۱۴۰۰ بهمن ۳, یکشنبه

نقش دین در شکل‌گیری هویت

 سخنران:سمانه بیرجندی

موضوع:  نقش دین در شکل‌گیری هویت

مکان: کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان

تاریخ :23ژانویه 2022

ماهنامه بشریت :246

صفحه :20

لینکهای انتشار

Audio- und Videobericht der Online-Sitzung :https://deutsch.bashariyat.org/?p=5604

http://azadegy.de/01.2022/23.01.2022.Adyan/4.Samaneh.Birjandi.mp3

https://www.youtube.com/watch?v=y3aCG3n8Q0g

  https://bashariyat.org/?p=28733 

https://bashariyat.org/?p=28528

هویت یعنى فرآیند ساخته شدن معنا بر پایه یک ویژگی فرهنگی که بر دیگر منابع برترى دارد. در ایران و خصوصاً پس از وقوع انقلاب اسلامى هویت ملى و حتى سایر جنبه‌هاى هویت فردى در هویت دینى ایرانیان ذوب گردیده و دین مهمترین عنصر هویت بخش شهروندان ایرانى گردید. این منوال در دهه دوم و سوم پس از انقلاب دچار تحول شد و اختلال و بحران‌هایى در هویت دینى ایرانیان به وقوع پیوست. پیوند عمیق هویت دینى و مناسبات سیاسى در ایران اسلامى که به صورت مختلف در دولت‌هاى پس از انقلاب دیده شد که مهمترین عاملى محسوب می‌شود که با داشتن همبستگی مستقیم وقوع اختلال و بحران در یکى را به دیگری سرایت می‌دهد. بشر جدید نسبت به انسانهاى سابق بحرانهاى بیشترى را شاهد است که این بحرانها از یک نگاه محصول عصر تجددند و به صورت مختلف همواره وجود داشته‌اند ولی به دلیل تسهیل ارتباطات و کثرت وسایل ارتباط جمعی امروزه افراد از مشکلات دیگران زودتر آگاه می‌شوند. در هر صورت یکى از مهمترین معابر مواجهه با بحران‌هاى فردى و اجتماعى بازگشت و اتکا به ستون محکم و قابل اعتماد معنویت ادیان توحیدى است. با این نگاه اهمیت ادیان و هویت دینى در سازندگی و بازسازى شخصیت فردى و اجتماعى انسانها در طول قرون و اعصار آشکار می‌گردد و ایرانیان نیز که سرنوشتشان چه قبل و چه بعد از اسلام با ادیان توحیدى گره خورده است، هویت دینى و توحیدى همواره بخشى از هویت اصیل ساکنین این مرز و بوم بوده و است. جنبش‌هاى اجتماعى مهم در ایران معاصر علاوه بر این که از نمادها و نشانه‌هاى مهم حضور دین در جامعه ایران محسوب می‌شوند به خودى خود دامنه تأثیرگذاری دین را نیز توسعه و تعمیق بخشیده‌اند و به عبارتى دین در این نهضتها جایگاه برجسته‌اى داشته و در توسعه و گسترش هویت دینى مؤثر بوده است؛ که مهمترین نقش در احیاى هویت مذهبى در ایران معاصر وقوع انقلاب اسلامى بوده است. انقلاب اسلامى علاوه بر اینکه خود نشانه‌اى از زنده بودن هویت دینى ایرانیان داشت موجب تقویت و انسجام هویت دینى در ایران شد. شعارها و تاکتیک‌هاى انتخاب شده در جریان انقلاب ماهیت مذهبى داشت و رهبرى و نمادهاى انقلابى، نقش مهم تکایا و مساجد و روحانیت همگی حاکى از اهمیت مذهب در انقلاب اسلامى بود. با پیروزی انقلاب اسلامى تغییرات بنیادى در زمینه کنترل نهادهاى مذهبى قانون و خانواده، مقررات و قوانین رایج در دستگاه قضایى و نظام آموزش به وجود آمد و دولت‌هاى پس از انقلاب به سرعت مذهب را به جامعه بازگردانند. پروژه اسلامى کردن جامعه نیز تغییرات چشمگیری در ساختار سیاسى، حقوقى و فرهنگی و تا حدى اقتصادى به وجود آورد. در کنار این کوشش وسیع براى هویت جویی و اسلامى کردن جامعه توفیق این دستگاه‌ها در تحقق هویت دینى جامعه مورد تردید قرار گرفت به نحوى که به گفته برخى از محققان مقبول‌ترین شکل حیات مذهبى از نظر افراد جامعه هیئت فردى شده آن است، این بدین معناست که افراد مادام که در ایمان و اعتقاد و باورهاى مذهبی‌شان پیوند خود رابا مذهب حفظ می‌کنند، مذهب در نگاه آنان مقوله‌اى فردى بوده که کارکرد اصلى آن ایجاد نوعى آرامش و اطمینان روحى در دنیاى پرتلاطم و زندگی پرشتاب است ونه وسیله‌اى براى همراهى با جمعى بزرگتر و یا متعهد کردن خود به مجموعه‌اى از تعلیمات ایدئولوژیک به منظور عمل جمعى. این اظهارات که حاصل مطالعات و تحقیقات است تأیید تجربى این مدعاست که با ورود بشر به دوران مدرنیته و با راسخ شدن مدرنیته در اذهان و نفوس ما دین فقط به شرطى پایدار می‌ماند که بتواند به ما آرامش، امید، شادابى، معناى زندگی و رضایت باطن را بدهد. لذا اگر دین بتواند این چیزها را بدهد قطعاً می‌ماند و اگر نتواند نمی‌ماند. بر این اساس در مورد نقش دولت‌هاى دینى پس از انقلاب در هویت مذهبى ایرانیان دو انگاره عمده وجود دارد: دیدگاهى که از بازگشت دین به عرصه حیات عمومى خبر می‌دهد و بر تقویت هویت مذهبى ایرانیان صحه می‌گذارد و دیدگاهى که بر نظریات سکولاریزاسیون و عرفى شدن دین در جامعه ایرانى اذعان دارد. لازم به ذکر است که متأسفانه پیرامون نقش هویتی دین در ایران خصوصاً زبان فارسى پژوهش قابل ملاحظه‌اى وجود ندارد و شاید به جرأت بتوان گفت که در خصوص حکومت و بحران هویت دینى در ایران مطالعه مستقلى صورت نگرفته و منابع و مراجع قابل توجه‌اى در این زمینه وجود ندارد. بر این اساس خلاء عمیقی در خصوص موضوعات مرتبط با هویت دینى در ایران محسوس است و بر محققان و صاحبنظران فرض است از این حوزه مطالعاتى با اهمیت غفلت ننمایند. هویت از تداوم و تمایز برمى‌خیزد. در واقع تمایز و تداوم دو جنبه اصلى و مکمل هویت هستند. به عبارتى هویت داشتن یعنى احساس تمایز، تداوم و استقلال شخصى داشتن است یا اینکه فرد احساس کند که همان است که بوده و دیگران نیستند. هویت پاسخى است به سؤال من کیستم؟ این پاسخ مجموعه‌اى از معانى است که چگونه بودن را در نقشه‌اى اجتماعى به فرد القاء می‌کند و یا وضعیتى است که به فرد بگوید او کیست و مجموعه‌اى از معانى را براى فرد تولید می‌کند که مرجع چیستی و کیستى او را تشکیل می‌دهد. این فهم هویتی منتزع از منابع معناساز مهمى چون دین، ملیت، نژاد، جنسیت وطبقه اجتماعى و تمایزات گروهى و قومى است. در این معنا هویت دینى به معناى تعلق و تعهد به جامعه دینى است. در واقع سطحى از دیندارى که با «ماى» جمعى یا همان اجتماع دینی مقارنت دارد. بر این اساس هویت دینی افراد از حیث رابطه‌اى که با دین برقرار می‌کند و اثرى که دین بر شخصیت آنان می‌گذارد قابل بررسى است. در کل اگر چه میان دیندارى و هویت دینى تفاوت وجود دارد به طورى که در بحث دیندارى موضوع دین و بازتاب آن بر رفتار و اعتقادات دینداران است و در بحث هویت دینى موضوع کنش کنشگران اجتماعى در مواجهه با دین است؛ با این حال میان این دو رابطه مستقیمى برقرار است. یکی از برجسته‌ترین اندیشمندان حوزه دین بر آن بود که هویت دینى به واسطه اجتماعات دینى شکل می‌پذیرد و حفظ می‌شود. با همه توضیحات ارائه شده باز هم باید اذعان نمود که موضوع هویت دینى داراى پیچیدگی‌ها و ابهام‌هاى خاص خود است. هویت دینی هم از منظر دین وهم از منظر مفهوم هویت داراى دیدگاه‌ها و تنوعات متعددى است که رسیدن به یک اجماع واحد از میان آنها کارى بس دشوار است. تعریف دین از جهت مفهومى حداقل با مفهوم دیگر خشکه مقدسى متفاوت است؛ انواع و اقسام دین بر اساس چهار ساحت باور، احساسات، خواسته‌ها و کنش‌هاى کردارى با ادیان متنوع می‌گردد؛ انواع و اقسام دیندارى چون درونگرا، برونگرا و غیره و بالاخره ملاکها و معیارهاى متعدد تشخیص دینداری چهار سنخ از موانع و مشکلات کالبد شکافى مفهوم دین وانواع دین و دیندارى و نیز هویت دینى است که اظهار نظر پیرامون دین و در مقیاسى بالاتر هویت دینى را تا چه حد دشوار می‌نماید. به عنوان مثال آنچه بیشترین تأثیر را در بحران هویتى ایرانیان ایفا کرده است. مورد آخر یعنى دگرگونی‌های اجتماعى سریع در ایران بوده است. به طورى که پس از انقلاب اسلامى ‎بر اثر تحولات سریع و زود هنگام در نهادها و ساختارهاى اجتماعى بسیارى از نقشها و تعاریف موجود در رژیم شاهنشاهى با چالش مواجه شد و دولت‌هاى انقلابى که در صدد باز تعریف آنها برآمدند ضمن مواجهه با مشکلات متعدد موفقیت مورد نظر را کسب ننمودند. اسلامى کردن دانشگاه‌ها یکى از موارد بارز و آشکار این چالش‌ها است. در یک جامعه وقتى تغییرات اجتماعی رخ می‌دهد نیازها و انتظارات جدیدى شکل می‌گیرد پدیده‌هاى اجتماعى مولود این نیازها و انتظاراتند. این پدیده جدید که به خودى خود آسیب به شمار نمی‌آید بلکه نوع مواجهه با آن می‌تواند به یک مسأله یا بحران اجتماعى تبدیل شود یا اینکه به سنت اجتماعى و تسهیل دهنده امنیت و توسعه در جامعه مبدل گردد. برخورد خصمانه و غیردوستانه و یا جاهلانه با پدیده جدید منجر به بحران و آشفتگی اجتماعى و مواجهه منطقى و آگاهانه با آن می‌تواند منجر به امنیت و توسعه اجتماعى گردد. تا اینجا دریافتیم که هویت یک امر ذاتى نیست بلکه یک سازه اکتسابى و حاصل کنشهاى اجتماعى است. این نکته بدان علت است که هویت در عین اینکه مفهومى اعتبارى و قراردادى است تقسیم و تخصیص موقعیتها و منابع را نیز در بر دارد. همانطور که قبلاً نیز بیان شد محیط اجتماعى و مناسبات قدرت نقشى اساسى در ساخته شدن هویت دارند. بدین لحاظ هویت با مقوله سیاست ییوند می‌خورد. لذا عرصه سیاست و حکومت در نمودهاى مختلف خود آنجا که نظام سیاسى را سامان می‌دهد وچه آنجا که آن را زیر سؤال می‌برد، چه آنجا که به تحکیم و اعمال قدرت می‌پردازد وچه آنجا که در مقابل قدرت مقاومت می‌کند با موضوع هویت همبستگی دارد. در یک جامعه، نظام سیاسی را نیروهاى اجتماعى (مانند احزاب) و ارزشهاى سیاسى که فرهنگ سیاسى حاکم بر جامعه را شکل می‌دهد محیط سیاسى آن جامعه را تحقق می‌بخشد. در ایران نیز که با وقوع انقلاب اسلامى فرهنگ سیاسى حاکم بر جامعه یک فرهنگ دینى و اسلامى گردید طبعاً هویت برخاسته از این فرهنگ را نیز به سمت دین سوق می‌دهد. توسعه‌نیافتگی و عقب‌ماندگی دولت‌ها: توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی دولت به ویژه دولت‌هاى دینى در ایجاد تعلق خاطر جمعى به ماى مسلمانان و اجتماع دینى بسیار مؤثر است. با اندوه و تأسف فراوان اغلب کشورها و دولت‌هاى مسلمان از توسعه و پیشرفت لازم در عرصه‌هاى علمى و اجتماعى بی‌بهره‌اند که این نکته خود در هویت دینى افراد آن جوامع تأثیرگذار است. این در حالى است که با همه تلاشهاى انجام شده در عرصه ملى و بین‌المللی میان دولت‌هاى مسلمان وابستگی کشورهاى اسلامى و مشکلات درونى و بیرونى این کشورها مانع از شکل گیری مفهومى به نام جهان اسلام شده است و به تبع آن شکل‌گیری هویت دینى مسلمانان رابا چالش‌هاى مواجه کرده است. اختلالات منابع هویت بخش: بازدهى و کارکرد مطلوب نظام سیاسی در سازگارى منابع هویت بخش با یکدیگر گره خورده است. چنانچه