سمانه بیرجندی
مقاله با موضوع: کرونا،فقروبی مسئولیتی دولت
ماهنامه بشریت:شماره 239
صفحه: 32
وقتی کرونا آمد کمتر کسی فکر می کرد که خانوادههای زیادی به خاطر هزینههای درمان این بیماری به زیر خط فقر بروند اما، حالا آسیبهای اجتماعی کرونا بیشتر از خود بیماری شده است. نزدیک به ۲۰ ماه از شیوع بیماری کرونا در کشور میگذرد و هر روز که سپری میشود، بیشتر از قبل با آسیبهای این بیماری ناشناخته آشنا میشویم.کرونا حالا بیشتر از آنکه فقط یک ویروس بیماریزا باشد، یک عارضه اجتماعی است که آسیبهای آن روز به روز بیشتر نمایان میشود. در این بین، بیشترین آسیب و عارضه این بیماری، بروز فقر است. البته فقیر شدن خانوادههای درگیر کرونا، فقط شامل حال کشور و مردم ما نمیشود. بلکه این شکل از آسیب کرونا، تبدیل به معضل جهانی شده است.ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم و چه بسا با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، کرونا بر شدت فقر برخی از طبقات جامعه افزوده است.بررسیها و مطالعات میدانی نشان میدهد که طبقات آسیب پذیر جامعه که تا قبل از کرونا هم درگیر مشکلات اقتصادی بودهاند، با آمدن این ویروس، بیشتر در فقر فرو رفتهاند.نگاهی به دادههای اشتغال نشان میدهد که در حدود ۱۰۰ درصد از مشاغل از دست رفته در سال ۱۳۹۹ مشاغل غیر رسمی بودند که دهکهای پایین درآمدی در آن اشتغال دارند. همچنین از حدود ۱.۵ میلیون شغلی که در بهار ۱۳۹۹ از دست رفته، بیش از ۶۰۰ هزار شغل برای افراد دارای اشتغال ناقص بوده است.بررسی متغیرهای جریان بازار کار نشان میدهد که درصد بیشتری از مشاغل غیر رسمی نسبت به رسمی در سال ۱۳۹۹ بیکار شده یا بهطور کلی به جمعیت غیر فعال تبدیل شدهاند. از آنجا که سه دهک پایینی به طور متوسط شامل ۵۱ درصد شاغلان بخش غیر رسمی و سه دهک بالایی به طور متوسط شامل ۲۲ درصد شاغلان بخش غیر رسمی در سال ۹۸ بودهاند، در نتیجه حمایتهای کرونایی از شاغلان رسمی، پوشش کمتری در دهکهای پایین درآمدی دارد.برآوردها نشان میدهد که به طور متوسط در دوره زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ حدود ۳۳ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر چند بعدی قرار گرفتهاند و خط فقر از ۹۵۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۰ به ۱۰ میلیون تومان در سال ۱۳۹۹ رسیده است.قطعاً، عدد ۱۰ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰ افرایش یافته و میتواند به مرز ۱۱ میلیون تومان نیز رسیده باشد.این در حالی است که از اواخر سال ۹۸ و با آمدن کرونا، وضعیت معیشت اغلب خانوادههای طبقات متوسط و پایین جامعه، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. به طوری که از تأمین حداقلهای زندگی محروم شدهاند.یک بیمار کرونایی اگر خفیف مبتلا شده باشد، حداقل برای مدت ۲ هفته تا ۴ هفته نیاز به مراقبت و تغذیه دارد که هزینهای بالغ بر ۵۰۰ هزار تومان خواهد شد. حالا فرض بگیریم این وضعیت شامل حال خانوادهای ۴ نفره بشود و نیاز به ویزیت و دارو در منزل داشته باشند که در این صورت باید بیش از ۲ میلیون تومان هزینه کنند.حالا اگر یک یا دو نفر از افراد همین خانواده مبتلا شده باشند و نیاز به بیمارستان پیدا کنند، هزینه آنها به چند برابر میرسد.این در حالی است که اگر سرپرست خانواده حقوق بگیر نباشد، دچار مشکل شدیدتری خواهد شد. زیرا، اگر خودش مبتلا شود، باید قید کار و درآمد را برای یک مدت بزند و از جیب بخورد. این در صورتی است که پولی برای از جیب خوردن داشته باشد.نتایج به دست آمده در مطالعه حوزه فقر از سال ۸۰ تا ۹۸ نشان میدهد هزینه خانوار در طول این ۱۸ سال ۲۲ برابر شده است. در این دوره نرخ تورم به عنوان
عامل فزاینده فقر و کاهش قدرت خرید تا سال ۱۳۹۸ به ۴۱ درصد رسیده است. همچنین سرعت متوسط سالیانه خط فقر مطلق در کل کشور برابر با ۲۰ درصد بوده است و مقدار این شاخص در طول دوره مورد بررسی بیش از ۲۷ برابر شده است.شرایط کرونایی کشور باعث شده تا هزینه خانوار متأثر از آسیبهای این بیماری افزایش یابد و در نتیجه آن، شاهد رواج بیش از پیش مشاغلی همچون دستفروشی هستیم. البته آسیبهای کرونا در همین ختم نمیشود و بحران بیکاری در دوران کرونا چند برابر شده است. به طوری که خیلی از خانوادهها که سرپرست آنها قبل از کرونا هم شغل ثابت نداشته و جزو مشاغل روزمزد بوده است، با آمدن کرونا مجبور به خانه نشینی شده و در نتیجه، درگیر بحرانها و آسیبهای اقتصادی و اجتماعی کرونا شدهاند.این در حالی است که یارانههای معیشتی دولت، به اندازهای نیست که بتواند جوابگوی هزینههای یک زندگی حداقلی باشد و از همین رو، خانوادههای زیادی در این دوران، دچار بحران شدهاند. محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار در گفتگویی از راههایی سخن میگوید که اگر دولت آنها را طی کرده بود میشد تا حد زیادی از شدت طبقاتی بودن تلفات کرونا در راستای کاهش شمار قربانیان آن کاست؛ مسیری که دولت در عمل برعکس آن را طی کرد و باعث شد تا جامعه با موقعیت بغرنج کنونی روبرو شود.وی میگوید: دولت پیشگیری را جدی نگرفت و در عوض تا توانست بیش از اندازه روی ظرفیتش در بخش درمان حساب باز کرد.وی معتقد است فقر اقتصادی و مرگ و میر بر اثر کرونا رابطه مستقیمی با هم دارند و میافزاید: مادامی که عموم مردم دغدغه معاش نداشته باشند نمیتوان انتظار داشت که فاصله گذاریهای اجتماعی جدی گرفته شود. درست است که جریان داشتن زندگی عادی مسبب بالا رفتن تلفات بوده است، اما اگر عموم مردم تامین داشتند دیگر هرکس در هرجایی که بود میماند و تا عادی شدن شرایط صبر میکرد. کشورهایی مثل کانادا برای این در کاهش شیوع تلفات کرونا موفق عمل کردند، که به موقع مردمشان را تحت پوشش حمایتهای اجتماعی کافی قرار دادند درست برعکس آنچه که در ایران شاهدش بودیم و هستیم. در ایران هر روز یک کالا و خدمات یا به شدت نایاب است یا بیش از اندازه گران؛ در ماههای گذشته شمار زیادی از مردم کسب و کارشان مختل شده و تدابیر دولتی اتخاذ شده در حوزه مسئولیت اجتماعی تا به اینجا نتوانسته کمکی به بهبود شرایط کند. در ماههای اول شیوع کرونا که وضعیت استانهای درگیر با این بیماری به نوبت در مرحله قرمز شدن قرار میگرفت این نگرانی وجود داشت که با شیوع این بیماری در استانهای محروم و کمتر برخورداری نظیر سیستان و بلوچستان با تلفات بالایی روبرو خواهیم بود؛ به فاصله چند ماه از این پیش بینی که معلوم شد آمار مبتلایان به کرونا در سیستان و بلوچستان چندان هم بالا نیست نگرانی جدیدی جایگزین نگرانی قبلی شد و این بار گفته شد که پایین بودن تلفات در این استان کشور دلیلی ندارد الا ناتوانی اقتصادی اهالی این استان و گرانی هزینه تست کرونا.هرچند بالا بودن هزینههای تست کرونا نقشی پررنگ در پایین نگه داشتن آمار مبتلایان سیستان و بلوچستانی این بیماری دارد، اما در سایر نقاط کشور نیز آسمان تا حدود زیادی به همین رنگ است و بیشتر مردم در وضعیت اقتصادی کنونی ترجیج میدهند تا پولی را که باید بابت تست کرونا بپردازند را صرف هزینه ضروری دیگری کنند.دبیرکل خانه پرستار در این باره میگوید: از مردمی که ناچارند برای تامین هزینههای زندگی و گذران ارزانتر امورات روزمره خود ریسک ابتلا به کرونا را به جان بخرند نمیتوان توقع داشت که برای تست کرونا دست به جیب شوند. انجام هر نوبت تست همین حالا ۵۰۰ هزار تومانی قیمت دارد؛ پولی به اندازه یک ششم حداقل حقوقی که بیشتر مردم در نتیجه نوسانات اقتصادی ماههای گذشته به آن دسترسی ندارند.دولت هرقدر هم که مدعی باشد دسترسی عمومی به تستهای روزانه بیشتر شده است بازهم از نظر اقتصادی انجام این آزمایش که تحت پوشش هیچ نوع خدمات بیمهای هم نیست توجیه منطقی ندارد. طبیعی است که در این گرانی طور دیگری رفتار کنند و مثلا با احساس ناخوشی در احوال مزاجی خود به سبک دیگری زندگی روزانه خود را ادامه دهند؛ اگر از این آدمها بپرسید که چرا تست نمیدهید جواب روشنی به شما خواهند داد: مگر بیماری درمان هم دارد؟ بر فرض که دانستم مبتلا شدم چه کاری باید انجام دهم؟ تاحد ممکن مراقبت خواهم کرد و تنها زمانی به پزشک مراجعه خواهم کرد که دیگر حالم خیلی بد شده باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر