سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: کنوانسیون حفظ و ترویج مظاهر فرهنگی و مقایسه آن با قانون اساسی ایران (بخش دوم)
مکان: کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان
تاریخ :19 آکوست 2021
ماهنامه بشریت :236
https://bashariyat.org/?page_id=27622
صفحه :43
لینکهای انتشار
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5030
http://azadegy.de/08.2021/19.08.2021.Honar/3.samaneh.birjandi.mp3
https://bashariyat.org/?page_id=12674
Das Übereinkommen zur Erhaltung der Vielfalt kultureller Erscheinungsformen und ihr Vergleich mit der iranischen Verfassung Teil II.
ماده ۸. حمایت از بیانهای فرهنگی.۱-یک دولت عضو میتواند شرایط خاصی را که موجب می شود بیانهای فرهنگی کشورش در معرض نابودی یا تهدید جدی قرار بگیرد و یا به کمک فوری نیاز دارد مشخص کند، بدون آنکه این اقدام مغایر با مواد ۶ و ۵ کنوانسیون باشد. ۲-دولتهای عضو برای پاسداری از بیانهای فرهنگی در شرایط مورد اشاره در پاراگراف۱ میتوانند اقدامهای مناسب و منطبق با مفاد این کنوانسیون را اتخاذ کنند.۳-دولتهای عضو باید گزارشی از اقدامات انجام شده را برای مقابله با شرایط پیشآمده به کمیته بین دولتی موضوع ماده ۲۳ کنوانسیون ارائه کنند، کمیته میتواند توصیههای مناسب را ارائه دهد.ماده ۹-تبادل اطلاعات و شفافیت دولتهای عضو باید اقدامات زیر را انجام دهند:الف) ارائه گزارش سالانه به یونسکو حاوی اطلاعات لازم در مورد کارهایی که برای حفظ و ترویج بیانهای فرهنگی در سطح ملی و بینالمللی انجام شده است.ب) تعیین رابط برای تبادل اطلاعات مربوط به کنوانسیون.ج) تبادل اطلاعات در زمینه حفظ و گسترش تنوع بیانهای فرهنگی..ماده ۱۰. آموزش و آگاهی عمومی اعضا باید امور زیر را انجام دهند:الف) تشویق و ترویج شناخت اهمیت حفظ و گسترش تنوع بیانهای فرهنگی از طریق آموزش و برنامههای آگاهسازی عمومی.ب) همکاری با یکدیگر و با سازمانهای بینالمللی و منطقهای برای تحقق مفاد این ماده.ج) تشویق خلاقیت و تقویت ظرفیتهای تولید با اجرای برنامههای آموزشی و مبادلاتی. این برنامهها باید به گونهای اجرا شوند که تأثیر منفی بر اشکال سنتی تولید نداشته باشند.ماده ۱۱. مشارکت جامعه مدنیدولتهای عضو بر نقش اساسی جامعه مدنی درحمایت و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی اذعان دارند، و باید جامعه مدنی را به مشارکت فعال در اقدامات مربوط به تحقق هدف های این کنوانسیون تشویق کنند.ماده ۱۲. ترویج همکاری بینالمللی دولتهای عضو با توجه به شرایط مندرج درمواد ۸ و ۱۷ باید سعی کنند همکاریهای دوجانبه، منطقهای و بینالمللی خود را صرف ایجاد شرایطی کنند که به گسترش تنوع بیانهای فرهنگی به ویژه درعرصههای زیر بینجامد:الف) تسهیل گفتگو میان دولتهای عضودرزمینه سیاستهای فرهنگی؛ب) تواناکردن ظرفیتهای مدیریتی و راهبردی نهادهای فرهنگی عمومی در بخش دولتی از طریق مبادلات بینالمللی فرهنگی و کارشناسی و در میان نهادن بهترین رویهها؛ج) تقویت مشارکت با جامعه مدنی، سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی و همکاری بین آنها در زمینه ترویج و گسترش تنوع بیانهای فرهنگی؛د) ترویج استفاده از فناوریهای نوین، تشویق مشارکت در بهبود تبادل اطلاعات و تفاهم فرهنگی و تقویت گوناگونی بیانهای فرهنگی؛هـ) تشویق به انعقاد موافقتنامههای مشترک تولید و توزیع.