میان منابع هویت بخش همسویى و توازن برقرار نباشد در شکل‌گیری هویت به ویژه هویت دینى اختلالات وبحران‌هایى پدید خواهد آمد. ایجاد انسجام و هماهنگی میان منابع هویت بخش به حدى است که علاوه بر ارائه تصویرى روشن از هویت شهروند مسلمان ایرانى می‌بایست سپهر معرفتى مشترکى نیز براى نظام سیاسى ارائه کند. وقوع انقلاب اسلامى و تأکید بر آموزه‌هاى دینى در حوزه حیات عمومى موقعیت و جایگاه دین و نظام سیاسى ایران را دچار تحولات عمیقى کرد. بر این اساس از اوایل انقلاب نهادهایی چون انقلاب فرهنگی و شوراى عالى انقلاب فرهنگی تأسیس شده و کار خود را با جدیت آغاز نمود. با این حال در این تکاپو و در مواجهه با دین، سیاست، اجتماع مدرنیته لیبرالیسم و جهانی شدن تفسیرهاى متعدد و متنوعى بروز کرد که تفاوتها و فاصله‌هاى معرفتى اعضاى جامعه به ویژه قشر نخبگان فرهنگی به آن عمق بخشید. این فاصله‌ها و تفاوتها در بحران‌هاى هویت دینى افراد جامعه نقش آفرین بوده و خواهد بود. دولتى کردن دین و دین دولتى: دولتى کردن دین به جاى دینی کردن دولت مشکل و معضل بزرگی است که خیلى از دولت‌ها در مسیر و رویکرد دیندارانه خود مرتکب آن می‌شوند. در واقع هنگامی که دولت‌ها پا را از نقشهاى معین و مشخص خود فراتر می‌گذارند و در تمامى امور فردى و اجتماعى اعضاى جامعه دخل و تصرف و نظریه‌پردازى می‌کنند احتماًل بروز چنین خطایى افزایش می‌یابد. بدین ترتیب اختلال و آشفتگی در سایر نقشها و فعالیت‌هاى دولت به نقش هویت بخشى دینى افراد نیز سرایت کرده و آن را نیز دچار اختلال و بحران می‌کند. اختلالات رفتارى دولت‌ها: یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر هویت دینى افراد جامعه از سوى نظام سیاسى ضعف در کاربردى کردن آموزه‌هاى دینى در اداره أمور جامعه است که این ضعف با القاى ناکارآمدى دین در عرصه‌هاى مختلف زندگی هویت دینى جامعه را دچار بحران کرده و هویت جامعه ایرانى را دچار دو دسته‌گی نموده است به نحوى که عده‌اى در ساختار نظام سیاسى ایران بر کافى و مکفى بودن دین اسلام در اداره تمامى امور جامعه و عده‌اى دیگر بر جدایى حوزه دین و سیاست تأکید و إصرار دارند که این اختلال و آشفتگی در آفرینش هویت دینى به اعضاى جامعه دچار چالش شده و خواهد شد. دوگانگی رفتار و عملکرد مسئولان چالش‌هاى ناشى از فساد اجتماعى اقتصادى، اخلاقی و ادارى در ساختار نظام سیاسى چالش‌هاى ناشى از فاصله گرفتن مسئولان از مردم و دنیاطلبى و تجمل‌گرایی متولیان امور از دیگر مصادیق اختلال رفتارى دولت‌هاى دینى است. بر این اساس هنگامی که در جمهورى اسلامى دولت منبع ارزش‌هاى خود را مبتنى بر آموزه‌هاى دینى بنا نمود، چنانچه رفتارش دچار چالش شود، ارزش‌هاى دینى در بحران هویت که در دهه سوم انقلاب با شدت و حدت بیشترى مشاهده می‌شود نسبت عمیق‌ترى با ساختار سیاسى نظام جمهورى اسلامى ایران برقرار کرده است. عمق این نسبت به حدى است که على‌رغم سالهاى اولیه انقلاب که جوانان جان خود را نثار ارزش‌هاى دینى می‌کردند، جوانان دهه سوم انقلاب علاوه بر نپذیرفتن ارزشهاى دینى ساختار نظام سیاسى حاکم، در برابر آن مقاومت کرده و حتى نظام سیاسى را تا حد و مرز مخاطره بیش می‌برند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

چرا نه به اعدام! رو به رشد است؟ (بخش۱)

 در ماه‌های اخیر اعدام یک بار دیگر به یکی از مهم‌ترین مسائل افکار عمومی در ایران بدل شد. پیش از آن که هشتگ #مهسا_امینی پربسامدترین موضوع در ...