی، حیثیت و ارزش انسان، حقوق برابر مردان و زنان و ملت های بزرگ و کوچک، با آرزوی ترویج تحقق اصول ذکر شده در منشور،اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل کشی، کنوانسیون بین المللی حذف تمامی اشکال تبعیض نژادی، کنوانسیون بین المللی حقوق سیاسی و مدنی، کنوانسیون بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اعلامیه حذف تمامی اشکال تعصب و تبعیض مبتنی بر دین یا عقیده، و کنوانسیون حقوق کودک، و سایر اسناد بین المللی مربوطه که در سطح جهانی یا منطقه ای به تصویب رسیده واسنادی که بین تک تک کشورهای عضو سازمان ملل متحد منعقد شده، با الهام از مفاد ماده ٢٧ معاهده بین المللی حقوق سیاسی و مدنی مربوط به حقوق افراد متعلق به پیروان قومی، د ینی و زبانی، با توجه به این که ترویج و حمایت از حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی به ثبات سیاسی و اجتماعی کشورهایی که در آنها زندگی می کنند، مساعدت می کند،با تاکید بر این که ترویج و تحقق مداوم حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی، به عنوان بخشی لازم از توسعه جامعه به طور کلی و در چارچوبی دموکراتیک مبتنی بر حکومت قانون، به تقویت دوستی و همکاری بین مردمان و کشورها مساعدت خواهد کرد، با در نظر گرفتن این که سازمان ملل متحد در رابطه با حمایت از پیروان نقشی مهم برای ایفا دارد، با توجه به اقداماتی که تاکنون در نظام ملل متحد انجام شده، به ویژه به وسیله کمیسیون حقوق بشر، کمیسیون فرعی پیشگیری از تبعیض و حمایت از پیروان و نهادهایی آن به پیروی از معاهدات بین المللی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر در زمینه ترویج و حمایت از حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی تشکیل شده، مهمی با به حساب آوردن اقدامات که به وسیله سازمان های بین دولتی و غیردولتی در زمینه حمایت از پیروان و ترویج و پشتیبانی از حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی انجام می شود، نیب با شناخت ضرورت تضمین اجرای حتی موثرتر اسناد بین المللی حقوق بشر با توجه به حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی، این اعلامیه مربوط به حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی را اعلام می کند:ماده ١: کشورها باید از موجودیت و هویت ملی یا قومی، فرهنگی، دینی و زبانی پیروان در سرزمین های خود حمایت ایجاد شرایط را برای ارتقای این هویت تشویق کنند. کشورها باید قوانین مناسب و تدابیر دیگر برای نیل به این هدف ها تصویب کنند. ماده ٢: افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی (که از این پس به آنان به عنوان افراد متعلق به پیروان اشاره میشود ) حق دارند در نهان و به طور علنی، آزادانه و بدون مداخله یا هر شکل از تبعیض، از فرهنگ خاص خود بهره مند و برخوردار شوند، دین خود را اعلام و به آن عمل کنند، و به زبان خاص خود سخن بگویند. افراد متعلق به پیروان حق دارند به صورتی موثر در زندگی فرهنگی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و عمومی مشارکت کنند. افراد متعلق به پیروان حق دارند به صورتی موثر در تصمیم گیری های مربوط به پیروان که به آن تعلق دارند یا به منطقه ای که در آن زندگی می کنند، به شیوه ای که با قوانین ملی ناسازگار نباشد در سطح ملی و، هر جا مناسب باشد، منطقه ای شرکت کنند. افراد متعلق به پیروان حق دارند انجمن های خاص خود را تشکیل دهند و حفظ کنند. افراد متعلق به پیروان حق دارند بدون هیچ تبعیضی با سایر اعضای گروه خود و با افراد متعلق به گرو ههای دیگر تماس های آزاد و مسالمت آمیز برقرار و حفظ آنند و با شهروندان سایر آشورها که با آنان پیوندهای ملی یا قومی، دینی یا زبانی دارند تما س های فرا مرزی برقرار آنند.ماده ٣: افراد متعلق به پیروان می توانند حقوق خود را، از جمله حقوقی که در اعلامیه حاضر اعلام شده، به صورت انفرادی و همچنین در اجتماع با سایر اعضای گروه خود، بدون هیچ تبعیضی اعمال کنند در نتیجه اعمال یا عدم اعمال حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر هیچ زیانی نباید به هیچ شخص متعلق به یک پیرو وارد شود.ماده ۴:کشورها، هر جا که لازم باشد، باید برای تضمین این که اشخاص متعلق به پیروان بتوانند تمام حقوق بشر و آزاد ی های بنیادی خود را بدون هیچ تبعیض و برابری کامل در مقابل قانون، به طور کامل و موثر اعمال کنند، تمهیداتی به عمل آورند. کشورها باید برای ایجاد شرایط مناسب به منظور توانمند ساختن اشخاص متعلق به پیروان به ابراز ویژگیهای خود و توسعه فرهنگ، زبان، دین، سنت ها و رسوم آنان تمهیداتی انجام دهند، مشروط بر این که روش ها و اعمال ویژه مغایر قانون ملی و متضاد با معیارهای بین المللی نباشد. کشورها باید تمهیدات لازم انجام دهند تا هر جا ممکن باشد، اشخاص متعلق به پیروان بتوانند امکانات کافی برای یادگیری زبان مادری خود یا برای داشتن دستورالعمل هایی به زبان مادری خود داشته باشند. کشورها باید، هر جا مناسب باشد، تمهیداتی در زمینه آموزش انجام دهند تا شناسایی تاریخ، سنت ها، زبان وفرهنگ پیروان موجود در سرزمین خود را تشویق کنند. کشورها باید تمهیدات مناسب انجام دهند تا اشخاص متعلق به پیروان بتوانند به طور کامل در پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورشان شرکت کنند.ماده ۵: سیاست ها و برنامه های ملی باید با توجه لازم برای منافع مشروع اشخاص متعلق به پیروان برنامه ریزی و اجرا شود. برنامه های همکاری و یاری بین کشورها باید با توجه لازم برای منافع مشروع اشخاص متعلق به پیروان برنامه ریزی و اجرا شود.ماده ۶:کشورها باید در مسائل مربوط به اشخاص به پیروان ، از جمله، مبادله اطلاعات و تجربه ها، به منظور افزایش تفاهم و اعتماد متقابل همکاری کنند.ماده ٧:کشورها به منظور حمایت از احترام به حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر باید همکاری کنند.ماده ٨: هیچ موردی در اعلامیه حاضر نباید مانع از اجرای تعهدات بین المللی کشورها در ارتباط با اشخاص متعلق به پیروان شو د.کشورها، به ویژه، باید تعهدات و الزاماتی را که براساس معاهدات و توافق نام ههای بین المللی که عضو آنها هستند برعهده گرفته اند، با حسن نیت انجام دهند. اعمال و اجرای حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر نباید برخورداری همه اشخاص را از حقوق بشر و آزاد ی های بنیادی که در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده اند، تحت تاثیر قرار دهد. تمهیداتی که برای تضمین برخورداری موثر از حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر به وسیله دولت ها انجام می شود، نباید با اصل برابری تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر متضاد باشد. هیچ موردی در اعلامیه حاضر نباید چنان تفسیر و تعبیر شود که فعالیتی مغایر با هدف و اصول سازمان ملل متحد، از جمله برابری حاکمیت، تمامیت ارضی، و استقلال سیاسی آشورها را مجاز بداند.ماده ٩:کارگزاری های تخصصی و سایر سازمان های نظام ملل متحد باید به تحقق کامل حقوق و اصول اعلام شده در اعلامیه حاضر، در حوزه های صلاحیت مربوط به خود، مساعدت کنند.یکی از جهت رعایت حقوق انسانی آنان و عدم تبعیض در برخورداری از حقوق و آزادیهای اساسی و دیگری حق داشتن و حفظ هویت ملی، قومی، زبانی و مذهبی خود، بسیاری از اسناد بین المللی و نهادهای بین المللی که دولت ایران هم به برخی از آنها ملحق شده، این مهم را به عهده دارند و به آنها اشاره خواهیم کرد:قبل از تشکیل سازمان ملل متحد و در زمان جامعه ملل، پس از جنگ جهانی اول یک نظام بین المللی حایت از اقلیتها بوجود آمده بود. بدین صورت که در معاهداتی که بین دولتها بسته می شد مقرر می گردید، دولتهایی که در آنها اقلیت هایی وجود دارند، نسبت به آنها تبعیض روا ندارند و حق استفاده از زبان و مذهب خود را به آنها بدهند.جامعه ملل به عنوان ضامن اجرای این تعهدات محسوب می شد و یک کمیته سه نفره از سوی جامعه ملل برای بررسی ادعاهای مربوط به نقض حقوق اقلیتها تشکیل شده بود.پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل، اسناد مختلف به نحو عام و یا به صورت خاص مسئله رعایت حقوق اقلیت ها را مورد توجه قرار دادند.در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، نامی از اقلیت برده نشده، ولی بر تساوی همه افراد بشری و برخورداری آنان از حقوق و آزادی های اساسی بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس، زبان یا مذهب تصریح شده است (مقدمه و مواد 13.55 و 76 منشور ملل متحد و ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر).همین عنوان عام و کلی در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب سال 1966 مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است (ماده همانطور که در ابتدا نیز اشاره شد، امروزه حقوق اقلیتها از دو جهت مطرح و مورد توجه است: یکی از جهت عدم تبعیض در اعمال حقوق و آزادی های اساسی نسبت به آنها و دیگری از جهت حفظ هویت قومی و فرهنگی و مذهبی آنها، بحثها و مناقشاتی هم که در مورد تعریف اقلیت و صدق عنوان اقلیت بر گروههائی از افراد وجود دارد، عمدتا ناظر به همین شق دوم یعنی شناختن حفظ هویت خاص آنهاست و گرنه از لحاظ عدم تبعیض و برخورداری از حقوق و آزادی های اساسی از لحاظ اسناد بین المللی نسبت به همه افراد بحثی وجود ندارد.برای نمونه، نقل دو ماده 26 و 27 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که اولی ناظر به حکم کلی رفع تبعیض و دومی وجهه دیگر حقوق اقلیت ها را بیان مینماید، خالی از فایده نیست. ماده 26: «کلیه اشخاص در مقابل قانون متساوی هستند و بدون هیچگونه تبعیض، استحقاق حمایت بالسویه قانون باید هرگونه تبعیض را منع و برای کلیه اشخاص حمایت موثر و متساوی علیه هر نوع تبعیض خصوصاً از حیث نژاد، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و عقاید دیگر، اصل و منشاء اصلی یا اجتماعی، مکنت، نسبت یا هر وضعیت دیگر تضمین نماید.»
اعتراض مدنی اصفهان و سرکوب خشونتبار جمهوری اسلامی ایران
سمانه بیرجندی
مقاله با موضوع: اعتراض مدنی اصفهان و سرکوب خشونتبار جمهوری اسلامی ایران
ماهنامه بشریت: شماره 244
صفحه: 37
https://bashariyat.org/?page_id=28614
شهر اصفهان در روز جمعه چهارم آذر بستر درگیری بین مردم معترض به بحران آب و دیگر مشکلات با یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوریاسلامی شد. دهها نفر از معترضان در پی شلیک گلوله و گازهای اشکآور نیروهای انتظامی و امنیتی مجروح شدند. دو نفر نیز شایع است که جان باختهاند که صحت این ادعا هنوز معلوم نیست.طبق اظهارات رسمی نیروی انتظامی اصفهان تا کنون ۶۷ نفر بازداشت شدهاند. البته طبق برخی از گزارشهای تأیید نشده شمار بازداشتیها بیش از ۲۶۰ نفر شدهاست.این درگیری بعد از پایان تحصن ۱۶ روزه کشاورزان اصفهانی بوقوع پیوست. تحصن کشاوزران اصفهانی در پی اعتراضات چندساله آنها به کمبود آب و عدم دسترسی به حقابه تاریخی با استقبال گسترده مردم اصفهان مواجه شد که آنها نیز نسبت به خشک شدن زاینده رود و تالاب گاوخونی، به خطرافتادن آینده اکوزیست اصفهان و اخلال در روند توسعه این کلانشهر مهم ایران معترض هستند.حضور هزاران نفر باعث تسخیر بستر زاینده رود و غافلگیر شدن دستگاه امنیتی شد. از این رو مسئولان محلی و دولت رئیسی سعی کردند تا در رویکردی غیرتعجیلی به تجمع مردم معترض پایان بدهند. مسئولان اداره آب و استانداری اصفهان جلسات متعددی با نمایندگان تحصنکنندگان انجام دادند و سرانجام توافقی حاصل شد که به دولت رئیسی سه ماه برای حل مشکل وقت داده شود.اما نحوه پایان دادن به تحصن مورد موافقت همه تحصنکنندگان نبود؛ در نتیجه عدهای در چادرهای شان باقی ماندند. برخی از کسانی که در
۱۴۰۰ آذر ۷, یکشنبه
تسخیر سفارت آمریکا هزینه ها و دستاوردهای ایران
سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: تسخیر سفارت آمریکا هزینه ها و دستاوردهای ایران
مکان: نمایندگی منطقه جنوب آلمان
تاریخ :28 نوامبر 2021
ماهنامه بشریت :244
https://bashariyat.org/?page_id=28614
صفحه :23
لینکهای انتشار
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5420
https://www.youtube.com/watch?v=0T5h_pj5yVU
https://bashariyat.org/?p=28165
http://azadegy.de/11.2021/28.11.2021.Jonoob/6.Samane.Birjandi.mp3
Eroberung der US-Botschaft und der Ausgaben und Erfolge des Iran
روز سیزدهم آبانماه ۱۳۵۸ خبرگزاریهای جهان ازحادثه ای بزرگ در ایران خبر دادند: گروهی بنام دانشجویان پیرو خط امام به سفارت امریکا در تهران وارد شدند و کارکنان آنرا به گروگان گرفتند. این روز در ایران، هر ساله می¬آید و می¬رود اما چیزی که از آن هنوز در جامعه ایران پابرجا مانده، اثرات ویران کننده آن است. این اتفاق در تاریخ ایران، روز بسیار ملال آوری بود. روزی که نشانگر غلبه احساس بر منطق، بی اخلاقی بر اخلاق، شکستن قانون به¬جای پاسداری حرمت قانون و نهایتا غرور کاذب در مقابل بصیرت است. خبر چنین بود که آنان خواستار استرداد شاه واموال او هستند. واگر شاه و اموالش به ایران بازگردانده نشوند گروگانها بعنوان جاسوس محاکمه و مجازات خواهند شد. این نوع برخورد و مبادله گروگانها بسیاری را دچار شگفتی کرد و آن را تهدیدی توخالی دانستند. پرسش این بود چرا دولت ایران در حالیکه میتوانست از روشهای منطبق با قوانین بینالمللی برای رسیدن به مقصود استفاده کند اقدام دانشجویان پیرو خط امام را تائید میکند. اعلام ملی کردن اموال شاه وخانوادهاش – اعلام قطع رابطه با امریکا در صورت بازنگرداندن شاه – تهدید به قطع صدور نفت به امریکا و طرح شکایت در مراجع جهانی راههائی بود برای استرداد شاه واموالش. درحالی که گروگانگیری کادر دیپلماتیک سفارت آمریکا عملی مخالف موازین حقوق بینالملل بود. اکثر کشورهای جهان این عمل را محکوم کردند. اما درکوچه و خیابانهای تهران توده مردم تحت تاثیر هیجانات تبلیغاتی که از سوی صاحبان قدرت و احزاب و گروههای چپ اسلامی آنان که به اسلام فقاهتی باور داشتند و یا آنانکه آمیزهای از اسلام و مارکسیسم را بنام جامعه بیطبقه توحیدی تبلیغ میکردند، مجاهد و فدائی و تودهای همگی اشغال سفارت را اقدامی ضد امپریالیستی مینامیدند و در ارتباط گروه خود با گروگانگیری داد سخن میداد ند. بنظر میرسد تنها گروهی که گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا را یک نوع کودتا از سوی جناحی از حاکمان برای انحصار قدرت تلقی کرد جبهه ملی ایران بود.در ابتدا باید گفت که دو فرد کلیدی که برای این بی¬بصیرتی مطلق برنامه ریزی کرده بودند، آقایان موسوی خوئینی¬ها و احمد خمینی بودند. اگر چه این دو فرد نقش¬های مختلفی را برای عملی کردن این طرح ایفا کرده بودند اما هرکدام نقش¬شان برای کاری که در این طراحی انجام داده¬اند کلیدی¬ست. آقای خوئینی¬ها در این طراحی نقش ایجاد یک شبکه در بین دانشجویان و افراد چپ برای عملی کردن این طرح را بر عهده داشت. آقای احمد خمینی کوشش کرده بود که آیت الله خمینی را با این عمل همراه کند. اما چرا نقش احمد خمینی در این فاجعه بسیار قابل بررسی است؟اول؛ در پاریس یکی از بحثها بین آیت الله خمینی و به طور مشخص مشاور بالای او مرحوم ابراهیم یزدی این بود که در صورت توفیق انقلاب نباید اجازه داد که ایران، بعد از انقلاب با همسایگان در منطقه و یا قدرت¬های بزرگ وارد تنش گردد. یزدی و همراهان روشنفکر مذهبی او نهایتا کوشیدند که در مقابل کنش انحلال ارتش بایستند تا بتوانند کشور را در مقابل چالش¬های بزرگ امنیتی قرار ندهند. آنها همچنین تلاش کردند تا قانون اساسی کشور در پاریس تدوین یابد تا صحنه سیاست بعد از انقلاب دستخوش نوسانات سیاسی داخلی نگردد. وقتی اولین بار چند هفته بعد از انقلاب، سفارت آمریکا در تسخیر چپیها قرار گرفت، آیت الله خمینی با مشورت مرحوم یزدی و افراد دیگری در شورای انقلاب خواست که این افراد از سفارت بیرون ریخته شوند و شدند. اینبار وقتی دکتر یزدی بعد از ورود از الجزایر به قم میرود، باز آیت الله خمینی قانع میشود که این دانشجویان باید از سفارت خارج شوند اما فردای آن روز ملاقات، رسانه ها اعلام میکنند که آیت الله خمینی این عمل را «انقلاب دوم» مینامد. احمد خمینی توانسته بود که بعد از این ملاقات، تصمیم رهبر انقلاب و پدر خود را در این رابطه تغییر دهد.در طرح اشغال سفارت بنا بوده که دانشجویان به محوطه سفارت آمریکا رفته، اعلامیهای را قرائت کنند و به داخل ساختمان سفارت وارد نشوند. اما معلوم نیست که چه کسانی بعد از بالا رفتن از دیوار سفارت و رفتن به درون صحن آن، تصمیم گرفتند که به داخل سفارت روند و دست به گروگان گیری بزنند. این سئوالیست که به جز آقای موسوی خوئینی ها فرد دیگری نمیتواند جواب دهد. آیا این تصمیم در لحظه آخر و با توسل به جو احساسزده گرفته شد و یا دستی از بیرون و یا حتی بیرون از مرزهای کشور میخواست که دانشجویان گروگانگیری کنند.اشغال سفارت ضربات بزرگی را در ایران به صحنه سیاست بعد از انقلاب، امنیت و اقتصاد کشور وارد کرد و خرابی یک جنگ هشت ساله با عراق را تحمیل کرد. بدون شک تسخیر سفارت آمریکا را، که حول و حوش چگونگی طراحی آن سئوالات زیادی مطرح است، میتوان بزرگترین ضربه به انقلاب دانست. کسانی که دست به چنین عملی زدند، لزوما به فکر منافع ملی و کشور و در کل عمل¬شان یک عمل سیاسی بود که تبعات مخرب آن تا به امروز بر ایرانِ پس از انقلاب سایه افکنده است. گروگان¬های آمریکا را ۴۴۴ روز در ایران نگه داشتیم و بیش از ۴۰ سال است که گروگانِ این گروگانگیری شده¬ایم. آقای ابراهیم اصغرزاده یکی از دانشجویان گروگانگیر است؛ کسی که روزی شجاعت آن را داشت که بگوید این کارِ غلطی بود. او گفت که گروگانگیری نهایتا گروگانِ گروگانگیری شد. اما خود این واژه گروگانگیری در صحنه روابط بین الملل بسیار مشکل زاست. مفهوم گروگان (Hostage) هم ردیف اسیر(Captive)، زندانی (Prisoner) و یا اسیر جنگی (Prisoner of War) است که خود، هم بار قانونی داشته و هم در روابط بین-الملل بار منفی دارد. اما آنچه قابل ذکر است این است که گروگانگیران هم ابایی نداشتند آن¬را گروگانگیری خطاب کنند، که هم در روابط بین الملل غیر قانونی است و هم بار منفی اخلاقی دارد.جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا در برابر خواستهای گروگانگیرها گفت: « رژیم تروریست ایران باید حساب این عمل خود را پس بدهد و از یاد نبرد که حتا با آزادی گروگانها رژبم ایران از مجازات معاف نخواهد شد.» امریکا فقط تهدید نکرد بلکه سالهاست به این بهانه به مبارزه با دولت ایران ادامه میدهد. در عینحال امریکا از گروگانگیری دستاوردهای فراوان داشت که به چند مورد آن به اختصار اشاره میشود: ۱- دولت امریکا پس از شکست ویتنام با بیاعتمادی مردم امریکا مواجه شد و مردم از اقدامات دولت حمایت نمیکردند. با گروگانگیری اعضاء سفارت امریکا جو مناسبی ایجاد شد که امریکائیان بار دیگر برای ورود به سیاست تهاجمی آماده شدند. با استفاده از گروگانگیری دولت امریکا در توجیه دخالتهای خود در کشورهای دنیا موفق گردید. و فروش و ارسال اسلحه فزونی گرفت. ۲- محافظهکاران جمهوریخواه به تضعیف دولت دمکراتها پرداختند و در نهایت رونالد ریگان نماینده افراطیترین جناح حزب جمهوریخواه به پیروزی دست یافت و در پی مذاکراتی که از نظر ملت ایران پوشیده بود ۴۴۴ روز گروگانگیری با انتخاب ریگان خاتمه یافت و قرارداد الجزایر در سیام دیماه ۱۳۵۹ همزمان با آغاز ریاست جمهوری ریگان به امضاء رسید. ۳- بهترین فرصت برای آمریکا بدست آمد تا نیروی نظامی خود را در خلیج فارس مستقر نماید و از آن روز تا کنون دهها ناو جنگی امریکا در پهنه خلیج فارس حضور دارند و کمکهای نیروی دریایی امریکا در تجاوز عراق به ایران و نابود کردن سکوهای نفتی ایران از خاطرهها محو نشده است. به بهانه گروگانگیری منافع ملی ایران در خلیج فارس به کلی نادیده گرفته شد. ۴- با گروگان گیری نه فقط دولت ایران منزوی شد بلکه نگاه مردم جهان نسبت به ایرانیان ساکن در نقاط مختلف دنیا تغییر کرد و فراوان بودند ایرانیانی که مورد توهین واذیت وآزار واقع میشدند۵- اعتبارات و وجوه دولت ایران در بانکهای امریکا و بعضی کشورهای دیگر جهان بسته شد و امریکا توانست موافقت دولتهای صنعتی دنیا را برای محاصره اقتصادی ایران بدست آورد. ۶- امریکا با فشارهای روز افزون پس از ۴۴۴ روز بموجب قرار داد الجزایر موفق به آزادکردن گروگانها شد وایران نتوانست به آنچه که علت گروگانگیری میگفت دست یابد. با اینکه نه استردادشاه عملی شد ونه دولت ایران به اموال شاه وخا نواده اش دسترسی یافتند صاحبان قدرت درایران گروگانگیری را انقلاب دوم نام دادند.روزنامه جمهوری اسلامی درشماره ۴۳۷ پیروزیهای بدست آمده در گروگانگیری را چنین خلاصه میکند:اولین و گرانبهاترین نتیجه ادامه مسئله گروگانهای جاسوس در محدوده مسائل داخلی این است که قدرت از دست لیبرالها و جبهه ملی خارج شد و بدست مذهبییون مخالف هرگونه سازش با غرب و شرق افتاد.یادآوری این نکته ضروریست که بعداز انقلاب هیچگاه قدرت در دست جبهه ملی نبود.روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۹ دیماه ۱۳۵۹ با تیتری درشت در صفحه اول نوشت: «امریکا تسلیم خواستههای ایران شد.» و این دروغی بزرگ بود. دولت ایران رسما گروگانها را جاسوس خواند آیا اینان به علت جاسوسی محاکمه شدند؟ آیا پیروزی این بود که امریکائیها دارائیهای ایران را توقیف کنند در خلیج فارس استقرار کامل نظامی یابند و با ایران قطع رابطه سیاسی نمایند؟ و پس از ۴۴۴ روز موافقت نمایند سپردههای توقیف شده به اقساط و شرایط خاصی به ایران بازگردد؟ گروگانگیری سالها تنش و بحران در ایران و جهان در پی داشت.گروگانگیری مسیر تاریخ ایران را عوض نمود و در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله عر اق و ایران امریکا ازعراق حمایت کرد. آتشی که در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ با گروگانگیری شعلهور شد همچنان زبانه میکشد و تاثیر منفی گروگانگیری در روابط بینالمللی دولت ایران همچنان برجاست. و تا روزی که اعتماد کشورهای دنیا جلب نشود افزایش خسارتهای اقتصادی سیاسی واجتماعی ملت ایران اجتناب ناپذیر خواهد بود.یکی دیگر از سیاستهای غلط جمهوری اسلامی وجهالمصالحه قرار دادن منافع ملی ایران در دریای مازندران است زیانهای جبران ناپذیری بر کشور ایران وارد میسازد و در صورت پذیرفتن پیشنهادات روسیه، ایران بسوی تجزیه پیش خواهد رفت.در هنگام فروپاشی اتحاد شوروی که فرصتهای مناسبی برای کسب حقوق از دست رفته ایران بوجود آورده بود که صاحبان قدرت ازآن در راستای منافع ملت ایران بهره نبردند. دیدیم که در گروگانگیری برنده اصلی آمریکا بود و در شرایط پیش آمده در شوروی سابق هم سیاست نابخردانه حکومت ایران نه فقط جزئی از حقوق حقه ایران را باز نگرداند بلکه روسیه که بسرعت در پی دوباره به قدرت رسیدن بود. قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ را نیز نادیده گرفت وبا انعقاد قرار دادهای دوجانبه با سه کشوری که قبل از فروپاشی بخشی از اتحاد شوروی بودند حقوق ایران را در دریای مازندران پایمال نمود. روسیه میخواهد با دولتی درایران مذاکره کند که در مجامع جهانی به انزوا کشیده شده است قراردادهای دوجانبه روسیه با کشورهای تازه استقلال یافته سابق اتحاد شوروی حقوق واقعی و تاریخی ایران را میان روسیه وآن سه دولت دیگر تقسیم کرده است.اما به جز نتایج داخلی این پدیده شوم در تاریخ بعد از انقلاب، نتایج خارجی آن ابتدا از جنگ بین ایران و عراق شروع شده تا اینکه کشورما تا به امروز بهعنوان کشوری که برای قوانین و نهادههای بین المللی احترامی قائل نیست، شناخته شده است. شاید بهجز گروگانگیری که یک قانون شکنی روشن در عرصه قوانین بین المللی است، مخفی کاری در برنامه هسته ای کشور، برخوردهای احمدینژاد با مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد، عدم قبول FATF در طول چند سال گذشته و همچنین اکراه جمهوری اسلامی برای همکاری با سازمان بین المللی انرژِی هسته ای، نمونه های مختلفی است که جامعه بین الملل از آن زاویه جمهوری اسلامی ایران نگاه میکند. حمله نظامی عراق به ایران بهطور قطع اولین نتیجه گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران است. گروگانگیران دولت معتدل کارتر را بر نتابیدند تا اینکه دولت ریگان، یک جمهوریخواه افراطی بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا نشست. بهجز کمک ریگان به عراق در این جنگ، ریگانیسم منشاء قدرت بخشیدن به کنشهای سیاسی افراطی در سراسر دنیا گردید.رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران، اقای خامنه ای، شاید یکی از بزرگترین بهره گیران از گروگانگیری در ایران باشد. با انقلاب دوم خواندن این عمل توسط آیت الله خمینی، اقای خامنه ای با تکیه بر نیروهای نظامی کشور آرام آرام پایه گذار یک دکترین در سیاست خارجی شد که در مرکز ثقل آن آمریکاستیزی جای گرفت. اگرچه در سطح رهبری در نظام سیاسی کشور و در زمان حیات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، ایشان و روحانی بحث آمریکا ستیزی، سود و زیان آن را با آقای خامنه ای درمیان گذاشته و نظرشان این بود که این کنش نه تنها تنش افرین است که به ضرر ایران هم تمام میشود اما آقای خامنه ای آنرا نپذیرفته بود. اینکه آقای خامنه ای توانسته است حرف آخر را بهعنوان یک فرد در عرصه سیاست کشور بزند، محصول همین جو رادیکالیزه شده اشغال سفارت آمریکا ست که چپ به راست افراطی در زمین بازی سیاست ایران داده تا قدرت در دست یک فرد متمرکز شده و با تکیه بر ایدئولوژی آمریکا ستیزی نهایتا تصمیات کلی را در عرصه سیاست خارجی به خود اختصاص دهد.اشغال سفارت پس از ۴۴۴ روز به پایان رسید اما به جز زیانهای سیاسی داخلی و خارجی، ضررهای اقتصادی عظیمی هم برای حمهوری اسلامی در برداشته و دارد. به جز اینکه نهایتا مقابله جمهوری اسلامی با آمریکا در حیطههای مختلف به اعمال تحریمها انجامید، که در زمان آزادی گروگانها، میلیاردها دلار برای جبران خسارت و یا پرداخت وامهای خاندان پهلوی به نهادهای مالی آمریکا در این کشور ماند. حدس زده میشود که جمعا حدود ده میلیارد دلار در امریکا ماند و وقتی از مذاکره کننده جناب آقای بهزاد نبوی سوال شد که چه شد که به چنین مذاکره ننگینی تن داده شد، ایشان جوابشان این بود که چرتکه نیاندازید.از ابتدا تا پایان اشغال سفارت آمریکا در ایران برای کشور ما خسارت بود. به جز ضررهای اقتصادی، اخلاق سیاسی، جمهوری اسلامی از درون لگد مال شد و فرصت طلبان جای بهترین فرزندان شایسته این کشور را در عرصه سیاست گرفتند. جو رادیکالی که اشغال سفارت در ایران ایجاد نمود، بهترین سرمایه های انسانی ایران را پایمال کرد. اشغالگران سفارت آمریکا در ایران یک بی اخلاقی بزرگتری هم مرتکب شدند که شاید در هیچ جای دنیا سابقه نداشته باشد.گروگانگیری ۴۲ سال پیش در ایران شکل گرفت اما اثرات شوم این خیانت به حقوق بسیاری و منافع ملی ایران هنوز در کشور پابرجا مانده است. قصه مذاکره برای آزادی گروگانها هم قصه شکست مردان سیاسی کشور در مذاکرات بعدی در جنگ و مذاکرات هسته ایست. گویی سایه شوم این خیانت هنوز در صحنه سیاست، روابط بین المللی و مذاکره با دوست و دشمن کشور ما گستره مانده است. اشغال سفارت نمایش احساسات و یک نادانی در مقابل تعقل و اندیشه بود. هنوز زمامداران ما با احساسات بر کشور حکومت میکنند.ملت ایران بهیچوجه برموافقت نامهها ویا قراردادهایی که در چنین شرایطی امضاء شود صحه نخواهد گذاشت . همچنانکه گروگانگیری ۴۴۴ روزه امریکاییها جز زیان ارمغانی نداشت و به اعتراف گردانندگان آن جریان بمنظور تحکیم پایههای قدرت مذهب سالاران بود در روزگاری که برقدرت نشستگان همچنان در ایران به بقای خود میاندیشند و نه بمنافع ملی، انعقاد قرارداد برای آینده دریای مازندران حافظ منافع ملت ایران نبوده و مورد تایید مردم نخواهد بود.
۱۴۰۰ آذر ۵, جمعه
وکیل زندانی؛ “آمپولی به تو می زنیم تا راحت بخوابی”!
سمانه بیرجندی
مقاله با موضوع: وکیل زندانی؛ “آمپولی به تو می زنیم تا راحت بخوابی”!
نشریه آزادگی :شماره 300
صفحه:26
https://www.azadegy.de/?page_id=28684
سعید دهقان، وکیل دادگستری، از انتقال موکلش پیام درفشان به یکی از خانههای امن سپاه و شرح جزییات آزار و شکنجه جسمی او توسط ماموران امنیتی در دوران بازداشت، از جمله تزریق داروی نامعلوم، انتقال این وکیل زندانی به بیمارستان روانپزشکی امینآباد و آسیب جدی به مغز و اعصاب او خبر داده است.این وکیل دادگستری گفته است که پس از تزریق آمپول نامعلوم به پیام درفشان توسط ماموران اطلاعات سپاه، او در خواب دچار رعشه میشود و بر اثر شدت گازگرفتگی دندانهایش نیمی از زبانش قطع میشود. پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفهاش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه میشوند.به نظر میرسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بیپناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد”.
“آمپولی به تومی زنیم تا راحت بخوابی”!
ملت بزرگ ایران. پیام درافشان،وکیل هم میهن کمترشناخته شده، نیزمی توانست “به راحتی”به سرنوشت بهنام محجوبی، شاهین ناصری، یاسرمنگوری و… ایران دوستانی که در بند رژیم کشته شدند دچار شود!آنچه بر پیام درافشان، وکیل هم میهن که مدتی دربند رژیم اسلامی بود، در ماه های اخیر در بند گذشت:وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغهای پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد!در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعبانگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش میبرد اما دچار رعشه در خواب میشود و زبان بین دندانها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته میشود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب میشود خون در حلقاش بریزد و تمام لباسهایش خونآلود شود.صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیهالله منتقل و ابتدا زبانش جراحی میشود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری میشود. در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که در دادسرای اوین مستمر حاضر میشدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمیشود. در حالیکه پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مامورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمیدهد مگر اینکه خودت کتبا مسئولیت را بر عهده بگیری. پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب میکند اما مامورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقتفرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت! برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه میبرند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهینآمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یک طرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار میگرفت! پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا میشد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را به جای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امینآباد (مختص بیماران روانی) منتقل کردند! در آنجا به او شوکهای الکتریکی میدهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری میشود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش میشوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه میشوند که بخاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندانها قرار میگرفت!با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲/۵سال حبس و ۲سال محرومیت از وکالت محکوم شد که با تایید در تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان -که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی میکرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبتهای انسانی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد.سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یکسوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است.به نظر میرسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بیپناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد”.جزئیات جدیدی از بازداشت و اعمال فشار بر پیام درفشانخبرگزاری هرانا – سعید دهقان، وکیل و از همکاران پیام درفشان، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود جزییات بیشتری در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است. آقای دهقان در این یادداشت از جزئیات نحوه بازداشت این وکیل دادگستری پرده برداشته و از انتقال پیام درفشان به یکی از خانههای امن، تزریق داروی نامشخص منجر به بروز رعشه، قطع شدن زبان، انتقال به بیمارستان روانپزشکی امین آباد، استفاده از شوک الکتریکی و ضرب و شتم این فعال حقوق بشر توسط سربازان سازمان زندانها خبر داده است. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید دهقان، وکیل و از همکاران پیام درفشان، وکیل و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود جزییات بیشتری در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است.آقای دهقان در این یادداشت از بازداشت پیام درفشان با حضور ۱۷ مامور امنیتی در دفتر کار او و انتقالش به یکی از خانههای امن و سپس به سلول انفرادی فاقد امکانات بازداشتگاه دو الف و تزریق دارویی نامعلوم و بروز تشنج در این وکیل دادگستری خبر داده و جزئیاتی از آن ارائه کرده که در ادامه می آید:پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفهاش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه میشوند. ۱۸ خرداد پارسال ۱۷مامور امنیتی به دفتر وکالت پیام درفشان در تهران یورش بردند و با تجسس کامل دفتر و ضبط کامپیوترهای دفتر و پروندههای موکلین او، عملاً حوزه وکالتیاش از جمله صیانت از حقوق موکلین را نقض کردند. تاکید بازجوهای اطلاعات سپاه از بدو ورود به دفترش این بود که چرا وکالتِ کاووس سید امامی را پذیرفت! در ادامه نیز در بازجوییها بیشترین زمان و فشار به آن اختصاص پیدا کرد.علاوه بر انتقال این وکیل حقوق بشری با چشمبند به یکی از خانههای امنیتی و نه بازداشتگاه قانونی و ممنوعیت حق تماس و اطلاع به خانواده و وکلا، نگهداری او نیز در اتاقی کاملا تاریک و فاقد پنجره در فصل تابستان، نشانهی آغاز پروژه تخریب با حداکثر فشار روانی و جسمانی بود. انتقال به سلولی در بند ٢الف سپاه با لامپهای پرنور همیشه روشن در سقف و صدای بلند ۳هواکش و توالت کثیفی که بوی بسیار متعفن آن به خاطر تنگی فضا چند برابر به مشام میرسید و انجام بازجوییهای طولانی برخلاف موضوع پرونده که علت آن نشر اکاذیب طی مصاحبه با بیبیسی فارسی درباره وضعیت نامناسب زندان زنان شهرری بود؛ اما در مورد سایر پروندههای وکالتی مانند پرونده فوت مشکوک مرحوم کاووس سید امامی و همچنین چرایی انجام وکالت خانم نسرین ستوده و … . وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغهای پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد!در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعبانگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش میبرد اما دچار رعشه در خواب میشود و زبان بین دندانها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته میشود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب میشود خون در حلقاش بریزد و تمام لباسهایش خونآلود شود.صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیهالله منتقل و ابتدا زبانش جراحی میشود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری میشود. در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که در دادسرای اوین مستمر حاضر میشدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمیشود. در حالیکه پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مامورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمیدهد مگر اینکه خودت کتبا مسئولیت را بر عهده بگیری پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب میکند اما مامورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقتفرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت!برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه میبرند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهینآمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یک طرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار میگرفت! پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا میشد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را به جای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امینآباد (مختص بیماران روانی) منتقل کردند! در آنجا به او شوکهای الکتریکی میدهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری میشود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش میشوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه میشوند که بخاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندانها قرار میگرفت!با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲/۵سال حبس و ۲سال محرومیت از وکالت محکوم شد که با تایید در تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان -که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی میکرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبتهای انسانی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد.سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یکسوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. به نظر میرسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بیپناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد!» پیام درفشان در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ توسط نیروهای امنیتی در دفتر کار خود بازداشت و در مکان نامعلومی مورد بازجویی قرار گرفت، آقای درفشان نهایتا اوایل تیرماه و با پایان مرحله بازجویی به قرنطینه بند ۴ زندان اوین منتقل شد. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات پیام درفشان، روز دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۹ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد. آقای درفشان به دلیل بیماری و ادامه درمان در جلسه دادگاه حضور نداشت. آقای درفشان نهایتا توسط توسط این شعبه از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” تبرئه و از بابت اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و حمل افشانه و شوکر غیر مجاز” به ۲ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد. این حکم مطابق قانون جدید کاهش مجازات حبس به ۲ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. او پس از حکم قطعی، به مرخصی اعزام شد و پس از سپری شدن یکسوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. پیام درفشان پیشتر نیز در پروندهای دیگر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج از بابت اتهام “توهین به رهبری” به ۲ سال حبس تعزیری و ۲ سال محرومیت از وکالت محکوم شد و این حکم در مرحله تجدید نظر به ۱ سال حبس و ۲ سال محرومیت از وکالت کاهش پیدا کرد. این محکومیت به مدت ۲ سال به حالت تعلیق در آمده است. با قطعی شدن حکم آقای درفشان در پرونده جدید، مشخص نیست که محکومیت وی در این پرونده نیز اجرا خواهد شد یا خیر.پیام درفشان، تاکنون وکالت بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی ازجمله محمد نجفی، ویدا موحد، نسرین ستوده، خانواده کاووس سیدامامی، فاطمه خویشوند (سحر تبر)، سکینه پروانه و شماری از بازداشتشدگان اعتراضات آبان ۹۸ را برعهده داشته است
۱۴۰۰ آذر ۲, سهشنبه
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: هدف آمریکا جلوگیری دائمی از دستیابی ایران به سلاح هستهای است
پدر روحالله زم میگوید 'شرکای واقعی' اعدام پسرش 'شورایعالی امنیت ملی، روحانی و شمخانی هستند'
وکیل امیرحسین حاتمی: علت فوت را قتل میدانیم نه برقگرفتگی
گزارش ماهانه از نقض حقوق بشر در ایران: ۱۸ مورد حکم اعدام در آبان ۱۴۰۰ اجرا شد
گزارش ماهانه هرانا از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران حاکی است که در آبان ماه، ۱۸ مورد اعدام در ایران صورت گرفته که همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است.
این شبکه حقوق بشری نوشت که بنا بر گزارش نهادهای بینالمللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد. از مهمترین رویداد ها در این باره میتوان به اجرای حکم سه زندانی که پیشتر از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود، در زندان مرکزی زاهدان اشاره کرد. در ماه سپری شده، حکم اعدام منوچهر کاظمی ورمله در زندان رجایی شهر کرج، یک زندانی در زندان مشهد از بابت اتهام قتل، احمد مکران دوست و یاسر گرگیج از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر در زندان زاهدان به اجرا در آمد. به علاوه، دو شهروند زن و مرد در تهران به اتهام رابطه خارج از ازدواج تحت عنوان “زنای محصنه”، یک محیط بان در کرمانشاه، به اتهام قتل یک شکارچی غیرمجاز و یک متهم در کاشان از بابت اتهام مواد مخدر به اعدام محکوم شدند. همچنین به نوشته هرانا، یک متهم در مشهد از بابت اتهام آدم ربایی و تجاوز توسط دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به اعدام در ملأعام محکوم شد. بیش از ۷۵ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” میخوانند. همچنین وضعیت نقض حقوق بشر در ماه گذشته در ایران همچنان وخیم بود. در آبان ماه، یک دختر جوان در خوزستان توسط اعضای خانوادهاش با انگیزه ناموسی به قتل رسید. همچنین، یک زن باردار پس از آنکه جنسیت جنین او در پی انجام سونوگرافی دختر تشخیص داده شد، توسط همسرش به آتش کشیده شد. با این حال فرماندار و رئیس شورای تامین ماکو با بیان این ادعا که این زن به دلیل اختلاف خانوادگی اقدام به خودسوزی کرده است از آزادی همسر وی خبر داد. در ماهی که گذشت، دو زن در کرمانشاه و اسدآباد همدان، به دلیل “رد درخواست ازدواج” توسط خواستگارانشان به قتل رسیدند. علاوه بر این، یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جانش را از دست داد. این رخداد انتقاد بسیاری از فعالین زنان در خصوص حجاب اجباری و پیامدهای آن در محیط کار را در پی داشته است. از سوی دیگر، مردی در تهران که متهم است دو زن جوان را با خودرو خود به اطراف شهر برده و آنها را مورد آزار جنسی قرار داده بازداشت شد. به علاوه، در پی انتشار ویدیوی تکخوانی بازیگر زن در یک نمایش سنتی در یکی از تالارهای تهران، رئیس شورای ارزشیابی و نظارت ادارهکل هنرهای نمایشی، از احضار کارگردان و بازیگر این نمایش به شورای ارزشیابی و نظارت این اداره خبر داد. رئیس اداره تبلیغات اسلامی ملکان، طی نامه ای خطاب به مدیران چاپخانه ها و دفاتر خدمات کامپیوتری، نوشتن اسامی زنان در «اطلاعیه های مجالس ترحیم» را ممنوع اعلام کرد. هرانا نوشت در ماهی که سپری شد ۹۲ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط و شرایط کار در اقصی نقاط کشور دچار حادثه شدند. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده که رتبه بسیار پایینی است. در آبان ماه، عدم رعایت ایمنی کار ۶۲ کارگر را مصدوم و ۳۰ تن دیگر را به کام مرگ کشاند.رادیو فرانسه
یک شهروند دیگر بهائی در شیراز بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد
در ادامه اعمال فشار حکومت جمهوری اسلامی بر بهائیان ایران، «پدرام عبهر» شهروند بهایی در شیراز، روز یکشنبه ۳۰ آبان توسط ماموران امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
پدرام عبهر متولد ۱۳۶۳ و مدرس خصوصی زبان انگلیسی است. او که به قصد سفری تفریحی از شیراز با خودرو شخصیاش راهی بوشهر بود، برای دقایقی استراحت در دشت ارژن توقف میکند.
آقای عبهر پیش از حرکت و سوار شدن به خودرو، توسط چند اتوموبیل ناشناس در محاصره قرار میگیرد و آنها او را
به شیراز و به منزل والدینش باز میگردانند.
گزارشهای دریافتی رادیو فردا حاکی است که دوازده مامور امنیتی به نوبت در منزل والدین آقای عبهر حاضر شده و اقدام به تفتیش و جستجوی خانه میکنند. آنها سپس از او و خانوادهاش بازجویی میکنند.
نیروهای امنیتی در ادامه، شناسنامه، کارت ملی، گذرنامههای اعصای خانواده را همراه با گوشی، لپتاپ و چند هارد درایو پدرام را ضبط کرده و با خود میبرند. این شهروند بهایی نیز بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل میشود.
گزارشها حاکی است که ماموران قصد داشتند مدارک شخصی پدر و مادر پدرام عنبر را نیز ضبط کنند که بعد از اصرار زیاد خانواده، از این کار منصرف میشوند.
پدرام عنبر هجدهمین شهروند بهائی است که از ابتدای سال جاری در شیراز دستگیر میشود.
پیش از این هم، ماموران امنیتی ارسلان یزدانی و ایرج شکور، دیگر شهروندان بهایی را پس از ضبط برخی از وسایل شخصی و مذهبی آنها بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
طبق آمار دیدهبان حقوق بشر، دست کم ۳۰۰ هزار بهایی در ایران زندگی میکنند. بهائیان از بزرگترین اقلیتهای دینی در ایران هستند که جمهوری اسلامی آنها را به رسمیت نمیشناسد.
۱۴۰۰ آبان ۳۰, یکشنبه
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان آذرماه 1400
جدول آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان در آذر ماه 1400
ماهنامه بشریت: شماره 243
https://bashariyat.org/?page_id=28463
بررسی کنوانسیون منطقه ای تایید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: بررسی کنوانسیون منطقه ای تایید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
مکان: کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو
تاریخ :21 نوامبر 2021
ماهنامه بشریت :242
https://bashariyat.org/?page_id=28349
صفحه :29
لینکهای انتشار
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5339
http://azadegy.de/11.2021/21.11.2021.Javan/3.Samaneh-Birjandi.mp3
https://www.youtube.com/watch?v=dXWsxwaB-rw
https://bashariyat.org/?p=28218
Überprüfung der regionalen Konvention, Ratifizierung und Anerkennung von Hochschuldiplomen und Vergleich mit der Verfassung der Islamischen Republik Iran
شش کنوانسیون در خصوص تائید و به رسمیت شناختن مدارک و گواهی نامه های آموزش عالی که با حمایت یونسکو به تصویب رسیده اند، به اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بر می گردد. شش سند هنجارساز برای اعتباربخشی و قانونمند سازی ارزیابی تحصیلات و مدارک کسب شده در حوزه آموزش عالی به تصویب رسید که اولین آن ها، کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب( ژوئن ۱۹۷۵) بود. متعاقب آن، پنج کنوانسیون مشابه که همه نقاط جهان را در بر می گرفت ظرف ده سال به تصویب رسید. کنوانسیون بین المللی درخصوص تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در کشورهای غربی و اروپایی واقع در حوزه دریای مدیترانه ( کنوانسیون مدیترانه ۱۹۷۶)، کشورهای عربی (۱۹۷۸)، اروپا(۱۹۷۹)، آفریقا(۱۹۸۱)، و آسیا و اقیانوسیه (۱۹۸۳).کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، در جریان کنفرانس بین المللی کشورها که در شانزدهم دسامبر ۱۹۸۳ در بانکوک تایلند برگزار شد، به تصویب رسید. هدف از این کنوانسیون، تضمین به رسمیت شناختن هر چه بیشتر مدارک و مدارج آموزش عالی، با توجه به تنوع فراوان نظام های آموزشی منطقه آسیا و اقیانوسیه و غنای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی، مذهبی و اقتصادی این منطقه است.از سال ۱۹۸۳، تغییرات چشمگیری در آموزش عالی اتفاق افتاد. تغییراتی از قبیل رشد تصاعدی تامین کنندگان آموزش عالی خصوصی و دولتی، افزایش ارائه دهندگان خدمات آموزش عالی فرامرزی، افزایش فناوری اطلاعات و ارتباطات و افزایش تقاضا برای آموزش عالی که به شکل چشمگیری به بروز عوامل یادشده همچنین به تغییر در سطح توانمندی های کسب شده از طریق آموزش از راه دور، تمرکز بیشتر بر تضمین کیفیت، ایجاد و توسعه چارچوب های ملی کیفیت بخشی، ترویج یادگیری مادام العمر و توسعه ابزارهایی برای سنجش دستاوردهای یادگیری، منجر شده اند.این عوامل موجب فشار مضاعف بر کشورها شد تا تضمین شود که صلاحیت و مدرک کسب شده در یک کشور درکشورهای دیگر هم به رسمیت شناخته شود و این امر بر ضرورت بازبینی کنوانسیون های مرتبط برای ادغام عوامل ذکر شده در آن ها افزود. بر این اساس، توصیه شد که کنوانسیون ۱۹۸۳ منطقه آسیا و اقیانوسیه در نهمین نشست منطقه ای کمیته که در تاریخ ۲۲ تا ۲۳ می ۲۰۰۷ در کره برگزار شد، بازبینی شود.فرآیند بازبینی:به دنبال توصیه های نهمین نشست کمیته منطقه ای، یک گروه کاری تشکیل شد که فرآیندی را برای بازبینی (کنوانسیون) تعریف کرد. راهبری این گروه کاری و فرآیند یادشده به عهده یک گروه کاری تخصصی گذاشته شد که این گروه راهبر از کمک های دو مشاور بهره می گرفت.اهداف کنوانسیون منطقه ای آسیا و اقیانوسیه به شرح زیر بودند-تسهیل استقرار سازوکارهایی برای به رسمیت شناختن تحرک دانشگاهی، به عنوان راهبردی مهم برای ترویج تفاهم متقابل و انسجام در منطقه آسیا و اقیانوسیه.-تقویت هویت فرهنگی با هدف دستیابی به همکاری های موثر منطقه ای در حوزه آموزش عالی.- به رسمیت شناختن ماهیت بی نظیر و تنوع برنامه های دانشگاهی ارائه شده درکشورهای مختلف منطقه و توجه به پیچیدگی ها در مقایسه با توانمندی ها و قابلیت های کسب شده برای ترویج یادگیری مادام العمر.در صد وهشتاد و یکمین نشست شورای اجرایی یونسکو( ۱۴ تا ۳۰ آوریل ۲۰۰۹)، موضوع بازبینی کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ در تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی آسیا و اقیانوسیه، مورد بررسی قرارگرفت و در نهایت تصویب شد.پیش نویس کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده در اختیار دهمین نشست کمیته منطقه ای قرار گرفت. این کمیته با اصلاحاتی جزئی، مفاد پیش نویس را پذیرفت و توصیه کرد که پیش نویس فوق به کنفرانس عمومی سال ۲۰۰۹ یونسکو تسلیم شود. در این راستا، و در سی و پنجمین کنفرانس عمومی یونسکو تصمیم گرفته شد یک کنفرانس با مشارکت کشورهای منطقه برای بررسی و تصویب اصلاحیه های ارائه شده بر کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ در تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه، در دوره دو ساله ۲۰۱۱-۲۰۱۰ برگزار شود.کنوانسیون بازبینی شده:کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه در بازبینی ها، بر موارد زیر تاکید دارند:توانمندی های مسئولین، اصول پایه مربوط به ارزیابی مدارک و مدارج، دوره های تحصیل، به رسمیت شناختن مدارک و گواهینامه های پناهندگان، به رسمیت شناختن مدارک و توانمندی های افراد دور از وطن ( به نوعی پناهنده) و اطلاعاتی در مورد ارزیابی موسسه ها و برنامه های آموزش عالی و سازوکارهای اجرایی آن. این بازبینی مستلزم شفافیت و ارائه اطلاعات موثق در مورد به رسمیت شناختن گواهینامه ها و صلاحیت ها و تضمین کیفیت است. علاوه بر این، بازبینی کنوانسیون به کشورهای منطقه این امکان را خواهد داد تا آثار جهانی شدن را بر آموزش عالی در حوزه آسیا و اقیانوسیه بررسی کنند و راه حلی موثر برای رویارویی با آن بیابند.دولت های عضو یونسکو در منطقه آسیا و اقیانوسیه ( ۴۸ کشور)، به علاوه دو عضو وابسته- به شکل خودکار- مجاز به تصویب و امضا و مشارکت در کنوانسیون فوق هستند. در حال حاضر، تنها ۲۱ کشور عضو به کنوانسیون ملحق شده و آن را امضاء کرده اند و باقی مانده این کشورها در انتظار اصلاحاتی از کنوانسیون هستند که بار حقوقی کمتری برای کشورها ایجاد کند.در واقع، کنوانسیون بازبینی شده منطقه آسیا و اقیانوسیه، چارچوبی حقوقی است که رهنمودهای کلی برای تسهیل همکاری های منطقه ای در مورد تائید و به رسمیت شناختن تحصیلات و مدارک از طریق سازوکارهای ملی، دوجانبه، زیرمنطقه ای و منطقه ای که هم اکنون موجود هستند و در اصل برای این منظور تدوین شده اند، ارائه می کند. چنین تصور می شود که کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده آسیا و اقیانوسیه، ابزاری پویا است که باید متعاقب تحولاتی که در آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه و در سطح بین المللی رخ داده است، اصلاح شود.ارتباط کنوانسیون حاضر با کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ماده ۴٫ ۱۰، از کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده، بیانگر ارتباط میان این کنوانسیون و کنوانسیون قبلی یونسکو در مورد به رسمیت شناختن مدارک کسب شده آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه (۱۹۸۳) است. در بند یادشده، عملکرد کنوانسیون بازبینی شده، به عنوان یک کنوانسیون جایگزین تعریف شده است. به این معنی که هر یک از اعضای کنوانسیون حاضر از کاربرد کنوانسیون ۱۹۸۳ که عضو آن بوده است انصراف داده، اما مجاز است این کار را فقط در قبال سایر کشورهای الحاقی به کنوانسیون حاضر انجام دهد. اعضای کنوانسیون ۱۹۸۳ فقط در قبال کشورهایی که عضو کنوانسیون ۱۹۸۳ بوده اند، متعهد به اجرای مفاد کنوانسیون هستند، اما هیچ تعهدی نسبت به اجرای کنوانسیون ۱۹۸۳ در قبال کشورهای عضو کنوانسیون بازبینی شده جدید، ندارند. بنابراین هر چه بر تعداد کشورهای الحاقی به کنوانسیون بازبینی شده افزوده شود، به همان اندازه کنوانسیون ۱۹۸۳ کمتر اجرا می شود. امید است که به مرور زمان، کنوانسیون بازبینی شده جایگزین کنوانسیون ۱۹۸۳ شود. علاوه بر این، اعضای کنوانسیون بازبینی شده از عضویت در کنوانسیون ۱۹۸۳ پرهیز می کنند.کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیاو اقیانوسیه. تحت تاثیر اراده ای مشترک مبنی بر تقویت روابط اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و جغرافیایی میان خود:با یادآوری آنچه که در اساسنامه یونسکو آمده است، ” هدف از ( تاسیس) سازمان یونسکو مشارکت در برقراری صلح و امنیت میان ملت ها از طریق ترویج همکاری های علمی، فرهنگی و آموزشی میان آنان است” با به رسمیت شناختن تنوع وسیع و پر اهمیت موجود در سنت ها، نظام ها و ارزش های آموزشی منطقه آسیا و اقیانوسیه؛با قبول این مطلب که تنوع فرهنگ ها و نظام های آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، منبعی استثنائی است؛ با ایجاد تعهد برای تقویت و گسترش همکاری های میان خود به منظور استفاده بهینه از پتانسیل های انسانی به منظور کمک به پیشرفت دانش و همچنین با هدف بهبود مداوم کیفیت آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه؛ با امید به لزوم توانمند سازی مردم منطقه آسیا و اقیانوسیه برای بهره برداری هر چه بهتر و کامل تر از منابع فرهنگی منطقه از طریق تسهیل دسترسی مردم کشورهای عضو کنوانسیون، به ویژه دانش آموزان، دانش جویان و دانشگاهیان به منابع آموزشی سایر کشورهای عضو کنوانسیون، با رعایت و احترام خاص به قوانین و مقررات ملی کشورها؛ با اعتقاد به اینکه در چارچوب همکاری هایی از نوع یادشده، به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج اخذ شده در آموزش عالی، امکان تحرک راحت تر و آزادتر را برای دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهیان فراهم می سازد؛ با تمایل به ترویج همکاری های پویای بین المللی در سطح جهانی با کشورهای عضو و سایر کنوانسیون های (مرتبط) منطقه ای یونسکو؛ با آگاهی بر اینکه از زمان تصویب این کنوانسیون ها، تغییرات گسترده ای که در آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه صورت گرفته، منجر به تفاوت های بسیاری در درون و میان نظام های ملی شده است که ضرورت همساز نمودن اسناد و اقدامات حقوقی با تحولات صورت گرفته را مطرح می سازد؛ با آگاهی از ضرورت یافتن راه حل های مشترک برای چالش هایی که در عمل، در فرآیند به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج اخذ شده در مقطع آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه پیش می آید؛ با آگاهی از لزوم بهبود روش های جاری ارزیابی مدارک، مدارج و تحصیلات به منظور شفاف سازی هرچه بیشتر و همساز نمودن این روش ها با وضعیت جاری حاکم بر آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه؛ با توجه به این که به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک، گواهی نامه های تحصیلی و مدارج اخذ شده در یکی از کشورهای عضو کنوانسیون، توسط همه کشورهای عضو، عاملی مهم در ترویج تحرک دانشگاهی بین اعضای کنوانسیون به شمار می آید. با احترام به حق هر یک از کشورهای عضو برای ایجاد و پیشنهاد نظامی برای سنجش کیفیت و با احترام به خود مختاری موسسه های آموزش عالی در این کشورها؛ بر موارد زیر به توافق رسیدند: بخش ا. تعریف مفاهیم ماده ۱:تعریف واژگان در این کنوانسیون به شرح زیر است:کنوانسیون ۱۹۸۳ کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه (مصوب بانکوک در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۳، از سری پیمان نامه های سازمان ملل به شماره ۳۲۰۲۱) دسترسی ( به آموزش عالی)حق کاندیداهای واجد شرایط برای ارائه درخواست و درنظر گرفته شدن برای پذیرش در دوره های آموزش عالی.اعتبارسنجی:فرآیند ارزیابی که به موجب آن یک برنامه یا یک موسسه آموزش عالی، به عنوان برنامه یا موسسه ای که دارای استانداردهای مناسب است، به رسمیت شناخته می شود.ارزیابی ( برنامه ها یا موسسه ها) فرآیند تعیین کیفیت آموزشی یک موسسه آموزش عالی و یا برنامه های آموزش عالی.ارزیابی مدارک و قابلیت ها ی فردی: تائید کتبی یا ارزیابی قابلیت ها و توانمندی های کسب شده توسط افراد در خارج از کشور ازطرف منبعی ذیصلاح.منبع ارزیابی ذیصلاح .ارگانی دولتی یا غیر دولتی که به طور رسمی به عنوان مسئول تصمیم گیری در مورد به رسمیت شناختن مدارک، قابلیت ها و توانمندی های کسب شده در خارج از کشور، انتخاب شده است.بخش های مختلف کشور عضوارگان های دولتی یا خصوصی در سطح ملی، استانی، فدرال یا منطقه ای که برای تصمیم گیری در خصوص به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت ها، ذیصلاح هستند.شرایط عمومی دسترسی به آموزش عالیشرایطی که باید در هر حالتی برای دسترسی به آموزش عالی عملی شوند و وجود داشته باشند.آموزش عالی:مقطعی از تحصیل به شکل آموزش یا پژوهش که پس از دوره متوسطه، انجام می شود و مسئولین کشور عضو، آن را متعلق به نظام آموزش عالی آن کشور می دانند.موسسه آموزش عالی:مکان و تشکیلاتی که در آن آموزش عالی ارائه می شود.برنامه آموزش عالی:برنامه ای تحصیلی که به تشخیص مسئولین مرتبط کشور عضو، متعلق به نظام آموزش عالی آن کشور است و تکمیل و به پایان رساندن آن به منزله کسب مدارک و قابلیت های آموزش عالی برای دانشجو است.گواهینامه و مدرک آموزش عالی:هرگونه درجه، مدرک و یا گواهی نامه ( تحصیلی) صادر شده از طرف یک موسسه آموزش عالی در تائید اتمام و تکمیل موفقیت آمیز یک برنامه آموزش عالی.واژه ای لاتین و در اینجا به معنی” با توجه به تفاوت های مربوط”.توضیح مترجم: این واژه در لغت به معنی” با تغییراتی”، ” کمابیش” یا ” به نسبت” است.)مهارت ها، مدارک و گواهینامه های غیر سنتی روشی برای کسب مدارک و قابلیت های آموزش عالی که لزوما از طریق شرایط عمومی آموزش عالی کسب نمی شود، مانند روش های نیمه وقت، روش های مختلط، برنامه هایی که به کسب مدرک منجر نمی شود و برنامه های پلکانی.دوره تحصیل هر جزئی از یک برنامه آموزش عالی که ارزیابی و مستند سازی شده باشد و با وجود اینکه خود یک برنامه کامل تحصیلی نیست، به تنهایی نمایانگر کسب دانش یا مهارتی چشمگیر باشد مدارک و قابلیت هایی که دسترسی به آموزش عالی را ممکن می سازند.ماده۱- کشورهای عضوی که مسئولین و سازمان های اصلی برای تصمیم گیری در خصوص به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک، و مدارج دارند، کنوانسیون برای آن ها لازم الاجرا شناخته شده و موظف می شوند اقداماتی را اتخاذ کنند تا از اجرای مفاد این کنوانسیون در قلمرو خود اطمینان حاصل نمایند. ۲-در کشورهای عضوی که صلاحیت تصمیم گیری در ارتباط با امور مرتبط با به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج به بخش های مختلف کشور ( بخش های دولتی یا خصوصی) واگذار می شود، باید توضیحی مختصر از ساختار یا شرایط قانونی را در مدارک تسلیمی خود، در زمان امضای کنوانسیون و یا به هنگام تسلیم سند تصویب، پذیرش، تائید یا الحاق و یا در هر زمانی پس از این مراحل، ارائه دهند. در چنین مواردی، مسئولین و ارگان های ذیصلاح در بخش های مختلف کشور عضو موظف به اخذ اقداماتی برای کسب اطمینان از اجرای مفاد کنوانسیون در قلمرو کشو عضو، می شوند۳- درکشورهایی که صلاحیت تصمیم گیری برای به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج به موسسه های آموزش عالی یا سایر ارگان های مرتبط واگذار می شود، موظف هستند که مطابق با ساختار یا شرایط قانونی خود، متن این کنوانسیون را در اختیار موسسه ها یا ارگان های تعیین شده قرار دهند و از هر اقدامی برای ترغیب و تشویق به استفاده مناسب از کنوانسیون و اجرای مفاد آن کوتاهی نکنند۴- مفاد بندهای ۱، ۲، و ۳ از این ماده و نیز تعهدات دولت ها بر اساس بندهای بعدی این کنوانسیون مطابق با شرایطشان برای همه کشورهای عضو قابل اجرا است، ماده ۲٫۲٫کشورهای عضو در زمان امضای کنوانسیون و یا هنگام تسلیم سند تصویب، پذیرش، تائید یا الحاق به آن و یا هر زمانی پس از این مراحل باید نسبت به اطلاع رسانی درمورد سند کنوانسیون به افراد و ارگان های ذیصلاح خود برای تصمیم گیری در رابطه با امور مرتبط با به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج، اقدام نمایند. ماده ۲٫۳٫پذیرش این کنوانسیون به معنی بی اهمیت شمردن و نادیده انگاشتن قوانین مربوط به ارزیابی و به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت های آموزش عالی که هریک از کشورهای عضو کنوانسیون بر مبنای پیمان نامه های موجود یا آنچه که در آینده به عضویت آن درخواهند آمد برای خود تدوین کرده اند، نمی باشد.بخش ۳: اصول پایه مرتبط با سنجش گواهینامه ها، مدارک و صلاحیت ها.ماده ۳٫۱٫۱-دانش آموختگانی که مدارک صادر شده توسط یکی از کشورهای عضو کنوانسیون را دارا می باشند، باید هنگام نیاز و هر زمان که درخواست کنند، امکان دسترسی به موقع به ارگان های مناسب ارزیابی را داشته باشند۲- به منظور تضمین دستیابی به این حق برای دارندگان مدارک کسب شده در هر یک از کشورهای عضو کنوانسیون، هریک از اعضاء باید امکانی فراهم کند تا ارزیابی ها با تاکید بر دانش و مهارت های کسب شده انجام شوند.ماده ۳٫۲٫لازم است کشورهای عضو از شفافیت، انسجام، قابل اطمینان بودن، عادلانه و به دور از تبعیض بودن روش ها و شاخص های به کار رفته در ارزیابی و به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت های آموزش عالی اطمینان حاصل نمایند.ماده ۳٫ ۳٫۱تصمیم گیری در مورد به رسمیت شناختن ( تحصیلات، مدارک و مدارج) باید بر مبنای اطلاعاتی مناسب در مورد مدارک و قابلیت هایی که قرار است مورد ارزیابی قرار بگیرند، انجام شود. ۲- در وهله اول، مسئولیت ارائه اطلاعات کافی به عهده فرد متقاضی است. فرد متقاضی باید این اطلاعات را درکمال صداقت و درستی به نهاد مسئول ارزیابی تقدیم کند. ۳- علیرغم مسئولیتی که به عهده فرد متقاضی است، موسسه های صادر کننده مدارک و مدارج ارائه شده برای ارزیابی نیز وظیفه دارند که به موجب درخواست متقاضی و در یک چارچوب زمانی معین، نسبت به ارائه اطلاعات مربوطه به متقاضی ( دارنده قابلیتی ویژه)، به موسسه ( ارزیابی کننده) و یا به مسئولین یا موسسه های واجد شرایط کشوری که عمل ارزیابی و به رسمیت شناسی در آن در حال انجام است، اقدام نمایند. ۴- کشورهای عضو باید به گونه ای مناسب، موسسه های وابسته به نظام آموزشی خود را مطلع کنند و آنان را تشویق نمایند که درخواست های منطقی برای ارائه اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی مدارک و قابلیت های کسب شده در آن موسسه ها را ( به شکلی درخور) پاسخ دهند. ۵- مسئولیت تشخیص اینکه تقاضای ارسالی و اجد شرایط لازم نمی باشد، برعهده نهاد ارزیابی کننده است.ماده۳٫۴٫هر کشور عضو باید به منظور تسهیل به رسمیت شناختن مدارک و توانمندی ها، دسترسی به اطلاعات کافی و شفاف در مورد نظام آموزشی اش را تضمین کند.
چرا نه به اعدام! رو به رشد است؟ (بخش۱)
در ماههای اخیر اعدام یک بار دیگر به یکی از مهمترین مسائل افکار عمومی در ایران بدل شد. پیش از آن که هشتگ #مهسا_امینی پربسامدترین موضوع در ...
-
بازداشت سعید مدنی، جامعهشناس برجسته و استاد دانشگاه در ساعات گذشته، بازتاب گسترده و انتقادات زیادی را در میان افکار عمومی به دنبال داشته ...
-
درپی انتشار توضیحات ویدئویی ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی در تبعید و زندانی سابق عقیدتی، در مورد «پروندهسازی» وزارت اطلاعات، شعبه دادیاری داد...
-
ویرایش در گزارش سال ۱۳۹۳ آمریکا دربارهٔ آزار اقلیتهای دینی در جهان، هشدار داد. گزارش سالانه این کشور دربارهٔ آزادیهای دینی، حاکی از آزا...
-
ارسال شده در بهمن ۳, ۱۳۹۹ by mahziarblack به گزارش رسانههای آلمانی، هنگام بازداشت اسداالله اسدی، دیپلمات سابق سفارت جمهوری اسلامی در ...
-
حامد اسماعلیون، دبیر و سخنگوی انجمن جانباختگان هواپیمای اوکراینی، در تجمع ایرانیان تورنتو کانادا در همبستگی با مردم آبادان و حمایت از اعت...
-
معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش از ممنوعیت تدریس دبیران مرد در تمامی دبیرستانهای دخترانه ایران خبر داد. محمدمهدی کاظمی، معاون آموز...
-
در ادامه سیاست سرکوب دستگاه قضایی جمهوری اسلامی علیه نوکیشان مسیحی، دادگاه تجدیدنظر استان گیلان احکام سنگین صادر شده برای ۳ نوکیش مسیحی را...
-
محمدعلی زم در "دومین" یادداشت درباره پسرش در اینستاگرام نوشت یکی از "شرکای واقعی" در اعدام روحالله زم، "شورایعالی ...
-
خبرگزاری هرانا – شش شهروند بهائی به نامهای شهناز ثابت، صدیقه اقدسی، بهروز فرزندی، قاسم معصومی، فرهام ثابت و فرزان معصومی، دوران محکومیت خ...
-
در ادامه خبرهای متناقض درباره نان و یارانهای شدن آن، وزیر اقتصاد رژیم گفت این طرح در چند استان اجرا میشود و یک نماینده مجلس رژیم هم گفت ...