ماده ۱۳. تلفیق فرهنگ با توسعه پایداردولتهای عضو به منظور ایجاد شرایط مناسب برای توسعه پایدار باید سعی کنند تا فرهنگ را در سیاستهای توسعه خود در کلیه سطوح وارد کنند و از این طریق به توانمندسازی جنبههای مربوط به حفظ و حمایت از تنوع بیانهای فرهنگی بپردازند.ماده ۱۴. همکاری برای توسعه دولتهای عضو تلاش خواهند کرد با حمایت از همکاری در زمینه توسعه پایدار و فقرزدایی – به ویژه در ارتباط با نیازهای خاص کشورهای در حال توسعه- ظهور بخش فرهنگی پویا را از طرق زیر تقویت کنند:۱-بالابردن توان صنایع فرهنگی در کشورهای در حال توسعه از طریق:الف) ایجاد و توانمندکردن ظرفیتهای تولید و توزیع فرهنگی در کشورهای در حال توسعه؛ب) تسهیل دسترسی گستردهتر فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی به بازار جهانی و شبکه بینالمللی توزیع؛ج) ایجاد بازارهای محلی و منطقهای کارآمد) اتخاذ شیوههای مناسب در کشورهای توسعه یافته برای تسهیل ورود (حضور) فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی کشورهای در حال توسعه به قلمرو آنها؛هـ) حمایت از کار خلاق و تسهیل رفت و آمد و جابهجایی هنرمندان کشورهای در حال توسعه تا حد امکان؛و) تشویق همکاری مناسب بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در زمینههای مختلف از جمله در زمینه موسیقی و فیلم؛۲-ظرفیتسازی از طریق تبادل اطلاعات، تجربهها و تخصصها، تربیت نیروهای انسانی کشورهای در حال توسعه در بخشهای دولتی و خصوصی به ویژه ظرفیتهای مدیریتی و راهبردی، تدوین و اجرای سیاستها، ترویج و گسترش بیانهای فرهنگی، توسعه مؤسسات کوچک، متوسط، استفاده از فناوریها و همچنین توسعه و انتقال مهارتها.۳-انتقال دانش و مهارت با بهکارگیری شیوههای تشویقی مناسب، بهخصوص در زمینه مؤسسات و صنایع فرهنگی. حمایت مالی از طریق:الف) تأسیس صندوق بینالمللی تنوع فرهنگی به موجب ماده ۱۸.ب) پیشبینی کمک رسمی به توسعه در صورت لزوم از جمله کمکهای فنی به منظور تشویق و حمایت خلاقیت.ج) دیگر اشکال کمک مالی، مانند اعطای وام با بهره پایین، کمکهای بلاعوض و دیگر سازوکارهای مالی.ماده ۱۵.روشهای همکاریدولتهای عضو باید مشارکت میان بخشهای عمومی، خصوصی و سازمانهای غیرانتفاعی را به منظور همکاری با کشورهای در حال توسعه برای بهبود ظرفیتهای آنها در حفظ و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی، تشویق کنند. این مشارکت ابتکاری باید برحسب نیازهای عملی کشورهای در حال توسعه، بر توسعه بیشتر زیربنای اقتصادی، منابع انسانی، سیاستها و همینطور تبادل فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی تأکید کند.ماده ۱۶. اولویت برای کشورهای در حال توسعهکشورهای پیشرفته باید با اتخاذ چارچوبهای حقوقی و اداری لازم و در نظر گرفتن مزایای ویژه برای هنرمندان، متخصصان و کارگزاران فرهنگی و کالاها و خدمات فرهنگی کشورهای در حال توسعه به سهولت مبادلات فرهنگی کمک کنند.