سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: کنوانسیون حفظ و ترویج مظاهر فرهنگی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
مکان: کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان
تاریخ :15 جولای 2021
ماهنامه بشریت :235
https://bashariyat.org/?page_id=27362
صفحه :33
لینکهای انتشار
https://english.bashariyat.org/?p=9161
https://bashariyat.org/?p=27306
http://azadegy.de/07.2021/15.07.2021.Honar/3.samaneh.birgandi.mp3
Das Übereinkommen zur Erhaltung der Vielfalt kultureller Erscheinungsformen und ihr Vergleich mit der iranischen Verfassung
این کنوانسیون درکنفرانس عمومی سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در سیوسومین اجلاس خود در 20- اکتبر ۲۰۰۵ ادر پاریس تصویب شد که مشتمل بر 21 مقدمه و 34 ماده میباشد.1 با تأکید بر اینکه تنوع فرهنگی ویژگی متمایز جامعه بشری است؛ 2. با آگاهی از اینکه تنوع فرهنگی میراث مشترک انسانهاست و برای حفظ منافع عمومی باید به آن احترام گذاشت؛.3 با آگاهی از اینکه تنوع فرهنگی با ایجاد دنیایی غنی و متنوع دامنه گزینشها را گسترش میدهد و ظرفیتهای انسانی و ارزشها را تقویت میکند و به همین دلیل سرچشمه توسعه پایدار اجتماعات مردمان و ملتهاست؛..4 با یادآوری اینکه تنوع فرهنگی که در بستر دموکراسی، تحمل آرا، عدالت اجتماعی و احترام متقابل بین مردمان و فرهنگها شکوفا میشود، برای صلح و امنیت در سطح محلی، ملی و بینالمللی ضروری است؛5. با پذیرش اهمیت تنوع فرهنگی در تحقق کامل مواد اعلامیه حقوق بشر و آزادیهای اساسی مندرج در آن و دیگر اسناد شناخته شده جهانی؛6. با تأکید بر ضرورت گنجاندن فرهنگ در سیاستهای ملی و بینالمللی توسعه و همکاریهای بینالمللی توسعه به عنوان یک عنصر راهبردی و بر اساس اعلامیه هزاره سازمان ملل متحد (۲۰۰۰) و تأکید ویژه آن بر فقرزدایی؛7. با در نظر گرفتن گونههای متنوع فرهنگ طی زمانها و مکانها و اینکه تنوع، ریشه در اصالت و فراوانی هویتها و بیانهای فرهنگی ملتها و جوامع تشکیلدهنده جامعه بشری دارد؛8. با تصدیق اهمیت دانش سنتی، به ویژه نظام دانشی بومیان – به عنوان منبع سرمایه معنوی و مادی- و سهم مثبت آن در توسعه پایدار و همچنین نیاز به حفظ و ترویج مناسب؛9. با پذیرش نیاز به اتخاذ اقداماتی برای حفظ تنوع بیانهای فرهنگی و محتوای آنها بهخصوص در شرایطی که این بیانها در معرض نابودی و یا آسیب جدی قرار میگیرد؛10. با تأکید بر اهمیت فرهنگ در انسجام اجتماعی بهطور کلی، و توانایی ویژه آن در بهبود جایگاه و نقش زنان در جامعه؛11. با آگاهی از اینکه تنوع فرهنگی با جریان افکار تقویت میشود و با تعامل و تبادل دائمی بین فرهنگها گسترش مییابد؛12. با تأکید دوباره بر اینکه آزادی اندیشه، بیان و اطلاعات و همچنین تنوع رسانهها باعث شکوفایی بیانهای فرهنگی در جوامع میشود؛13. با تصدیق اهمیت تنوع بیانهای فرهنگی، از جمله بیانهای فرهنگی سنتی که به افراد و ملتها اجازه میدهد تا به تبادل افکار و ارزشهای خود با دیگران بپردازند؛14. با یادآوری اینکه تنوع زبانی عنصر اساسی تنوع فرهنگی است و با تأکید دوباره نقش اساسی آموزش در حفظ و ترویج بیانهای فرهنگی؛15. با توجه به اهمیت حیاتی فرهنگها، از جمله فرهنگ اقلیتها و بومیان که در آزادی برای خلق، اشاعه و توزیع بیانهای فرهنگی سنتی و دسترسی به آنها تجلی مییابد بهگونهای که آنان بتوانند در تحقق توسعه خود از آن بهرهبرداری کنند؛16. با تأکید بر نقش تعامل و خلاقیت فرهنگی در تقویت و احیای تنوع بیانهای فرهنگی و تحکیم نقش کارگزاران توسعه فرهنگی در جهت منافع کل جامعه؛17. با تصدیق اهمیت حقوق مالکیت فکری در حمایت از کسانی که در خلاقیت فرهنگی نقش دارند؛18. با اعتقاد به اینکه فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی چون دربردارنده هویتها، ارزشها و معانیاند ماهیت اقتصادی و فرهنگی نیز دارند، و نباید فقط محصولاتی تجاری تلقی شوند؛19. با اشاره به اینکه روندهای جهانیسازی که زاییده توسعه سریع فناوریهای اطلاعات و ارتباطات است، شرایط بیسابقهای را برای تقویت تعامل بین فرهنگی فراهم ساخته و در عین حال در زمینه تنوع فرهنگی چالشی پدید آورده است، بهخصوص با در نظر گرفتن خطرات ناشی از عدم تعادل میان کشورهای غنی و فقیر؛20. با آگاهی از رسالت ویژه یونسکو برای تضمین احترام به تنوع فرهنگها و توصیه به انعقاد موافقتنامههای بینالملی لازم برای ترویج جریان افکار بهوسیله کلام و تصویر؛21. با رجوع به مفاد اسناد بینالمللی مربوط به تنوع فرهنگی و رعایت حقوق فرهنگی مصوب یونسکو به ویژه اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی، سال ۲۰۰۱؛ این کنوانسیون را در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۰۵ تصویب میکند. یک) اهداف و اصول اساسیماده ۱. اهداف: اهداف کنوانسیون عبارت است از: الف- حفظ و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی. ب- ایجاد شرایطی برای شکوفایی و تعامل آزاد فرهنگها به شیوهای که منافع متقابل را تضمین کند. ج- تشویق گفتگو میان فرهنگها به منظور تضمین مبادلات گسترده و متوازن فرهنگی در جهان برای احترام به فرهنگها و فرهنگ صلح. د- تقویت و توسعه مناسبات بین فرهنگها برای برقراری پیوند میان ملتها. هـ – ترویج احترام به تنوع بیانهای فرهنگی و افزایش آگاهی از ارزش آنها در سطوح محلی، ملی و بینالمللی. و- تأکید دوباره بر اهمیت ارتباط میان فرهنگ و توسعه برای همه کشورها، بهخصوص برای کشورهای در حال توسعه و حمایت از اقدامات ملی و بینالمللی که برای تضمین شناخت ارزش واقعی این ارتباط صورت میگیرد.. ز- به رسمت شناختن ماهیت متمایز فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی به عنوان ابزار هویت، ارزشها و معانی. ح- تأیید دوباره حق حاکمیت دولتها، در حفظ، تصویب و اجرای سیاستها و اقداماتی که برای حفاظت و ترویج بیانهای فرهنگی متنوع در قلمروهای خود مناسب میدانند. ط- تقویت همکاری و همبستگی بینالمللی بر مبنای تشریک مساعی،.1 برای حفظ و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی، به ویژه برای تقویت ظرفیتهای کشورهای در حال توسعه. ماده ۲. اصول اساسی:. اصل احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسیحفظ و ترویج تنوع فرهنگی فقط در پرتو تضمین حقوق بشر و آزادیهای اساسی مانند آزادی بیان، اطلاعات و ارتباطات، همچنین آزادی افراد برای انتخاب بیانهای فرهنگی، امکانپذیر است. هیچکس نباید از مقررات این کنوانسیون برای تضییع یا محدود کردن حقوق بشر و آزادیهای اساسی انسان مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر یا تضمین شده در حقوق بینالمللی استفاده کند.2. اصل حاکمیت: دولتها طبق منشور سازمان ملل متحد و اصول حقوق بینالملل حق دارند اقدامها و سیاستهایی برای حفاظت و ترویج تنوع بیان فرهنگی در قلمرو خویش اتخاذ کنند..3 اصل تساوی منزلت و احترام همه فرهنگها: برای حفظ و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی، پذیرش شأن و احترام برابر برای همه فرهنگها، از جمله فرهنگ اقلیتها و بومیان ضروری است.4. اصل همبستگی و همکاری بینالمللی: هدف همکاری و همبستگی بینالمللی باید توانمندسازی کشورها – بهخصوص کشورهای درحال توسعه – در خلق و تقویت ابزاربیان فرهنگی – ازجمله صنایع فرهنگی نوپا و تثبیت شده- در سطوح محلی، ملی و بینالمللی باشد.5. اصل مکملبودن جنبههای اقتصادی و فرهنگی توسعه: فرهنگ یکی از سرچشمههای اصلی توسعه است، بنابراین جنبههای فرهنگی و اقتصادی آن اهمیت یکسان دارد. مشارکت در آن و بهرهمندی از آن حق مسلم همه افراد و ملتهاست.6. اصل توسعه پایدارتنوع فرهنگی سرمایهای غنی برای افراد و جوامع است. حفظ، ترویج و نگهداری آن شرط اساسی تحقق توسعه پایدار به سود نسل حاضر و آینده است.7. اصلی دسترسی یکسان: دسترسی یکسان به گستره غنی و گوناگون بیانهای فرهنگی در سراسر جهان و دسترسی فرهنگها به ابزار بیان و اشاعه عوامل مهم تقویت تنوع فرهنگی و تشویق تفاهم متقابل است.8. اصل سعه صدر و توازن: دولتها به هنگام تدوین برنامههای حمایت از تنوع بیانهای فرهنگی باید به روشی مناسب سعه صدر را در برابر سایر فرهنگهای جهان ترویج و سازگاری آنها را با اهداف کنوانسیون حاضر تضمین کنند. دو) زمینه کاربرد کنوانسیون ماده ۳. زمینه کاربرد: این کنوانسیون درمورد سیاستها و فعالیتهایی که کشورهای عضو برای حفظ و ترویج تنوع بیان فرهنگی خود در پیش میگیرند اجرا خواهد شد. سه) تعاریف ماده ۴. تعاریف. تعاریف اصطلاحات کنوانسیون:1. تنوع فرهنگی «تنوع فرهنگی» به روشهای گوناگون اطلاق میشود که گروهها و جوامع برای بیان فرهنگها بهکار میگیرند. این بیانها از طریق گروهها و جوامع و بین آنها انتقال مییابد. تنوع فرهنگی نه فقط در روشهای گوناگون بیان، تقویت و انتقال میراث فرهنگی بشر بلکه در شیوههای متنوع آفرینش هنری، تولید، اشاعه، توزیع بهرهمند- صرفنظر از ابزار و فناوریهای مورد استفاده – تجلی مییابد.2. محتوای فرهنگی «محتوای فرهنگی» معنای نمادی بٌعد هنری و ارزشهای فرهنگی منبعث، یا بیانگر هویتهای فرهنگی است.3. بیانهای فرهنگی: «بیانهای فرهنگی» حاصل خلاقیت افراد، گروهها، جوامع و دارای محتوای فرهنگی است.4. فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی: «فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی» به فعالیتها، کالاها و خدماتی اطلاق میشود که مستقل از ارزش تجارتی احتمالی و ویژگی، کاربرد و یا هدف خاصی که دارند، حاوی یا انتقالدهنده بیانهای فرهنگیاند. فعالیتهای فرهنگی میتواند هدف و یا در تولید کالاها و خدمات فرهنگی نقش داشته باشد.5. صنایع فرهنگی: «صنایع فرهنگی» عبارت است از صنایع تولید و پخش کالاها و خدمات فرهنگی مندرج درمورد ۴.6. سیاستها و اقدامهای فرهنگی «سیاستها و اقدامهای فرهنگی» به سیاستها و اقدامهای مربوط به فرهنگ در سطح محلی، ملی، منطقهای یا بینالمللی اطلاق میشود که یا اساساً بر فرهنگ متمرکز اند و یا به گونهای طراحی شدهاند که تأثیر مستقیم بر بیانهای فرهنگی افراد، گروهها یا جوامع از جمله در خلق، تولید، اشاعه، پخش و دسترسی به فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی دارند.7. حمایت: «حمایت» پذیرش اقداماتی است به منظور حفظ، حراست و تقویت تنوع بیانهای فرهنگی 8. ارتباط بین فرهنگها: «ارتباط فرهنگی» وجود و تعامل برابر میان فرهنگهای متفاوت و امکان ایجاد بیانهای فرهنگی مشترک از طریق گفتوگو و احترام متقابل است. چهار) حقوق و تعهدات دولتهای عضو. ماده ۵. مقررات کلی مربوط به حقوق و تعهدات 1. دولتهای متعاهد طبق منشور سازمان ملل متحد، اصول حقوق بینالملل و اسناد به رسمیت شناخته شده جهانی در زمینه حقوق بشر، حق حاکمیت خود را برای تدوین و اجرای سیاستهای فرهنگی و برنامهریزی برای ترویج تنوع بیانهای فرهنگی و تقویت همکاری بینالمللی برای رسیدن به اهداف این کنوانسیون مورد تأیید مجدد قرار میدهند.2. اجرای سیاستها و اتخاذ اقدامهای مربوط به حمایت و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی از سوی دولتهای متعاهد و در قلمروی آنها باید منطبق با مقررات این کنوانسیون باشد. ماده ۶. حقوق دولتهای عضو 1. هر یک از دولتهای عضو میتواند در چارچوب سیاستهای فرهنگی و مقررات داخلی خود، طبق ماده ۶ و ۴ کنوانسیون و بر مبنای شرایط و نیازهای خاص، مقرراتی را با هدف حفظ و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی در قلمرو خویش بپذیرد.2. این اقدامها میتواند شامل موارد زیر باشد: الف) اقدامهای تنظیمی با هدف حفظ و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی. ب) اقدامهایی که به شیوه مناسب فرصتهایی را برای فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی بومی درمیان مجموعه فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی موجود در قلمرو کشور فراهم میسازد تا خلق، تولید، اشاعه و توزیع و بهرهمندی از فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی بومی از جمله پیشبینی مقرراتی درمورد زبان مورد استفاده در چنین فعالیتها، کالاها و خدمات تحقق یابد. ج) اقدامهایی که با هدف دسترسی واقعی (مؤثر) صنایع و فعالیت فرهنگی بومی و مستقل در بخش غیر رسمی، به ابزار تولید و اشاعه و توزیع فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی صورت میگیرد. د) اقدامهایی که هدفشان جلب کمکهای دولتی است. هـ) اقدامهایی که سازمانهای غیرانتفاعی و همچنین نهادهای عمومی و خصوصی، هنرمندان و دیگر کارشناسان فرهنگی به منظور گسترش، مبادله و گردش آزاد عقاید، بیانهای فرهنگی، فعالیتها، کالاها و خدمات فرهنگی اتخاذ میکند و موجب تقویت روحیه خلاق و تجاری در چنین فعالیتهایی میشود. و) اقدامهایی که به منظور تأسیس و حمایت از مؤسسات دولتی انجام میشود. ح) اقدامهایی که به منظور حمایت و تشویق هنرمندان و کسانی صورت میگیرد که در خلق بیان فرهنگی مشارکت دارند. ط) اقدامهایی که هدفشان تقویت تنوع رسانهها، از جمله از طریق شبکههای رادیو و تلویزیونی است. ماده ۷. ترویج بیانهای فرهنگی 1. دولتهای عضو تلاش خواهند کرد تا در قلمرو خویش فضایی ایجاد کنند که افراد و گروههای اجتماعی را به فعالیتهای زیر تشویق کند: الف) خلق، تولید، اشاعه، پخش بیانهای فرهنگی و دسترسی به آن، با توجه به شرایط ویژه و نیازهای خاص زنان و گروههای اجتماعی از جمله اقلیتها و بومیان. ب) دسترسی به بیانهای فرهنگی گوناگون در کشور خود و همچنین سایر کشورهای جهان.2. دولتهای عضو تلاش خواهند کرد تا سهم مهم جامعه هنرمندان خلاق و اجتماعات فرهنگی و سازمانهای حامی آنها و همچنین نقش محوری آنها را در تقویت تنوع بیانهای فرهنگی به رسمیت بشناسند. در دهکدهٔ جهانیِ ما آزادی بیان حق سلبناشدنی هر شهروند محسوب میشود و پیامدهای متعددی برای زندگی فردی وی در پی دارد. یکی از این پیامدها شامل آزادی عقیده است. همانگونه که از فحوای حق آزادی عقیده که در مادهٔ ۱۸ بیان شده است برمیآید، این حق در محدودهٔ حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات، آنچنان که در مادهٔ ۱۹ تشریح شده است، قرار میگیرد. برای هر ذهن منطقیای وجودِ رابطهٔ همزیستانه میان دسترسی به اطلاعات و آزادیِ بهرهمندی [از]، تغییر و یا اظهارِ علنیِ عقاید مذهبی یا دنیویِ فرد، بدون نیاز به بررسی و کاوش عمیق قابل رؤیت است. در نتیجه ضمانتهای قانونی و سیاستهای دولتی در جهت محافظت و ترویجِ اصول تصریح شده در مادهٔ ۱۹ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر امکانِ برخورداریِ شهروندان از حق دسترسی به اطلاعات، آنچنان که در مادهٔ ۱۸ آمده است را تسهیل خواهد کرد. با این وجود اصل ۱۲ دین رسمی ایران را اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری معرفی میکند و اصل ۱۳ تنها از ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی به عنوان تنها پیروان دینی برسمیت شناخته شده نام میبرد. از معنای تلویحی این اصل اینگونه بر میآید که جامعهٔ اهل تسنن و بهایی، به عنوان بزرگترین جوامع مسلمان و غیر مسلمان و همینطور خداناباوران و بوداییها، در میان پیروان سایر ادیان، برسمیت شناخته نشدهاند و از حقوق کامل شهروندی مطروحه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بهرهمند نیستند. در واقعیت آنچه در کارنامه 43 سالهٔ حقوق بشری ایران به وفور یافت میشود موارد حمله، بازجویی، حبس و حتی اعدام شهروندانی است که «عقیدهای» غیر از آنچه در اص ۱۲ تعیین شده است دارند. ایران نه تنها اعضای پیروان دینی اعم از آنان که برسمیت میشناسد و آنان که عقایدشان برسمیت شناخته نمیشود را به کام مرگ فرستاده است بلکه هزاران تن از مسلمانی که عقایدشان با مذهب جعفری اثنیعشری مغایرت دارد نیز با مجازات مرگ مواجه شده اند. شهادت بازماندگان بازجوییها و زندانیان جمهوری اسلامی حاکی از این واقعیت است که در موارد بیشماری افراد به منظور برخورداری از حقوق شهروندیشان از جمله حق زندگی، حق آموزش یا کار، ناگزیر به انکار عقایدشان شدهاند و یا به زور به اعتراف اجباری یا شهادت دروغ علیه خود تن در دادهاند. آنچه گفته شد ناظر بر نقشِ محوریِ دسترسی به اطلاعات و حق آزادی بیان در توانمندسازی شهروندان در جهت بهرهمندی از حق آزادی عقیده و سایر حقوق بود. یکی از شیوههای فراهم آوردن شرایط دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان پیگیری اطلاعات از طریق جراید و رسانهها است. با این وجود، در خصوص مورد ایران، اصول ۲۴ و ۱۷۵ قانون اساسی آزادی بیان و اطلاعات در نشریات را در چارچوب «مبانی» و «موازین» اسلامی مقید میسازد. علاوه بر آن قانون مطبوعات ایران نیز شاخصهای آزادی بیان و اطلاعات را بر اساس فرامین صاحبمنصبان و سیاستهایی تعیین میکند که منحصراً و مطلقاً مذهب رسمی دولت را مد نظر قرار داده و در ملحوظ داشتن تنوع عقاید ناکام ماندهاند. بنا بر قانون بینالمللی حقوق بشر دولتها حق استفاده از مذهب به عنوان توجیه اعمال محدودیت بر حقوق بنیادین [شهروندان] را ندارند. در حقیقت دولتها موظفاند تا در راستای حمایت از تنوع عقاید و جهانبینیها کوشا باشند. هنگامی که یک دولت حق آزادی بیان را محدود میسازد، هنگامی که سانسور گسترده و تبلیغات سیاسی [پروپاگاند] را بر جای دسترسی به اطلاعات مینشاند، در حقیقت چنین دولتی قابلیت شهروندانش را در وارسی، اختیار گزیدن و اتخاذ جهانبینیِ خود محدود میسازد. در زمانی که تعداد قابل ملاحظهای از مسلمانان یا به دین زرتشت، مسیحیت، خداناباوری و یا سایر جهانبینیها گرایش پیدا میکنند و یا هویت خویش را برمبنای هر یک از این جهانبینیها تعریف میکنند، اتخاذ سیاستهایی که از لحاظ کردن این دگرگونیها باز میماند به منزلهٔ نقض حقوق اکثریت جامعه از سوی یک دولت برآمده از اقلیت تلقی میشود. اشاره دیگرم به کم نشدن حدت مناقشه بر سر مطالبات قومی و چیستی هویت ملی هاست که شاهد وضعیتی هستیم که می توان آن را «هویت ملی در بحران» نامید. مناقشه ای که به آسانی و آزادی فکری کامل نمی توان وارد آن شد، آنچنانکه بدون برچسب های سیاسی و هویتی ایی مانند «خائن»، «ایران ستیز»، «ضد ایران» یا «تجزیه طلب» بتوان گفتمان مسلط هویت ملی را به پرسش گرفت و از مطالبات قومی (اتنیکی) سخن گفت. سالهایی که تنش های سیاسی به همراه سرکوب وسیع، به شکل گیری صورتبندی سیاسی ایی انجامید که تاکنون تغییر مهمی از منظر حقوق اقوام در آن دیده نمی شود. سپس پاسخ برخی از روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی حقوق قومی درباره نگاهشان به هویت ملی را پیش روی شما می گذاریم تا ببینیم فعالان ترک، کرد، عرب، ترکمن و بلوچ چه نگاهی به مطالبات قومی و هویت ملی دارندیک ترکمن میگوید ما یک ملت هستیم و در یک محدوده جغرافیایی هستیم اما هویت اصلی به نظر من هویت اتنیکی است. ترکمن ها نه از نظر زبانی و نه از نظر مذهبی هیچ نقطه مشترکی با دیگر ایرانیان ندارند و یک گروه منحصربفرد هستند. من هیچ امیدی به جمهوری اسلامی ندارم که این وضعیت درست شود یا حتی بهبود پیدا کند. ۴۰ سال زمان کمی نیست و اینها می توانستند خیلی کارها بکنند. تا همین ۲۰ سال پیش به خاطر گزینش نمی توانستیم به دانشگاه برویم. خیلی از دوستان و آشنایان من هستند که تا سالها رتبه های خوب در کنکور دانشگاهها می آوردند اما اجازه نمی دادند وارد دانشگاه شوند که بعد این مسئله توسط نماینده ترکمن ها آقای غراوی در مجلس حل شد. آقای بابایانی درباره تبعیض مذهبی، مدیرتی و زبانی می گوید: «به لحاظ مذهبی تعالیم اهل سنت از کتاب های درسی حذف شد. ما کتابی داشتیم بنام فقه حنفی که الان به ۸ صفحه کاهش یافته است. ما مجبوریم تعالیم دینی شیعیان را بخوانیم و باید آنرا در کنکور امتحان بدهیم. طی این ۴۰ سال یک استاندار ترکمن نداشتیم. معاون امور فرهنگی استانداری داشتیم اما استاندار نداشتیم در حالی که بیشتر جمعیت استان گلستان و خراسان شمالی ترکمن هستند. مشکل زبانی را بعد از چهار دهه می توانستند به راحتی حل کنند مانند تجربه شوروی سابق که زبان روسی برای همه تدریس می شد و هر اتنیکی هم زبانشان را داشتند. من دوستانی در دوره ابتدایی داشتم که فقط بخاطر مشکل زبان هر سال مردود می شدند. در حال حاضر کانون هایی هستند که زبان ترکمنی را الان آموزش می دهند اما چون زبان ترکمنی را نمی توان با الفبای فارسی بخوبی نوشت باید یا الفبای لاتین باشد یا سیریلیک بنویسیم و حکومت اجازه نمی دهد که از این الفبا استفاده کنند و دولت آنها را مجبور کرده که باید با الفبای فارسی ترکمنی را تدریس کنند.» یک معلم ترکمن می گوید که برای اینکه دانش آموزان فارسی را خوب نمی فهمیدند ریاضیات را به زبان ترکمنی تدریس می کرد و با اخطار و تهدید آموزش و پرورش مواجه شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر