۱۴۰۰ مرداد ۲۱, پنجشنبه

دموکراسی و مسئله ملتها (بخش دوم)

 سمانه بیرجندی

مقاله:دموکراسی و مسئله ملتها.(بخش دوم)

ماهنامه بشریت:شماره 236

صفحه : 65

https://bashariyat.org/?page_id=27622

رئيس جمهور كشور از ميان روساى جمهور جمهوريهاى محلى در يك انتخابات سراسرى ميتواند تعئين بشود و اعضاى هيئت دولت خود را مطابق شرايطى كه در قانون اساسى مى آيد, از ميان اعضاى دولتهاى محلى برگزيند. جزئيات اينگونه مسائل ميتواند در پارلمان مركزى كه محل شوراى پارلمانهاى محلى است مورد گفتگو و توافق قرار بگيرد و به عنوان راهكار تشگيل دولت براى مدت معين و محدودى تصويب شود. قوه قضائيه مركز به تخلفات احتمالى دولتهاى محلى از چهار چوب قانون اساسى رسيدگى و مطابق قوانين مصوب پارلمان مركزى در خصوص آنها حكم خواهد كرد. اين به باور نگارنده كلى ترين دورنمائى است كه از روابط سياسى و حقوقى ميان ملتهاى جزو, براى تشگيل ملت كل ميتوان در نظر داشت. طبيعى است كه اجراى اين طرح كلى در عمل در كشور ما با مشگلات عديده اى مواجه است. شرط اول ورود به مسئله حكومتهاى محلى دموكرات كه حكومت مركزى از آنها ناشى خواهد شد, اين است كه احزاب محلى كه در رقابتهاى سياسى شركت خواهند كرد خود آشنا به اصول دموكراسى و معتقد و پايبند به آن باشند. و اين احساس مسئوليت را داشته باشند كه حفظ نظام سياسى_ اجتماعى با محتواى دولتها و ملتهاى متعدد كه در اينجا با نام پلى نيشن از آن ياد ميكنم, را بر منافع حزبى سياسى و محلى خود اولويت بدهند وگرنه پلى نيشن ميتواند دستخوش آشوبها و كشمكشهاى جدى قرار بگيرد. طبيعى است كه عقب ماندگى امر توسعه در اغلب مناطق محلى و غالبيت نظام اقتصاد سنتى فضاى رشد مناسبى براى نيروهاى غير دموكراتيك فراهم ميكند. و كسانيكه در شرايط دموكراسى امكان ادامه حيات اقتصادى و سياسى به سياق سابق را ندارند لاجرم در كار تاسيس جمهوريهاى دموكراتيك در اين مناطق كار شكنى خواهند كرد و كوشش خواهند نمود به نوعى سيستم سياسى سنتى و پيشامدرن بر اين مناطق همچنان حكم براند و با اولويت دادن به مسئله فرهنگى در قبال مسئله دموكراسى, دموكراسى را به نوعى تعطيل و يا آنرا نقض نمايند. بمنظور گريز از چنين شرايطى قبل از تشگيل اين دولتهاى محلى, احزاب محلى مربوط به اين ملتها خود بايد دموكراتيزه بشوند و وجهه دموكراتيك در ميان ملت خود كسب كنند تا در رقابتهاى سياسى بتوانند بر رقباى غير دموكرايك خود برترى داشته باشند. نگرانى عمده اى كه وجود دارد اين است كه جريانات داراى پايگاه سنتى با تحريك احساسات قومى و نه ملى, و فرهنگى و نه سياسى_دموكراتيك ملتهايشان بتوانند امر تاسيس پلى نيشن را به طرف نظامهاى سياسى غير دموكراتيك سوق بدهند و باعث درگيريها و احتمالا جنگهاى داخلى تجزيه طلبانه بشوند. نهايتا باور من بر اين است كه همانطور كه نميتوان بدون جايگاه گسترده احزاب سياسى دموكرات,  يك جامعه كلى را دموكراتيزه كرد, بدون گستردگى پايگاه احزاب محلى دموكرات هم نميتوان دولتهاى محلى دموكرات را تشگيل داد. لذا من ضمن اينكه از تشگيل دولتهاى محلى با اختيارات محلى گسترده حمايت ميكنم و اينها را نه دست نشانده دولت مركزى, بلكه تشگيل دهنده دولت مركزى هم ميدانم, اما ابزار تحقق اين هدف را يعنى كسب پايگاه گسترده در ميان مردم را از طريق احزاب دموكرات مقدمه آن ميدانم.اما در شرايط ايران امروز چگونگى دستيافت به موقعيت پلى نيشن جز از طريق براندازى و سرنگونى نظام جمهورى اسلامى به دست نيروهاى دموكرات ممكن نيست. ولى چگونه؟ براى اينكار دو راه حل قابل تصور است. يكى از اين راهها عبارت از اين است كه احزاب دموكرات محلى از طريق هماهنگى ميان محل خود و ساير مناطق ملى همزمان مردم را به براندازى دستگاه دولتى فرا بخوانند و به اين ترتيب يك حركت براندازى سرتاسرى به رهبرى احزاب دموكرات در سرتاسر كشور شكل بگيرد كه نهايتا منجر به سقوط حاكميت ديكتاتورى_ استبدادى موجود بشود. و سپس هر منطقه ملى اقدام به تشگيل دولت محلى نموده و اداره منطقه را بر عهده داشته باشد. اين مقوله

گرچه ظاهرا ساده و شدنى به نظر ميرسد اما خود اساسا روشى ناتمام است و تنها به عنوان بخشى از پروژه كلى تاسيس پلى نيشن بايد به كار گرفته شود. چرا كه اين روش اگر به عنوان راهكار براندازى مورد توجه واقع بشود اساسا روشى پاسخگو است ولى اگر به عنوان راهكار تاسيس پلى نيشن مورد توجه قرار بگيرد روشى است ناقص كه به خلا رهبرى مركزىدر موقعيت سياسى دوران سرنگونى و پس از آن پاسخ نميدهد. بديهى است كه اولين مسئله اى كه بلا فاصله بعداز سرنگونى پيشاروى دولتهاى محلى سر بلند خواهد كرد تعيين مرزهاى ملى و قلمروهاى سياسى خواهد بود. و از آنجائيكه ادعاهاى ارضى متناقضى ميان گروههاى سياسى مربوط به ملتهاى مختلف وجود دارد لذا بر سر تعيين اين مرزهاى محلى جنگهاى محلى هم سر بلند خواهند كرد. كما اينكه ما نمونه قاراباغ را ميان ارمنستان و آذربايجان داشتيم. و در پروسه اين  جنگها نيروهاى دموكرات تضعيف و به بهانه شرايط جنگى ناسيوناليستهاى افراطى و سنت گرايان از طريق تهييج احساسات ملى بر موج سياستگذارى در مناطق مختلف سوار خواهند شد و سراسر كشور در موجى از آشوبها فرو خواهد رفت كه ضايعات انسانى و مالى و روحى ناشى از آن به سادگى قابل جبران نخواهد بود و عواقب خود را بصورت خصومتهاى پايدار بر روابط ملتها تحميل خواهد كرد و همين يك مسئله كافيست تا تشگيل دولت مركزى و تاسيس پلى نيشن با مخاطرات جدى مواجه شود. يعنى به زبان  ديگر ما از چاله بيرون خواهيم آمد و در چاهى فرو خواهيم رفت كه عميقتر از آنى خواهد بود كه هم اكنون با آن مواجهيم. ولى اگر براندازى جمهورى اسلامى را به عنوان بخشى از پروژه كلى پلى نيشن در نظر بگيريم و تاسيس جمهوريهاى متحد با حكومتهاى محلى و تاسيس حكومت مركزى و پارلمان مركزى به عنوان نهاد شوراهاى مشورتى اداره روابط ميان جمهوريها و روابط خارجى كل پلى نيشن را اصل قرار بدهيم آنگاه وظايف مهمترى بر عهده ما قرار ميگيرد كه در آن بايد از نتايج به وسايل حركت كرد و نه بلعكس. اجازه بدهيد اين را قدرى بيشتر توضيح بدهم. در ايجاد يك پلى نيشن دموراتيك , نتيجه حركت سيلسى در شرايط براندازى سياسى متوقف نميشود. بلكه مسئله سازندگى , يعنى ايجاد شرايط سياسى جديد كه همان وضعيت پلى نيشن دموكراتيك باشد بايد به عنوان نتيجه حركت براندازانه مورد توجه قرار گيرد و در هر قدم و در هر اقدامى به عنوان هدف استراتژيك, كاربرد ابزارها در راستاى تحقق آن صورت گيرد. به زبان ساده تر براندازى حاكميت ديكتاتورى_ استبدادى بخشى از پروژه كلى ايجاد پلى نيشن است كه نحوه ساخت آن تعيين كننده ابزارهاى سازندگى است. يعنى اگر شما بخواهيد يك پلى نيشن دموكراتيك بسازيد, آنهم در شرايط كنونى كه در ايران باآن مواجه هستيم، به چند مورد بايد توجه كنيد. اول اينكه ساخت پلى نيشن كار نيروهاى سياسى دموكرات نيرومندى است كه در ميان مردم خود پايگاه گسترده اى داشته باشند.بدون وجود اين نيروها و يا در شرايط ضعف و پراكندگى اين نيروها, نيروهاى سنتگرا قدرت را از دست آنها خارج خواهند كرد. لذا نيروهاى دموكرات , يعنى احزاب و جريانات سياسى دموكرات بايد بدون  فوت وقت باهم ائتلاف نموده و به نيروى عمده سياسى در منطقه خود تبديل شوند. دوم اينكه اين ائتلافهاى عمده منطقه اى در يك ائتلاف فرا منطقه اى با ائتلافهاى مناطق ديگر قرار بگيرند. يعنى يك ائتلاف سراسرى ميان دموكراتهاى محلى پديد بيايد. سوم اينكه نمايندگان ائتلاف سراسرى به عنوان دولت موقت مركزى آينده اتتخاب و پارلمان موقت, قبل از سقوط حاكميت جمهورى اسلامى, مسئله مرزهاى ملى جمهوريها را مورد بر رسى قرار دهد و با تنظيم يك نقشه تفكيكى مورد توافق, اين خطوط مرزى را معين كند. همينطور پارلمان موقت موظف خواهد بود شرح وظايف دولت موقت مركزى را تا مرحله برگزارى انتخابات محلى براى تشگيل دولتهاى محلى و نحوه تشگيل دولت مركزى و پارلمان مركزى  ازنمايندگان دولتها و پارلمانهاى محلى تعيين و تصويب بكند. مسائل دقيقتر در اين رابطه ميتواند در پارلمان موقت پلى نيشن ميان دموكراتها به بحث گذاشته شود, كه پرداختن به آن از شرح اين مقاله خارج است و از جمله وظايف پارلمان موقت ميباشد. لپ مطلب اينكه بايد كوشش بشود كه همه موارد مربوط به تاسيس اوليه پلى نيشن قبل از سقوط حاكميت گفتگو و حل و فصل شده باشند تا حدالمقدور از آشوبهاى بعد از سقوط حاكميت اجتناب بشود. وقتى اين توافقها به عمل آمد آنگاه هر جريان سياسى محلى وظايف خود را براساس مصوبات پارلمان موقت كه قبلا بر سر آنها توافق حاصل شده است ميداند و در آن راستا اقدام خواهد نمود.اين طرح كلى آن پروژه اى است كه به باور نگارنده هم ميتواند دموكراسى را به كشور ما ارائه دهد وهم در اين راستا حقوق ملتهاى ايرنى را استيفا كند و هم مانع هرج و مرج و آشوب وجنگهاى داخلى بشود و هم يك نظام سياسى پايدار را در يك وضعيت پلى نيشن تضمين نمايد. طبيعى است كه رسيدن به اين شرايط بسادگى ممكن نيست. از يكسو تنگ نظرى نيروهاى سياسى و از سوى ديگر طرفندها و فعاليتهاى جمهورى اسلامى براى به شكست كشاندن طرح پلى نيشن و از سوى سوم پايگاه قدرتمند نيروهاى سنتى كه بجاى اهرم دموكراسى بر اهرمهاى فرهنگ سنتى تكيه و تاكيد ميكنند موانع جدى بر سر راه دستيابى به نظام سياسى دموكراتيك است. اما به هر حال اين به معناى اين نيست كه نيروهاى دموكرات در مبارزه براى دستيابى به يك پلى نيشن دموكراتيك هيچ شانسى نداشته باشند. بلكه بعكس من معتقدم كه در هيچ مقطع تاريخى به اندازه امروز دموكراتهاى ايرانى اينهمه روى شانس نبوده اند. هم شرايط ملى و هم شرايط فراملى و هم شرايط بين المللى و منطقه اى به كمك آنها آمده است و هم اينكه ملتها كمابيش باگفتمان دموكراسى آشنا شده اند و نسبت به آن تمايل مناسبى از خود نشان ميدهند. لذا بقيه كار به همت احزاب و جريانات و گروههاى سياسى دموكرات بستگى دارد كه بتوانند با هم به گفتگو بنشينند و زمينه ائتلافهاى محلى را فراهم آورند و سپس با تشگيل كميته هاى مودت با ائتلافهاى ديگر در مناطق محلى ديگر ارتباط برقرار كنند و همانطور كه رفت زمينه هاى تشگيل يك دولت مركزى موقت و يك پارلمان مركزى موقت را فراهم آورند و كار براندازى نظام و تاسيس پلى نيشن را پيش ببرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توماج صالحی هنرمند معترض به اعدام محکوم شد

توماج صالحی، هنرمند معترضی که که در جریان جنبش ژن ژیان ئازادی بازداشت شده بود، توسط شعبه یکم دادگاه انقلاب اصفهان به اتهام “افساد فی‌الارض” ...