ماده ۱۷. همکاری بینالمللی برای احیای بیانهای فرهنگی در معرض خطردولتهای عضو طبق شرایط مندرج در ماده ۱۸ کنوانسیون باید به یکدیگر و به خصوص به کشورهای در حال توسعه یاری رسانند. با انقلاب نظامی دینسالار پا گرفت که خواهان اسلامیسازی تمام عرصههای زندگی و به ویژه ریشهکن کردن “فرهنگ غیردینی” بود. نظام برآمده از انقلاب تمام دستاوردهای فرهنگی جامعه در صد سال گذشته، از مشروطه به این سو را هدف گرفت.فرهنگ در خدمت صنعت دین در ایران امروز به راحتی میتوان از صنعت دین یاد کرد. تمامی نهادها و مسئولان حکومتی میکوشند به هر چیزی رنگ دینی بزنند، تا به نام “امر به معروف” هر امر ناروایی را بر جامعه تحمیل کنند و به نام “نهی از منکر” از خواستههای برحق جامعه جلوگیری کنند.زمامداران نظام را “حکومت امام زمان” میخوانند و خود را نمایندگان خداوند بر زمین میدانند؛ در برابر نیازها و خواستههای واقعی مردم، آنها را به جستجوی بهروزی و نیکبختی در جهان باقی حواله میدهند. بدین سان تبلیغ عقاید خرافی و باورهای جاهلانه به نخستین رسالت حکومت اسلامی تبدیل شد و جای اصل مشروعیت و قانونمداری را گرفت.رژیم به تأسیس کتابخانه و آموزشگاه و بنیادهای فرهنگی، که آنها را پایگاه فرهنگ سکولار میداند، تمایلی ندارد، اما در عوض هر روز در گوشهای مسجد و تکیه و عبادتگاه و حسینیه تأسیس میکند و برای امامزادههای قلابی و ناشناس گنبد و بارگاه میسازد. بنیادهای هنری پیشرو و هنرمندان مستقل در بودجه عمومی سهمی ناچیز دارند و در عوض بودجههای هنگفت نصیب نهادهای دینی ریز و درشتی میشود که به ترویج جهل و خرافه مشغول هستند و ملایان و مداحانی که حقوقهای کلان میگیرند تا دستههای عزاداری و نوحهخوانی راه بیندازند.سانسور آشکار و بیدریغ:رژیم اسلامی از بنیاد روشنفکران و کارشناسان و تحصیلکردگان را عوامل هجوم فرهنگی غرب میدانست و به آنها بدگمان بود. به ویژه نویسندگان و شاعران مستقل که از دیرباز به سنت انتقادی نیرومندی تکیه داشتند، زیر فشاری بیسابقه قرار گرفتند. نظارت و سانسور با ابعادی گسترده به کار افتاد. خلاقیت ادبی و کار مستقل هنری در رسانهها تقریبا غیرممکن شد.کمترین انحراف از مبانی اعتقادی نظام، خشم و نفرت کارگزاران فرهنگی را برمیانگیخت. سانسور حتی به میراث ادبی گذشته ایران رحم نمیکرد: برخی از رباعیات عمر خیام، طنزهای عبید زاکانی، شعرهای ایرج میرزا، نوشتههای صادق هدایت، ذبیح بهروز، فروغ فرخزاد و بسیاری دیگر از ادیبان ایرانی ممنوع شناخته شد.کانون نویسندگان ایران” از مهمترین نهادهای فرهنگی کشور بود که از سالیان دور برای آزادی نشر و بیان مبارزه کرده و در زمینهسازی انقلاب نقشی برجسته ایفا نموده بود. چند روزی پس از پیروزی انقلاب در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ جمعی از نویسندگان با رهبر انقلاب دیدار کردند. خمینی در پاسخ به نویسندگانی که ضمانتهایی برای آزادی خلق و بیان و نشر میخواستند، در انتقاد از وضعیت گذشته به آنها گفت: «قلم شما را شکسته بودند، اما حالا آزاد هستید» و از آنها خواست که “در راه حفظ اسلام و وحدت مسلمین” تلاش کنند.