من مصطفی منیری فعال حقوق بشرهستم و در کانون دفاع از حقوق بشر در ایران عضو فعال میباشم. و درباره حقوق جوان و دانشجو، حقوق ورزش و ورزشکاران ،حقوق هنر و هنرمندان و... در ایران فعالیت میکنم.
۱۴۰۰ دی ۲, پنجشنبه
اظهارات مصطفی نیلی در خصوص پرونده علی یونسی و امیرحسین مرادی/ تعیین زمان دادگاه
۱۴۰۰ آذر ۲۸, یکشنبه
هویت ملی در نوجوانان و جوانان
سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: هویت ملی در نوجوانان و جوانان
مکان: کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو
تاریخ :19 دسامبر2021
ماهنامه بشریت :244
https://bashariyat.org/?page_id=28614
صفحه :10
لینکهای انتشار
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5457
http://azadegy.de/12.2021/19.12.2021.Javan/5.Samaneh-Birjandi.mp3
https://bashariyat.org/?p=28448
Nationale Identität bei Jugendlichen
بسیاری از پژوهشهای سالهای اخیر پیرامون هویت جمعی و ملی در ایران، بهویژه در میان جوانان، به موضوع بحران هویتی اشاره میکنند. چرایی، چند و چون و دامنه این بحران موضوع بحثهای فراوانی در نوشتههای دانشگاهی است. به نظر میرسد بحران هویتی از جمله به نوع رابطه و همزیستی هویتهای گوناگون جمعی (ملی، دینی، قومی، منطقهای و فرهنگی) و نیز تجربههای فردی و جمعی هویتی، در چارچوب یک حکومت دینی (شیعه) بازمیگردد. نوشتههای پژوهشی پیرامون هویت جمعی در ایران از جمله نشان میدهند که مسائل هویتی، مانند هر کجای دیگر دنیا، فقط بحثهای انتزاعی آکادمیک، روشنفکری و یا گفتمان رسمی هویتی نیست. بخشی از این بحران به روندها و تجربههای جامعهپذیری جوانان و کسب و درونی کردن هویت جمعی مربوط میشود. هدف ما بررسی گفتمان هویتی نظام آموزشی، به عنوان یکی از اصلیترین نهادهایی که در ساخت و پرداخت هویت جمعی مشارکت میکند و نیز نوع رابطهای که جوانان با این نهاد دارند را دنبال میکند. هویت، اشارهای است به یک مرجع، چیزی که میان تخیل و واقعیت، میان زمان تاریخی (دوران) و زمان تجربه مشخص فردی و میان فرد و اجتماع واقع شده است و این واژهها، مفاهیم و نشانههای هویتی در وجه نمادین تعریف فرد را ممکن میکنند. در این نظم تخیلی است که افراد، خود و عناصری را که به آنها اجازه میدهند هویت گروهی، فرهنگی، قومی، ملی و یا منطقهای خود را در این دنیا تعریف کنند، مییابند. میزان بستگی، تعلق و وفاداری افراد به این عناصر و نمادها، نمایانگر احساس هویت ملی آنهاست. هویت ملی بخشی از هویت فردی را هم تشکیل میدهد. برای مثال ایرانی بودن در خون کسانی که به عنوان ایرانی بهدنیا میآیند نیست. ما ایرانی بهدنیا نمیآییم؛ ما در فرایند تجربههای اجتماعی و شخصی خود ایرانی میشویم. به گفته دیگر، ایرانی بودن به معنای یادگرفتن ایرانی بودن در زمان و مکان خاصی است و این یادگیری برای همگان به یک گونه اتفاق نمیافتد. ایرانیها وجود دارند به این خاطر که کشوری بنام ایران با پیشینه، جغرافیا و فرهنگ ویژه خود وجود دارد. این بدان معناست که هویت، پدیدهای پویاست و تحول آن در طول زمان، از جمله، نتیجه رابطه دیالکتیکی است که میان نهاد هویت جمعی و تجربههای شخصی و ذهنیتی وجود دارد. ازهنگام پیدایی دولت-ملتها، آموزش رسمی به عنوان نهاد کنترل اجتماعی در همه دنیا، به یکی از اصلیترین بازیگران روندهای هویتیابی نسل جدید تبدیل شده است. مدرسه و دانشگاه، تاریخ و جغرافیای کشورها، میراث فرهنگی و زبان، شخصیتهای مهم، ساختار سیاسی و حقوقی، و نشانههایی که از گذشتههای دور و نزدیک وجود دارند را در قالب برنامه درسی به نسل جوان میآموزد. یکی از نخستین کتابها نامه خسروان به قلم جلالالدین فرهاد میرزا قاجار (۱۸۶۷) نام داشت که در بمبئی چاپ شده بود. نویسنده در دیباچه کتاب که داستان پادشاهان پارس است، انگیزه خود از نوشتن آن را آشنایی نسل جوان با گذشتههای دورترمیداند. تاریخ سلاطین ساسانی یکی دیگر از کتابهای منتشر شده پیش از انقلاب مشروطیت است. این کتاب بخش مربوط به ساسانیان (کتاب هفتم) مجموعه “پادشاهیها بزرگ دنیای قدیم” نوشته جرج رالینسون بود که محمد حسین فروغی، پدر محمد علی فروغی، آن را به زبان فارسی برگردانده بود. خود این واقعیت تاریخی نشان میداد که تاریخ نگاری در شکل امروزی و آکادمیک آن در ایران پیش از نیمه دوم قرن نوزدهم وجود نداشت. اولین کتاب درسی تاریخ به معنای واقعی کلمه را محمد علی فروغی با عنوان “دوره ابتدایی از تاریخ عالم [جلد اول] تاریخ ایران” برای تدریس در مدرسه علوم سیاسی که به تازگی بنا شده بود نوشت. این کتاب بعدها برای استفاده دوره ابتدایی، ساده نویسی شد و با عنوان “تاریخ مختصر ایران” (سوم و چهارم ابتدایی) و “تاریخ مختصر ایران و عالم” (پنجم و ششم ابتدایی) در دسترس دانش آموزان قرار گرفت. همه این کتابها در آن زمان بسیار تازگی داشتند، چرا که به جز آثار ادبی مانند شاهنامه، متن آموزشیای برای آشنایی با تاریخ گذشته ایران وجود نداشت. دوران رضا شاه را باید زمانه نهادی شدن رمان ملی ایران و گفتمان هویت ملی در نظام آموزش در حال گسترش با تکیه بر تمدن ایرانی دوران باستان نامید. پژوهشها بر روی کتابهای درسی دوره رضا شاه، همگی بر جایگاه هویت ملی و تاریخ ایران باستان تکیه میکنند نشان میدهد که داوری کتابهای درسی پیرامون حمله اعراب به ایران و خلافت اسلامی نه دین اسلام و مشروعیت قدسی آن، که به نوع رابطه حاکمان خلافت اسلامی با ایرانیان و منافع آنها بستگی داشته است. در کتاب فارسی سال چهارم دبستان (۱۳۴۹، ص۱۶) در درسی بنام گنج نامه از سفر آموزشی گروهی از دانش آموزان یاد میشود که برای دیدن سنگ نوشتههای هخامنشیان به کوههای الوند در اطراف همدان میروند. معلم با اشاره به متن سنگ نوشته ” منم داریوش، پسر ویشاب هخامنشی، پادشاه بزرگ، پادشاه پادشاهان، پادشاه کشورهای فراوان، کشورهایی با مردمان گوناگون” به دانشآموزان یادآوری میکند که در هر گوشه از خاک وطن ما از این قبیل آثار و یادگارهای باستانی وجود دارد : “آین آثار پدران ماست. گفتمان نظام آموزشی در سالهای پس از ۱۳۵۷ پیرامون هویت جمعی شاهد چرخش مهمی است که بیشتر به رابطه آن با هویت دینی بازمیگردد در بازنویسی کتابهای درسی، هویت دینی (اسلامی-شیعی) جایگاه برتری پیدا میکند و در برابر، هویت ملی مورد بیمهری قرار میگیرد. در گفتمان حکومت اسلامی، هویت ایرانی به عنوان یک واقعیت و داده تاریخی-سیاسی پذیرفته شده، ولی همزمان کوشش میشود تا تعلق به سرزمینی به نام ایران، با هویت اسلامی-شیعه ادغام شود. به عبارت دیگر، برخلاف سالهای پیش از ۱۳۵۷، هویت مستقل ایرانی، جدا از هویت اسلامی یا وجود ندارد و یا به گونهای منفی معرفی شده است. از همین رو، به نظر میرسد که کتابهای درسی با وسواس فراوان خواستهاند با فرهنگ و ذهنیت سالهای پیش از ۱۳۵۷ در برخورد با هویت ملی فاصله بگیرند. هجوم اعراب به ایران در دوران صدر اسلام و از هم پاشیدن امپراطوری ساسانی از جمله رویدادهای تاریخی حساسی است که برخورد با آن، نحوه نگرش به هویت ملی را تا حدود بسیاری آشکار میکند. در حالیکه در کتابهای درسی پیش از ۱۳۵۷ هجوم اعراب به ایران بهعنوان یک تراژدی ملی قلمداد میگردید، در کتابهای تاریخ پس از ۱۳۵۷، پیروزی اعراب به گونهای مثبت ارزیابی میشود: “خسرو پرویز مردی خودخواه بود. پیامبر بزرگ اسلام (ص)، نامهای برای او نوشت و او را به دین اسلام دعوت فرمود، امّا خسروپرویز نامه پیامبر را پاره کرد” (تاریخ سال چهارم دبستان، ۱۳۷۳ ص۱۲۴). در ادامه درس به سقوط ساسانیان و علل آن، بیآنکه سخنی از حمله “اعراب” به میان آید، اشاره میشود: “هنگامی که یزدگرد سوم به پادشاهی رسید، اوضاع کشور آشفته بود. جنگهای طولانی ساسانیان و رومیان سبب ناتوانی دولت ساسانی شد و جز فقر، بیماری و گرسنگی نتیجهای برای مردم نداشت. در همین هنگام کمکم خبر ظهور اسلام به گوش ایرانیان نیز رسید. سرانجام در جنگی که ساسانیان با مسلمانان کردند، مسلمانان پیروز شدند، زیرا ایمان اسلامی به آنها قدرت زیادی داده بود. مسلمانان وقتی که ایران را فتح کردند، برای مردم یگانهپرستی، آزادی و برادری را به ارمغان آوردند”. (ص۱۲۶). مقایسه تاریخ نویسی پیش و پس از سال ۱۳۵۷ نشان میدهد که قهرمانان و شخصیتهای مثبت و منفی رمان ملی ایران گاه بسیار متفاوتند و چند و چون بیان رویدادها هم دستخوش دگرگونی شده است. کتابهای درسی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نگاه منفی خود به دوره پیش از اسلام را پنهان نمیکنند و روایت جدیدی از تاریخ ایران باستان و نقش شخصیتهای اصلی آن طرح میشود: “سران مادها، مانند بسیاری از پادشاهان دیگر، هنگامی که به پیروزی رسیدند به مردم ستم کردند. مردم نیز از کمک به آنها خودداری کردند. پارسها از این ضعف استفاده کردند و به جنگ با مادها برخاستند و آنها را با رهبری شخصی به نام کوروش شکست دادند” (تاریخ سال چهارم دبستان، ۱۳۷۳، ص۱۰۷). در درس بعدی همین کتاب درباره انوشیروان گفته میشود: “انوشیروان به وضع کشور، آن طور که خود میپسندید، سر و سامان داد. دانشگاه جندیشاپور را برای شاهزادگان و درباریان تأسیس کرد. از بناهای معروفی که به دستور انوشیروان ساخته شد، طاق کسری است. او هزینه زیادی برای ساختن این بنا، صرف کرد. وی از مردم این هزینه را به زور میگرفت” (ص۱۲۳).از دهه ۱۳۸۰ کتابهای درسی تا حدودی در برخورد خود با هویت ایرانی پیش از اسلام تعدیل کردند بی آنکه این بازبینی به معنای بازگشت به گفتمان ناسیونالیستی سالهای پیش از ۱۳۵۷ باشد. هویتی اسلامی در همهجا حضوری پررنگ دارد وهویت ایرانی بیشتر در وجه فرهنگیاش مورد توجه قرار میگیرد: “پس از ورود اسلام به ایران، عقاید و ارزشهای اسلامی دگرگونی بزرگی در فرهنگ ایرانیان پدید آورد. البته دستهای از رسوم و آیینهای ایرانیان مانند جشن نوروز که مغایرتی با تعالیم اسلام نداشتند، بر جا ماندند و ادامه یافتند. پذیرش اسلام، ایران را به جهان اسلام پیوند زد و ایرانیان با بهرهگیری از تعالیم اسلام در شکوفایی و گسترش ایرانیان از دین اسلام نیرو و حیات گرفتند” (تعلیمات اجتماعی، سال نهم، ۱۳۹۶، ص ۱۲۴). آثار باستانی پیش از اسلام بار دیگر در کتابهای درسی مورد توجه قرار میگیرند:”پاسارگاد در حدود ۱۳۰ کیلومتری شیراز قرار دارد. وقتی اتومبیل به پاسارگاد رسید، همه پیاده شدند. پویا به اطراف نگاهی کرد و گفت: ببینید، آرامگاه کوروش در اینجا قرار دارد… علیرضا پرسید: کوروش که بود؟ پویا جواب داد: کوروش مردی از قوم پارس بود. او پس از جنگهای فراوان با مادها آنها را شکست داد و حکومت قدرتمند هخامنشیان را به وجود آورد. کوروش پادشاهی خردمند و باهوش بود. او با مردم سرزمینهایی که فتح میکرد با احترام و مهربانی رفتار میکرد” (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم، ۱۳۹۶، ص۵۱). توجه به هویت ایران باستان، در همه جا همراه است با یادآوری تعلق به هویت اسلامی: “بازدید از موزه تازه تمام شده بود که صدای اذان از بلندگوها به گوش رسید. سپس همگی به نمازخانهای که در نزدیکی موزه بود، رفتند و در آنجا نماز خواندند” (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم، ۱۳۹۶، ص۴۹).نسل جدید کتابهای درسی با وجود برخورد معتدلتر با تاریخ ایران باستان، همان نگاه دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ را به حمله اعراب، شکست نظامی ساسانیان و فتح ایران دارند: ” در اواخر حکومت ساسانی، مردم روز به روز ناراضیتر میشدند؛ زیرا مجبور بودند مالیات زیادی بپردازند تا هزینههای جنگ با رومیها تأمین شود. از سوی دیگر، پادشاهان به فکر خوشگذرانی بودند و به مردم توجّهی نداشتند و یا پیام دین اسلام برادری و برابری بود. وقتی عربهای مسلمان به قلمرو ایران حمله کردند و سپاه ساسانی را شکست دادند، مردم نواحی مختلف ایران به تدریج اسلام را با آغوش باز پذیرفتند (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم، ۱۳۹۶، ص۶۲). یکی دیگر از نکاتی که در پژوهشها بر روی کتابهای درسی مورد توجه قرار گرفته است، کمتوجهی به تاریخ پیش از اسلامِ ایران است. به نظر صالحی عمران، عابدینی بلترک و منصوری، کتابهای درسی کمتر به قهرمانان قبل از اسلام میپردازند. یکی از دلایل این امر میتواند ناشی از جهتگیری سیاسی برنامهریزان درسی و همچنین جهتگیری دینی آنها باشد. بنابراین به عنوان نمونه؛ به ندرت جشنهای ملی از جمله عید نوروز و آداب و رسومی چون هفتسین و سیزده به در، که در شکل دادن به هویت ملی نقش اساسی دارند، در کتابهای مورد بررسی بحثی به میان آورده شده است (صالحی عمران، عابدینی بلترک و منصوری،۱۳۹۷، ص۳۰).بررسی دو دوره تاریخی (پیش و پس از ۱۳۵۷) در ایران قرن چهاردهم خورشیدی، بهروشنی نشان میدهد که چینش هویتی در گفتمان رسمی، نوعی تصمیم سیاسی-ایدئولوژیک نهادهای حکومتی است و آنها هستند که میخواهند از بالا به روندهای هویتپذیری جوانان سمت و سو دهند. مطالعه موردی رابطه جوانان با نهاد آموزش در آنچه به هویت ملی مربوط میشود، نشان از وجود شکاف میان هویت انتصابی از سوی نهادهای رسمی (آموزش) و تجربههای هویتی شخصی جوانان در سالهای پس از ۱۳۵۷ دارد. این شکاف، همانگونه که در شماری از پژوهشهای میدانی هم بهروشنی به آن اشاره شده، یکی از منابع اصلی تنشها و سردرگمی هویتی در میان جوانان هم به شمارمیرود. بازخوانی ادبیات پژوهشی پیرامون هویت جوانان حکایت از این میکند که روندهای هویتپذیری آنها در جامعه امروز ایران، بر بستر سه تنش مهم شکل میگیرد. تنش اول، بیاعتبارشدن نسبی نهادهای رسمی مانند آموزش است که در روندهای هویتیابی جوانان نقش فعالی به عهده دارند. کاهش مشروعیت این نهادها بهویژه به فلسفه و سمت و سوی گفتمان آنها، تلاش برای تحمیل یک هویت بسته و عبوس از بالا، روشهای سختگیرانه و آمرانه مربوط میشود. تنش دوم به بحران هویت جمعی در کشوری با یک حکومت دینسالار مربوط میشود. حضور دین حداکثری در همه عرصههای اجتماعی از آموزش تا حوزههای دیگر فرهنگی و اجتماعی و نیز در رسانههای جمعی، سبب شکلگیری شکافهای آشکار و پنهان میان جوانان و دین دولتی و گفتمان دینی میشود. حکومت دینی در عمل رابطه با امر قدسی و معنویت را آسیبشناسانه کرده است چرا که همه این مقولهها از وجه شخصی، معنوی و اخلاقی تهی شدهاند و به صورت امری هنجاری و تحت نظارت دولت درآمده و گاه شکل تحمیلی و اجباری به خود گرفتهاند. دولتی شدن دین و دینِ دولتی با تحولات ذهنیتی جامعه ایران و تنوع روزافزون رابطه با امر قدسی، معنویت و دین و دینداری (و بیدینی) همسو نیست و خود این موضوع در بدبین کردن و سرخوردگی جوانان از نظام آموزشی مؤثر است. تنش سوم به آشفتگیها و سردرگمی در رابطه میان منابع و مراجع (رفرنسهای) اصلی هویتی در گفتمان رسمی باز میگردد. اگر در دوران پیش از ۱۳۵۷ نوعی انسجام گفتمانی در نظام آموزشی ایران و سایر نهادهای رسمی پیرامون هویت ملی وجود داشت، در چهار دهه گذشته، این انسجام در شکل و محتوا جای خود را به نوعی اغتشاش و ابهام گفتمانی داده است. نظام آموزشی در وجه گفتمانی و نیز در فعالیتهای جمعی، هویت دینی را وجه اصلی هویت جمعی به شمار میآورد، برای هویت ملی نقشی تکمیلی و ثانوی قائل است و هویتهای قومی را به حاشیه میراند. در درک و فلسفه نظام آموزشی هویت جمعی از نوعی مشروعیت دوگانه (شیعه و ملی) برخوردار است و هویت ملی جدا از هویت دینی وجود ندارد. مشروعیت دوگانه هویتی به معنای تعادل و همسنگی میان این دو هویت نیست، چرا که دو رفرنس بهگونهای نامتعادل مطرح میشوند، ناپیوستهاند و همواره سمت و سوی یکسانی ندارند. گاه هویت دینی برجسته و اصلی میشود و زمانی هر دو هویت در کنار یکدیگر وجود دارند. همزمان مصداقها و نشانههای این دو هویت به یکسان مورد توجه قرار نمیگیرند چرا که موضوعات دینی حضوری نظاممند (سیستماتیک) در برنامه آموزشی دارند و در همه جا حتی در کتابهای علمی هم مطرح میشوند. تکیه بر هویت دوگانه همراه است با نادیده گرفتن و یا به حاشیه راندن کامل هویتهای جمعی دیگر بهویژه در آنچه به هویت قومی و یا اقلیتهای دینی باز میگردد.تنشهای هویتی در تجربه جوانان، هم ریشه در تناقضات و تضادهای درونی نهادی مانند آموزش دارد و هم به این موضوع مهم مربوط میشود که گفتمان آموزشی بهجای حرکت از نیازها، مطالبات هویتی و واقعیتهای جامعه بیشتر به دغدغههای ایدئولوژیک و سیاسی حکومت توجه میکند. نتیجه این چینش و سلسله مراتب هویتی نوعی بلاتکلیفی و آشفتگی هویتی در میان جوانان است که به اشکال گوناگون در تجربههای هویتپذیری آنها بازتاب مییابد. بازخوانی پژوهشهای گوناگونی که پیرامون موضوع هویت جمعی (ملی، دینی و قومی) صورت گرفته نشان میدهد که نسل جدید در تجربههای هویتیابی خود با مجموعه این تنشها دست و پنجه نرم میکند. تنشهای هویتی گوناگون که در پژوهشهای بر روی جوانان از آن سخن به میان میآید نشان میدهند که هویت ملی و یا سایر هویتهای جمعی، موضوعات انتزاعی و جدا از تجربههای مشخص جامعه نیستند. نهادهای رسمی هویتساز از بالا نمیتوانند بهگونهای آمرانه و یکسویه، جامعه را به پذیرش و درونی کردن نوع خاصی از هویت وادار کنند. هویت جمعی نتیجه نوعی کنش ارتباطی متقابل و “بده بستان” مداوم میان نهادها، گفتمانها و کسانی است که بطور مشخص در تجربههای هویتی شرکت میکنند. اگر در جامعه مقاومت هویتی در برابر خوانش رسمی هویت جمعی شکل میگیرد، برای درک آن باید به سراغ شکافهایی رفت که در تجربههای روزمره و مشخص وجود دارند.
۱۴۰۰ آذر ۲۱, یکشنبه
اطلاعیه مربوط به حقوق اشخاص متعلق به پیروان ملی، قومی، دینی وزبانی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
سخنران:سمانه بیرجندی
موضوع: اطلاعیه مربوط به حقوق اشخاص متعلق به پیروان ملی، قومی، دینی وزبانی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
مکان: کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان
تاریخ :12 دسامبر 2021
ماهنامه بشریت :244
https://bashariyat.org/?page_id=28614
صفحه :32
لینکهای انتشار
http://azadegy.de/12.2021/12.12.2021.Adyan/3.Samaneh.Birjandi.mp3
https://deutsch.bashariyat.org/?p=5442
https://www.youtube.com/watch?v=DqsOQ9h6X4o
Bekanntmachung über die Rechte von Personen, die nationalen, ethnischen, religiösen und sprachlichen Anhängern angehören. Vergleich mit der Verfassung der Islamischen Republik Iran
مجمع عمومی، با تاکید بر این که یکی از هدف های اساسی سازمان ملل متحد، همچنان که در منشور اعلام شده، ترویج و تشویق احترام به حقوق بشر و به آزادی های بنیادی برای همه، بدون تمایز از نظر نژاد، جنسیت، زبان یا دین است، با تکرار اعتقاد به حقوق بشر بنیادی، حیثیت و ارزش انسان، حقوق برابر مردان و زنان و ملت های بزرگ و کوچک، با آرزوی ترویج تحقق اصول ذکر شده در منشور،اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل کشی، کنوانسیون بین المللی حذف تمامی اشکال تبعیض نژادی، کنوانسیون بین المللی حقوق سیاسی و مدنی، کنوانسیون بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اعلامیه حذف تمامی اشکال تعصب و تبعیض مبتنی بر دین یا عقیده، و کنوانسیون حقوق کودک، و سایر اسناد بین المللی مربوطه که در سطح جهانی یا منطقه ای به تصویب رسیده واسنادی که بین تک تک کشورهای عضو سازمان ملل متحد منعقد شده، با الهام از مفاد ماده ٢٧ معاهده بین المللی حقوق سیاسی و مدنی مربوط به حقوق افراد متعلق به پیروان قومی، د ینی و زبانی، با توجه به این که ترویج و حمایت از حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی به ثبات سیاسی و اجتماعی کشورهایی که در آنها زندگی می کنند، مساعدت می کند،با تاکید بر این که ترویج و تحقق مداوم حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی، به عنوان بخشی لازم از توسعه جامعه به طور کلی و در چارچوبی دموکراتیک مبتنی بر حکومت قانون، به تقویت دوستی و همکاری بین مردمان و کشورها مساعدت خواهد کرد، با در نظر گرفتن این که سازمان ملل متحد در رابطه با حمایت از پیروان نقشی مهم برای ایفا دارد، با توجه به اقداماتی که تاکنون در نظام ملل متحد انجام شده، به ویژه به وسیله کمیسیون حقوق بشر، کمیسیون فرعی پیشگیری از تبعیض و حمایت از پیروان و نهادهایی آن به پیروی از معاهدات بین المللی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر در زمینه ترویج و حمایت از حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی تشکیل شده، مهمی با به حساب آوردن اقدامات که به وسیله سازمان های بین دولتی و غیردولتی در زمینه حمایت از پیروان و ترویج و پشتیبانی از حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی انجام می شود، نیب با شناخت ضرورت تضمین اجرای حتی موثرتر اسناد بین المللی حقوق بشر با توجه به حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی، این اعلامیه مربوط به حقوق افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی را اعلام می کند:ماده ١: کشورها باید از موجودیت و هویت ملی یا قومی، فرهنگی، دینی و زبانی پیروان در سرزمین های خود حمایت ایجاد شرایط را برای ارتقای این هویت تشویق کنند. کشورها باید قوانین مناسب و تدابیر دیگر برای نیل به این هدف ها تصویب کنند. ماده ٢: افراد متعلق به پیروان ملی یا قومی، دینی و زبانی (که از این پس به آنان به عنوان افراد متعلق به پیروان اشاره میشود ) حق دارند در نهان و به طور علنی، آزادانه و بدون مداخله یا هر شکل از تبعیض، از فرهنگ خاص خود بهره مند و برخوردار شوند، دین خود را اعلام و به آن عمل کنند، و به زبان خاص خود سخن بگویند. افراد متعلق به پیروان حق دارند به صورتی موثر در زندگی فرهنگی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و عمومی مشارکت کنند. افراد متعلق به پیروان حق دارند به صورتی موثر در تصمیم گیری های مربوط به پیروان که به آن تعلق دارند یا به منطقه ای که در آن زندگی می کنند، به شیوه ای که با قوانین ملی ناسازگار نباشد در سطح ملی و، هر جا مناسب باشد، منطقه ای شرکت کنند. افراد متعلق به پیروان حق دارند انجمن های خاص خود را تشکیل دهند و حفظ کنند. افراد متعلق به پیروان حق دارند بدون هیچ تبعیضی با سایر اعضای گروه خود و با افراد متعلق به گرو ههای دیگر تماس های آزاد و مسالمت آمیز برقرار و حفظ آنند و با شهروندان سایر آشورها که با آنان پیوندهای ملی یا قومی، دینی یا زبانی دارند تما س های فرا مرزی برقرار آنند.ماده ٣: افراد متعلق به پیروان می توانند حقوق خود را، از جمله حقوقی که در اعلامیه حاضر اعلام شده، به صورت انفرادی و همچنین در اجتماع با سایر اعضای گروه خود، بدون هیچ تبعیضی اعمال کنند در نتیجه اعمال یا عدم اعمال حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر هیچ زیانی نباید به هیچ شخص متعلق به یک پیرو وارد شود.ماده ۴:کشورها، هر جا که لازم باشد، باید برای تضمین این که اشخاص متعلق به پیروان بتوانند تمام حقوق بشر و آزاد ی های بنیادی خود را بدون هیچ تبعیض و برابری کامل در مقابل قانون، به طور کامل و موثر اعمال کنند، تمهیداتی به عمل آورند. کشورها باید برای ایجاد شرایط مناسب به منظور توانمند ساختن اشخاص متعلق به پیروان به ابراز ویژگیهای خود و توسعه فرهنگ، زبان، دین، سنت ها و رسوم آنان تمهیداتی انجام دهند، مشروط بر این که روش ها و اعمال ویژه مغایر قانون ملی و متضاد با معیارهای بین المللی نباشد. کشورها باید تمهیدات لازم انجام دهند تا هر جا ممکن باشد، اشخاص متعلق به پیروان بتوانند امکانات کافی برای یادگیری زبان مادری خود یا برای داشتن دستورالعمل هایی به زبان مادری خود داشته باشند. کشورها باید، هر جا مناسب باشد، تمهیداتی در زمینه آموزش انجام دهند تا شناسایی تاریخ، سنت ها، زبان وفرهنگ پیروان موجود در سرزمین خود را تشویق کنند. کشورها باید تمهیدات مناسب انجام دهند تا اشخاص متعلق به پیروان بتوانند به طور کامل در پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورشان شرکت کنند.ماده ۵: سیاست ها و برنامه های ملی باید با توجه لازم برای منافع مشروع اشخاص متعلق به پیروان برنامه ریزی و اجرا شود. برنامه های همکاری و یاری بین کشورها باید با توجه لازم برای منافع مشروع اشخاص متعلق به پیروان برنامه ریزی و اجرا شود.ماده ۶:کشورها باید در مسائل مربوط به اشخاص به پیروان ، از جمله، مبادله اطلاعات و تجربه ها، به منظور افزایش تفاهم و اعتماد متقابل همکاری کنند.ماده ٧:کشورها به منظور حمایت از احترام به حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر باید همکاری کنند.ماده ٨: هیچ موردی در اعلامیه حاضر نباید مانع از اجرای تعهدات بین المللی کشورها در ارتباط با اشخاص متعلق به پیروان شو د.کشورها، به ویژه، باید تعهدات و الزاماتی را که براساس معاهدات و توافق نام ههای بین المللی که عضو آنها هستند برعهده گرفته اند، با حسن نیت انجام دهند. اعمال و اجرای حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر نباید برخورداری همه اشخاص را از حقوق بشر و آزاد ی های بنیادی که در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده اند، تحت تاثیر قرار دهد. تمهیداتی که برای تضمین برخورداری موثر از حقوق اعلام شده در اعلامیه حاضر به وسیله دولت ها انجام می شود، نباید با اصل برابری تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر متضاد باشد. هیچ موردی در اعلامیه حاضر نباید چنان تفسیر و تعبیر شود که فعالیتی مغایر با هدف و اصول سازمان ملل متحد، از جمله برابری حاکمیت، تمامیت ارضی، و استقلال سیاسی آشورها را مجاز بداند.ماده ٩:کارگزاری های تخصصی و سایر سازمان های نظام ملل متحد باید به تحقق کامل حقوق و اصول اعلام شده در اعلامیه حاضر، در حوزه های صلاحیت مربوط به خود، مساعدت کنند.یکی از جهت رعایت حقوق انسانی آنان و عدم تبعیض در برخورداری از حقوق و آزادیهای اساسی و دیگری حق داشتن و حفظ هویت ملی، قومی، زبانی و مذهبی خود، بسیاری از اسناد بین المللی و نهادهای بین المللی که دولت ایران هم به برخی از آنها ملحق شده، این مهم را به عهده دارند و به آنها اشاره خواهیم کرد:قبل از تشکیل سازمان ملل متحد و در زمان جامعه ملل، پس از جنگ جهانی اول یک نظام بین المللی حایت از اقلیتها بوجود آمده بود. بدین صورت که در معاهداتی که بین دولتها بسته می شد مقرر می گردید، دولتهایی که در آنها اقلیت هایی وجود دارند، نسبت به آنها تبعیض روا ندارند و حق استفاده از زبان و مذهب خود را به آنها بدهند.جامعه ملل به عنوان ضامن اجرای این تعهدات محسوب می شد و یک کمیته سه نفره از سوی جامعه ملل برای بررسی ادعاهای مربوط به نقض حقوق اقلیتها تشکیل شده بود.پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل، اسناد مختلف به نحو عام و یا به صورت خاص مسئله رعایت حقوق اقلیت ها را مورد توجه قرار دادند.در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، نامی از اقلیت برده نشده، ولی بر تساوی همه افراد بشری و برخورداری آنان از حقوق و آزادی های اساسی بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس، زبان یا مذهب تصریح شده است (مقدمه و مواد 13.55 و 76 منشور ملل متحد و ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر).همین عنوان عام و کلی در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب سال 1966 مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است (ماده همانطور که در ابتدا نیز اشاره شد، امروزه حقوق اقلیتها از دو جهت مطرح و مورد توجه است: یکی از جهت عدم تبعیض در اعمال حقوق و آزادی های اساسی نسبت به آنها و دیگری از جهت حفظ هویت قومی و فرهنگی و مذهبی آنها، بحثها و مناقشاتی هم که در مورد تعریف اقلیت و صدق عنوان اقلیت بر گروههائی از افراد وجود دارد، عمدتا ناظر به همین شق دوم یعنی شناختن حفظ هویت خاص آنهاست و گرنه از لحاظ عدم تبعیض و برخورداری از حقوق و آزادی های اساسی از لحاظ اسناد بین المللی نسبت به همه افراد بحثی وجود ندارد.برای نمونه، نقل دو ماده 26 و 27 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که اولی ناظر به حکم کلی رفع تبعیض و دومی وجهه دیگر حقوق اقلیت ها را بیان مینماید، خالی از فایده نیست. ماده 26: «کلیه اشخاص در مقابل قانون متساوی هستند و بدون هیچگونه تبعیض، استحقاق حمایت بالسویه قانون باید هرگونه تبعیض را منع و برای کلیه اشخاص حمایت موثر و متساوی علیه هر نوع تبعیض خصوصاً از حیث نژاد، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و عقاید دیگر، اصل و منشاء اصلی یا اجتماعی، مکنت، نسبت یا هر وضعیت دیگر تضمین نماید.»
اعتراض مدنی اصفهان و سرکوب خشونتبار جمهوری اسلامی ایران
سمانه بیرجندی
مقاله با موضوع: اعتراض مدنی اصفهان و سرکوب خشونتبار جمهوری اسلامی ایران
ماهنامه بشریت: شماره 244
صفحه: 37
https://bashariyat.org/?page_id=28614
شهر اصفهان در روز جمعه چهارم آذر بستر درگیری بین مردم معترض به بحران آب و دیگر مشکلات با یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوریاسلامی شد. دهها نفر از معترضان در پی شلیک گلوله و گازهای اشکآور نیروهای انتظامی و امنیتی مجروح شدند. دو نفر نیز شایع است که جان باختهاند که صحت این ادعا هنوز معلوم نیست.طبق اظهارات رسمی نیروی انتظامی اصفهان تا کنون ۶۷ نفر بازداشت شدهاند. البته طبق برخی از گزارشهای تأیید نشده شمار بازداشتیها بیش از ۲۶۰ نفر شدهاست.این درگیری بعد از پایان تحصن ۱۶ روزه کشاورزان اصفهانی بوقوع پیوست. تحصن کشاوزران اصفهانی در پی اعتراضات چندساله آنها به کمبود آب و عدم دسترسی به حقابه تاریخی با استقبال گسترده مردم اصفهان مواجه شد که آنها نیز نسبت به خشک شدن زاینده رود و تالاب گاوخونی، به خطرافتادن آینده اکوزیست اصفهان و اخلال در روند توسعه این کلانشهر مهم ایران معترض هستند.حضور هزاران نفر باعث تسخیر بستر زاینده رود و غافلگیر شدن دستگاه امنیتی شد. از این رو مسئولان محلی و دولت رئیسی سعی کردند تا در رویکردی غیرتعجیلی به تجمع مردم معترض پایان بدهند. مسئولان اداره آب و استانداری اصفهان جلسات متعددی با نمایندگان تحصنکنندگان انجام دادند و سرانجام توافقی حاصل شد که به دولت رئیسی سه ماه برای حل مشکل وقت داده شود.اما نحوه پایان دادن به تحصن مورد موافقت همه تحصنکنندگان نبود؛ در نتیجه عدهای در چادرهای شان باقی ماندند. برخی از کسانی که در
چرا نه به اعدام! رو به رشد است؟ (بخش۱)
در ماههای اخیر اعدام یک بار دیگر به یکی از مهمترین مسائل افکار عمومی در ایران بدل شد. پیش از آن که هشتگ #مهسا_امینی پربسامدترین موضوع در ...
-
بازداشت سعید مدنی، جامعهشناس برجسته و استاد دانشگاه در ساعات گذشته، بازتاب گسترده و انتقادات زیادی را در میان افکار عمومی به دنبال داشته ...
-
درپی انتشار توضیحات ویدئویی ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی در تبعید و زندانی سابق عقیدتی، در مورد «پروندهسازی» وزارت اطلاعات، شعبه دادیاری داد...
-
ویرایش در گزارش سال ۱۳۹۳ آمریکا دربارهٔ آزار اقلیتهای دینی در جهان، هشدار داد. گزارش سالانه این کشور دربارهٔ آزادیهای دینی، حاکی از آزا...
-
ارسال شده در بهمن ۳, ۱۳۹۹ by mahziarblack به گزارش رسانههای آلمانی، هنگام بازداشت اسداالله اسدی، دیپلمات سابق سفارت جمهوری اسلامی در ...
-
حامد اسماعلیون، دبیر و سخنگوی انجمن جانباختگان هواپیمای اوکراینی، در تجمع ایرانیان تورنتو کانادا در همبستگی با مردم آبادان و حمایت از اعت...
-
معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش از ممنوعیت تدریس دبیران مرد در تمامی دبیرستانهای دخترانه ایران خبر داد. محمدمهدی کاظمی، معاون آموز...
-
در ادامه سیاست سرکوب دستگاه قضایی جمهوری اسلامی علیه نوکیشان مسیحی، دادگاه تجدیدنظر استان گیلان احکام سنگین صادر شده برای ۳ نوکیش مسیحی را...
-
محمدعلی زم در "دومین" یادداشت درباره پسرش در اینستاگرام نوشت یکی از "شرکای واقعی" در اعدام روحالله زم، "شورایعالی ...
-
خبرگزاری هرانا – شش شهروند بهائی به نامهای شهناز ثابت، صدیقه اقدسی، بهروز فرزندی، قاسم معصومی، فرهام ثابت و فرزان معصومی، دوران محکومیت خ...
-
شماری از اعضای خانوادههای جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ علیرغم گذشت یک هفته از زمان دستگیری کماکان در بازداشتگاه های امنیتی در بازداشت و ب...