از این ماجرا چند ماهی بیش نگذشته بود، که او در ۲۶ مرداد ۱۳۵۸، خطاب به هواداران خود فریاد برداشت: «بشکنید این قلمها را!» اوباش حزباللهی به مراکز نهادهای فرهنگی و بنیادهای هنری حمله کردند و کتابفروشیهای زیادی را به آتش کشیدند و سرانجام به دفتر”کانون نویسندگان” یورش بردند و به فعالیت مجاز و علنی آن خاتمه دادند. نویسندگان بیشماری ایران را ترک کردند و آنها که بیکاری و وحشت روزمره را به جان خریدند و در ایران ماندند، دستخوش هزاران گرفتاری و بلا شدند. نامدارترین شاعران و نویسندگان ایران از قبیل احمد محمود، هوشنگ گلشیری، محمود دولتآبادی، غلامحسین ساعدی، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو ناچار شدند یا از خیر نشر کارهای خود بگذرند یا کارهای خود را در خارج منتشر کنند.رفتاری که رهبر انقلاب با سلمان رشدی انجام داد تنها موردی نمونهوار از عملکرد فرهنگی نظام است. خمینی با فتوایی عجیب در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ نویسنده بریتانیایی – هندی را مهدورالدم شناخت. این حکم خوشبختانه اجرا نشد، اگرچه تنیچند به جرم کمک به ترجمه یا نشر رمان “آیات شیطانی” جان خود را از دست دادند. اما اگر حکم خمینی خارج از ایران قابل اجرا نبود، گردن نویسنده ایرانی همواره زیر تیغ حکومت قرار داشت؛ اکبر سعیدی سیرجانی یکی از آنها بود. عوامل رژیم به ویژه به سکس و زندگی جنسی انسان حساسیتی شدید دارند. هر نقش، سخن یا واژهمربوط به زندگی سکسی باید نابود میشد. آنها با همین برداشت بیمارگون کتابخانههای عمومی و دانشگاهی را “پاکسازی” کردند، مثلا به خاطر تصویر زنی برهنه در آلبوم نقاشیهای فرانسیسکو گویا یا نگاره و پیکره مردی برهنه در کتابی مربوط به هنر میکل آنژ، یا برگ مربوطه از کتاب کنده شد و یا به سادگی با خط خطی کردن آن نقش را ناپدید کردند.تخریب نظام آموزشی:آسیبهای سیاست فرهنگی رژیم به ویژه در دستگاه آموزش و پرورش آشکار میشود که با حدود۱۲میلیون دانش آموز بزرگترین نهاد فرهنگی کشور به شمارمیرود. جمهوری اسلامی، مانند همه رژیم های تامگرا یا تمامت خواه، به نظام آموزشی و تربیت نسل آینده توجهی ویژه دارد. زمامداران وظیفه اصلی این نهاد را نه رشد ذهنی و پیشرفت معنوی دانشآموزان بلکه تربیت آنها با مبانی اعتقادی رژیم دانستند. هدف نظام آموزشی، پرورش شهروندانی خردمند و آزادمنش برای جامعه فردا نیست، بلکه تربیت کودکان با باورهای تعصب آلودی ست که از آنها بندگانی فرمانبردار برای نظام بسازد.در سالهای پس از انقلاب کار تدوین و تألیف کتابهای درسی، به ویژه در رشتههایی مانند معلومات عمومی و ادبیات و تاریخ، به افراد سرسپرده واگذار شد تا آنها را با مطالب موهوم و خرافی بیانبارند. اما این ترفندها نتیجه دلخواه را به بار نیاورد: شاگردان به زودی دریافتند که برای نمره گرفتن در مدرسه باید کتاب درسی را یاد بگیرند، اما برای دستیابی به دانش راستین و فرهنگ واقعی باید به منابعی خارج از مدرسه مراجعه کنند؛ نه به کتابهای درسی اعتماد کنند و نه به کتابخانههای مدارس که به جای آثار مفید و ارزشمند با کتابهای انباشته از دروغ و خرافه پر شدهاند.تمام شواهد گواهی میدهند که تلاش رژیم در این عرصه با شکست سختی روبرو شده است. حاکمانی که آرزوی تصرف تمام عرصههای زندگی را داشتند، از میدان فرهنگ مدرن و بالنده یکسره طرد شدهاند، و امروز باید با حسرت و اندوه شاهد باشند که شاعرانی “منحرف” مانند فروغ و سپهری و شاملو و اخوان محبوبترین چهرههای فرهنگی درنزد جوانان ایرانی هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر